خب دوستان سعی میکنم تو این پستم از همه چی بگم
از خودم زندگیم،مشغله های فکریم، راه های ترکم......
راستش من حدودا 12_13سال خ.ا میکردم...
بدونه اینکه بدونم گناهه یا اینکه اصلا اسمش خ.ا یه!!
حالا دیگه بماند چی شد ک این کارو کردم....
منم مثه خیلی از شماها خیلی اتفاقی با کانون اشنا شدم
تو ی شب بارونی شوخی کردم
تو ی شب ک از عالمو آدم بریده بودم با اینجا آشنا شدم...
وقتی فهمیدم چ عوارضی داره تصمیم گرفتم ترک کنم
عوارضش ن تنها واسه جسم بود بلکه بیشتر رو زندگیم تاثیر داشت
آره من با خ.ا تا 19 سالگی زندگیمو فنا کردم،هیچی از زندگی نفهمیدم
خب حالا وقتش بود ک بقیه عمرمو ک شاید 19 سال دیگه هم نباشه(عمر دست خداست،هیچ کس از ی ثانیه بعدشم باخبر نیست...)
بدونه خ.ا بگذرونم....
به خودم گفتم این همه خ.ا کردی چی شد؟؟!جز اینکه همیشه ناامید و شکست خورده بودی اتفاق دیگه ای هم افتاد؟!؟!؟
حالا بیا ی امتحان کن ببین زندگیت بدونه خ.ا چی میشه؟؟؟
شعار نمیدم ولی اعتراف میکنم زندگیم از وقتی ک با کانون آشنا شدم و پاک موندم از این رو ب اون رو شد...
حالا چطوری؟؟!؟؟
روشای ترکمو واستون میگم شاید بدردتون بخوره.......
ببینید واسه ترک به 2تا چیز احتیاج داریم :
1.اراده
2. ایمان
ک با هم رابطه مستقیم دارن
اراده یکی از اساسی ترین مسائلیه ک تو زندگیه هر فردی مهمه
واسه تقویتش به هدفو انگیزه احتیاج داریم
هدفی ک مارو به موفقتیمون نزدیک میکنه
مثلا وقتی وسوسه سراغمون میاد به هدفمون فکر کنیم
بگیم اگه خدایی نکرده بشکنیم از هدفمون دور میشیم
و اگه مقاومت کنیم به هدفمون نزدیک میشیم
اون موقع میبینید واقعا هم خدا به هفدمون نزدیک ترمون میکنه
حالا درمورد ایمان
واسه ترک ،اول باید ب خدا و بعد به توانائیامون ایمان داشته باشیم
به خدا ایمان داشته باشیم ک تو این راه تنهامون نمیزاره
به توانائیامون ایمان داشته باشم و خودمونو دست کم نگیریم
ببینید بزارید باهاتون رک حرف بزنم
هرکدوممون به ی نحوی عاشق شدیم
( یا اونایی ک عاشق نشدن اونقدری از اطرافیانشون شنیدن ک به انازه کافی درموردش اطلاعاتی داشته باشن...)
خدایئش واسه رسیدن به عشقت چقدر تلاش میکردی یا میکنی؟؟؟؟
خب چقدر خوبه ک پاکی هم بشه ی بخشی از عشقمون
ببینید هممون میدونیم عشق باارزشه
خب پاکی هم تو گروهشه مگه نه؟؟؟
پس ارزششو داره بخاطرش تلاش کنیم و بجنگیم
اصلا از عشق بیایم بیرون
فرض کنید ب 2تا جاده برمیخورید
ک یکیش خیلی تاریک و وحشتناکه و یکیش مثه شماله
شما کدومو انتخاب میکنید؟؟؟؟؟
معلومه همونی ک شبیه شماله رو انتخاب میکنید
ببینید دققا پاکی و شکستن هم مثه این 2تا جاده میمونن...
