خنده خودتییییی؟؟؟ یا هکت کردن؟؟ چنان با قطعیت گفتی خداحافظ برای همیشه و اشک منو دراوردی که فکر نمیکردم برگردی
خوشحالم برگشتی
پروفایلتو باز کن کار دارم باهات.بدو بدو
....
شادن جانم خودت میدونی عزیزم ولی تجربه ثابت کرده دیگران قدر محبت ها رو نمیدونن و اصلا محبت رو درک نمیکنن .تعداد کسانیکه متوجه وقت گذاشتن و محبت کردن طرف مقابل هستن خییییلی کمه . ایشونم جزو همون مورده که کلا محبت رو درک نمیکنه . بهش تبریک بگی هم بعید میدونم جواب بده . من از سر تجربه اینو میگم.بازم خودت میدونی
.....
شقایق آره آقا اصلا بیایم بگیم پشت سر هم داریم خراب میکنیم راه حل بدین مشکل دارم کمکم کنین راهنماییم کنین و هر چیز دیگه . اینجا تنها جاییه که حرفایی که هیییییچ جای دیگه نمیشه زد رو میشه گفت و راه حل خواست . دیگه اینجا هم نگیم کجا بریم بگیم؟؟؟
...
و دوباره خنده
"واقعانا بیایم اینجا چی بگیم؟ بگیم شکست خوردیم و حال بدمونو بگیم تا دیگران دلداری بدن؟ یا نه بیایم از حال خودمون بگیم و احساساتمون رو اینجا تخلیه کنیم؟ یا بیایم تظاهر کنیم به خوب بودن و بگیم من جقد خوبم و خوشحال و دلخوشم؟ یا بیایم هر کار دیگه..."
آره خودمونو تخلیه کنیم چیه مگه؟ دلداری دادن کار سختیه ؟ بعضی وقتا آدما نیاز دارن صحبت کنن . نیاز دارن یکی دلداریشون بده. دروغ میگم؟
از خدامه یکی بیاد بگه من حالم خوبه و شادم . ولی نه به تظاهر . کسی اینجا تظاهر به خوب بودن نمیکنه . یا واقعا حالشون خوبه یا بده .دلیلی برای تظاهر وجود نداره.همون که هستیم واقعیه واقعیه
...
بچه ها مرسی . من به همین حرف زدن کمتون هم کلی دلم خوش شد
دقیقا همینا رو میخواستم بگین، باید تن داد به حرف زدن چه سخت باشه چه اسون چه حرفایی از جنس درد باشه یا لذت تکراری باشه یا نباشه فقط خودمون باشیم و حرف بزنیم تا سبک بشیم حتی حرفایی ک خودمون میدونیم حتی حرفای کسل کننده حتی و حتی ...
بیاین از حالمون بگیم شده روزی یه خط
حاضری بزنیم تو نسیم
مثلا من برای امروز اینطوری حاضری میزنم:
خنده یه هفته است از اتاق عمل اومده بیرون. قبلش مرگ رو جلوی چشماش دید و چشم وقتی باز کرد باورش نمیشد زنده است. همون خانواده ایی که اشک شوق ریختن امروز با حال بیحالی من باز مث همیشه شده بودن و متلک بارم میکردن و باز روز از نو روزی از نو و من بی حوصله تر از همیشه
یا خیلی ساده تر میتونیم بگیم
خنده امروز بیحوصله چون با خانواده بحثم شد
به همین سادگی، فقط دور هم باشیم ما یه هدف باعث شده جمعمون کنه اینجا، اینگه یه زن سالم جسمی و روحی تو جامعه باشبم
سلام بچه ها
خوش اومدی خنده جون. الان دیگه درمانت با دارو ادامه داره؟
حق با شماست . نسیم جای حرفاییه که هیچ جا هیچ کی نمی خواد بشنوه و مام نمی تونیم بگیم .
کسی تو این جمع هست به خاطر خودار... لکه خون یا ترشح خون آلود داشته بوده باشه ؟ چه کرده ؟ ممنون از راهنمایی هاتون
سلام ممنونم میتوانم جان.
اره فعلا که بعد جراحی دارو تحویز کردن. چشامم یکمم ضعیف شده چون تاثر داشته رو بینایی جراحی.
دکترم میگه شرایطم خوبه و غیر قابل باور و امیدواره بهتر شم وگرنه پیشنهاد یه جراحی دیگه میده.
راستش این دکتره یه جورایی هم پزشک معالجم شده و هم روانشناس و مشاورم.
خوب قلقم دستش اومده و میتونه رامم کنه ولی میترسم بچه ها... از اینکه مجرده و هر چی میگذره صمیمیتش بیشتر میشه...نکنه فکری به سرش بزنه.
من تا حالا اینطوری که گفتی نشدم کم خونی یا سردردهای عصبی شدید گرفتم ولی لکه بینی یا چنین ترشحی نداشتم.
خب فکری به سرش بزنه
چه ایرادی داره
اون وقت گاهی یم شینید یه گوشه می گید چرا کسی عاشق ما نمی شه ! یا چرا تنها موندیم !
خب حتما یه چیز خوبی درت دیده که جذب شده
خب عشق همین جوریه دیگه
ایرادش اینه که تکلیف بیماری من مشخص نیس و اینکه رفتارش نشونه ترحم هست تا عشق یا علاقه، نمیخوام این حرفا یه وقت بینمون و خانواده پیش بیاد که درمان بیماری وتحمل همدیگه سخت شه.
با اینکه همیشه رقتار سرد و خشکی باهاش داشتم ولی متاسفانه ...
نمیدونم... امیدوارم کلا اشتباه باشه این فکرا .... ولی اخه جرا برای ویزیت کردن بیمارش پاشه بیاد خونه بیمار اونم با مامانش؟
در هر صورت امیدوارم چیزی مطرح نشه تا جواب منفی نشنوه و منم مجبور نشم برم سراغ یه دکتر دیگه.
یه همکار قدیمی زنگ زد خال واحوالپرسی بعد یهو بغض کرد گفتم چی شده برگشته میگه فلانی (یکی دیگه از همکارا) جلوی همکار مرد اروم بهش گفته چاق شدی خبریه؟ اینم گفته نه جدی چاق شدم؟ دارم ورزش میکنم چ چاقی. بعد بلند گفته فکر کزدم خبریه که چاق شدین. از اونطرف جلوی همون همکار مرد یه همکار خانم برگشته گفته نه ایشون که مجرده متاهل نشده. این همکارام ناراحت شدهبود و گریه میکرد که خجالت کشیده جلوی همکار مرد و روشم نشده جواب تند بده به اونیکی تا ارووم بگیره.
به نظرتون اون خانومه کار بدی کزده که این ناراحت شده ؟ درکش نمیکنم..
بچه ها دلم برای زندگیه گذشته ام
درس خوندن سرکار رفتن تنگ شده
از اتاق فرمان اشاره میکنن کــــــــــــــــــــــــــه
بحــــــــــــــــــــله زینبی هاااااااجر شدددددددددددده
لی لی لیییییییی لیییییییییی
مبارکا باششششششه
من نتونستم خودمو نگه دارم تو شبانه گفتم
بگم غافل گیر شدم باور میکنید؟نمیکنید
خاااله خیییلی یهویی بود
من کی هاجر شدم خبر ندارم
ساق دوش یکی شقایقه یکی رضوانه
اصلنم پررو نیستم
مرررررسی خواهریااااااا قسمت خودتون ان شااللههههههه
بگو آمیییییین