کانون

الان تصمیم گرفتم برم پیشش...خواهش می کنم برام دعا کنین... دعا برای درک کردن بخششش...اینکه بتونم روبروی خونش نماز بخونم ...سجده کنم...خودش دستامو تو قنوت بگیره و تو دلم آرامش بخشیده شدنو قرار بده...بهم اجازه بده که دوباره حس دوست داشتنشو با تمام وجود درک کنم...بتونم صداش کنمو شیرینی تبسم قشنگشو تو دلم احساس کنم...
فقط التماس دعااا...امید وارم بتونه یه بازگشت باشه.

---

هورا جووووووون عفونت برای چی آخه؟
عزیزم هورا جان اصلا نگران نباش من دعا می کنم الان سر نماز زودی خوب می شی
تو "حتما" می تونی هورایی..منم "باید" بتونم
به امید...

به یاد حق جان

ورودتون را عزیزم به گروه نسیم حیات خوش آمد میگم

دوستان جوابتون را به زیبایی گفتن چیزی برای گفتن من نمی مونه

همه ما که اینجاییم متوجه اشتباهمون شدیم و توبه کردیم و خدا هم بزرگ و مهربون و توابه

اما حرفاتون و دردلهاتون منو یاد دردلهای سها میندازه

روزهای اولی که اومد (البته من نبودم,پستشو خوندم)حال و هواش مثل شما بود ولی الان جشن یکسالگی اش هست

میبینی!!!!!!!!!!ترک سخته اما چون داریم تلاشمون رو میکنیم خدا تلاشمون را دوست داره!!!!!!!!!!

پس نا امید نشو تو موفق میشی عزیزم

امید را در خودت زنده نگه دار و تلاش کن و سختیهاشو تحمل کن تا صیقل پیدا کنی و درخشان بشی......تو میتونیمیتونی

---

هورا جان چی شده
حتما میری دکتر ها

باشه همین فردا:smiley-yell:

آره باید هرچه زودتر برم دکتر
نزدیک 3 هفته است که اینطوری ام
خیلی تحملش کردم ولی آخرش کار دستم داد
دعا کنین آبروم نره پیش دکتره و اینکه موضوع جدی نباشه
مرسی
میگم من تا الان فقط اون 2 سالی که ترک کرده بودم رو جزو روزای موفقیتم می دونم
تنها راهی که اون زمان داشتم این بد که فقط به خدا فکر می کردم
همش تو فکر نزدیک شدن بهش بودم
نماز و روزه های آن چنانی و قرآن و ...
حتی مراقبه های طولانی
فکر می کردم اینا افراطه
ولی این روزا به این نتیجه رسیدم که اون افراط بهتر از وضعه الانم بوده
می خوام تا یه حد زیادی مثل اون روزا بشم
دنبال عشق خدا بگردم
و زندگیمو وقفش کنم
مهم نیست آدما دربارم چی فکر کنن
این تنها راه نجات منه

سلام سلام سلام

از اینکه دل هیشکی برام تنگ نشد ممنونم..

اما اگه بدونین دل من چه تنگ شده.....دلتون میسوزه که این همه دوستتون دارم..
.
دوستای گلم یه سفر یهویی پیش اومد و من رفتم..الانم تو کافی نتم ..روم نمیشد از خونه فامیلمون بیام گفتم یه موقع.....:دی!!!!
شاید امروز برگرئدیم خونه شایدم تا نمیدونم کی بمونیم...


مواظب خودتون باشین و گاهی یادی هم از من بکنی..به خدا راه دوری نمیره..دل یه جوونو خوش میکنین.....

در پناه امن یاد خدا؛ایام به کام..یاعلی.

سلام ...
به یاد حق ... خوش اومدی ... البته فکر کنم هنوز عضویتت قطعی نشده ....
ولی بازم می گم خوش اومدی ...