هستن کسایی ک شیطون گولشون میزنه و باعث میشه به اون جاده تاریک برن
مطمئنا همون اولیای راه خود طرف میفهمه ک تهش نابودیه و دور میزنه و همونراه شمالیه رو میره....
ولی بازم هستن کسایی ک از همون اول دنبال دردسر نمیگردن و همون راه شمالو انتخاب میکنن
ما همه طالب خوشبختیو وموفقیتیم مگه نه؟؟؟
هیچ کس از شکستو ناامیدی خوشش نمیاد
خب واسه اینکه بفهمیم از بین خ.ا و پاکی کدومش مارو به هدفمون ک خوشبختیه میرسونه بیایم ی قلمو کاغذ برداریم
سمت راست از فواید و ضررای پاکی بنویسیم
و سمت چپ هم از فواید و ضررای خ.ا بنویسیم
حالا بببنیم فاویده کدومشون بیشتره؟؟؟
خب از حق نگذریم مشخصه پاکی
اصن ببینیم خ.ا فوایدم داره؟؟؟؟؟؟؟
خب پس چرا انجامش بدیم؟؟؟؟
ببینید واسه پاکی اول از همه باید تکلیفمونو با خودمون مشخص کنیم بعد شروع کنیم
مطمئن باشید کسی ک هم بخواد و هم اراده قوی و ایمان قوی و هدف و انگیزه خوبی داشته باشه صد در صد میتونه پاک باشه....
راستی این وسط حواسمون باید ب غرورمون هم باشه
غروره ک آدمو از عرش ب فرش میرسونه......
یدفه چون چن وقت از پاکیمون میگذره نگیم خب من ک دیگه قلقه پاکی دستم اومده
دیگه پس هم میتونم فیلم نگاه کنم هم از فیلتر شکن استفاده کنم...
نه این یعنی غرور..
ببینید هر چقدر هم از پاکیت بگذره بازم باید حواستو جمع کنید
شیطان منتظر ی فرصته ک بهمون غلبه کنه
ما اون فرصتو دستش ندیم
دوستان هر سوالی درمورد ترک دارید ازم بپرسید
خوشحال مشیم کمکتون کنم....
و اما درمورد مشکل خودم:(امیدوارم داداشیا اینجا نیان ک بخونن)
راستش بچه ها من بیشترین وسوسه ها تو اون دوران سراغم میاد
متاسفانه تا ماه پیش تا مرز شکستن هم میرفتم ولی سریع هدفام یادم میومد
و نمیشکستم
ولی این ماه ک الان چن روزی ار اون دوران میگذره
تا جایی ک تونستم خودمو مشغول کردم ک موقع خواب خیلی راحت خوابم ببره
ولی بازم میترسم
میخواستم بدونم شما راه حلی دارید واسه جلوگیری از وسوسه ها تو این دوران؟؟؟؟
و اما ی درددل دخترونه:
راستش گل دخمرا من از 3 تا چیز واقعا میترسم
1.ترس از سوسک (ک تموم زندگیمو در برگرفته)
2.ترس از پسر ( ک اصلا باعث شده خونه نشین بشم)
3.ترس از ازدواج (ک بیشتر مورد دوم باعثش شده؛البته اگه مورد دوم حل بشه اینم حل میشه)
راستش بخاطر اتفاقای اخیری ک واسم افتاد واقعا از پسرا میترسم
قبلا هم گفته بودم
حتی وقتی تو خیابونم دارم راه میرم همش پشتمو نگاه میکنم.........
حتی وقتی تو تاکسی هم هستم به راننده تاکسی هم اعتماد ندارم چ برسه ب.....
نمیدونم این ترسو چطوری از بین ببرم!!
میشه کمکم کنید؟؟
یادمه ماسا ی راه واسه از بین بردن ی ترس تو نسیم گفت
بنظرتون تاثیر گذاره؟؟؟
میشه 2باره اون راهو بگید؟؟؟
ممنونم
خب دیگه واسه امشب کافیه
دیگه بیشتر از این سرتونو درد نمیارم
شبتون ستاره ای