مطمئن باش با عضویت توی کانون و البته تلاش های خودت بدون شک تمام حالات بدت از بین می ره ...
خدا هر گز ما رو فراموش نمی کنه ... این مائیم که اونو فراموش می کنیم ...
سعی کن هرگز از تلاش دست برنداری .. به قول دوستان، ما اینجا ، کسایی رو داریم که رکورداشون واقعا عالی بوده .. و همه از همین نقطه ای که تو الان توش هستی شروع کردن ... برای همه ی ماها که این کار توی وجودمون رخنه کرده ، شروع همین جاست .
نگران نباش و به خدا توکل کن ..

------------------
هورای عزیزم چی شده !!!!
نگرانم کردی !
چی شده ...
من حتما برات دعا می کنم .... انشاءالله که چیزی نیست ...
کاش بتونی علائمت رو بگی ...
و بگی که چیه که داره اذیتت می کنه ...

تو همیشه به خدا ایمان داشتی .. پس اینبار ایمانت رو محکم تر کن و نذر کن .... و ازش بخواه بهت کمک کنه ...
------------------

---

سها جونم سفر سلامت ...
دیدم نیستی ... گفتم شاید سرت شلوغه ....

گلم دل همه ی ماها واست تنگ میشه .... امیدوارم بهت خوش بگذره ...

نه هورا این کار درستی نیست...من می فهمم چی میگی چون دقیقا اون روزایی که به قول خودمون با خدا بودیمو تجربه کردم
اون نمازای آنچنانی.اون نافله های طولانی
اون دعاهای زیاد و با برنامه ی صبح و شب به خصوص انتهای مفاتیح
با اون همه خاصیت که فکر آدمو ناچار به سمت خودش می کشوند و ترکش سخت بود
اون شب زنده داریا...کم خوابیا...اون لاغر شدنه به خاطر این همه مراقبه
خدا می خواد ما فعال باشیم پویا باشیم پیشرفت کنیم  زندگیمونو کنیم
از هر لحاظ چه فکری چه اجتماعی چه درسی چه هر چیز دیگه ای به سطح خوبی برسیم
اون جوریه که سالمیم آرومیم و ترکت توی سالم بودنته که برای خدا ارزش داره...اون از همه چیز افتادنا برای خدا مذموم تره
و اون فکر مردم...
این تنها راه نجاتت نیست...تنها راه اینه که در عین جوون بودنت به معنای واقعی برای زندگیت برنامه ریزی دقیق داشته باشی و زمان پرت نداشته باشی.وقت تحریک شدنم حتی نداشته باشی...چون وقتی تحریک شدی یعنی تمام  دیر یا زود اون کار زشتو می کنی...مجبوری بکنی...راه دیگه نداری برای آزادی فکرو روحت...
توی درست مراقبه کن...توی علم...یه ساعت تفکر می دونی که ارزشش چه قدر برای خدا بیشتره تا  اون نمازا
این طوری هم پیشرفت می کنی...هم فکرت رتحته..هم جسمت عادت می کنه..هم حرف مردم نیست
هم در اصل قضیه خدا راضی تره

---

مهتاب جان سلام و خیلی ممنونم از خوش آمد گویی....امیدوارم کنار شما بتونم  تمام اینا روحل کنم...انشاالله...
و مرسی از امید دادنت (:
سها خانوم من تازه اومدم ولی وقتی ستاره های شما رو می بینم قبطه می خورم...امیدوارم شما ام  کمکم کنین ...سفرتونم به خیر (:

---

راستیییییی تواب جاااااان تشکر از اصل کاری رو از قلم انداختم...خیلی منو کمک کردی توی راهنمایی برای شناختن سایت
خیلیییی خیلیییی ممنون هم از امید دادنت هم از راهنمایییت   ...می بوسمت خانوم گل(:  راجع به اینکه سها خانوم رو هم مثال زدید خلی ممنون...خیلی بهم انگیزه داد (:

به یاد حق جان حق با توه
منم می خوام همه ابعاد زندگیمو رشد بدم
تعادل بهترین چیزه
تمام سعیمو می کنم که آدم متعادلی باشم
بازم مرسی که به فکرمی
مدت ها بود که کسی به من کمک نمی کرداااا چه مزه ای داره بقیه دوست داشته باشن و بهت کمک کنن
مرسییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
بچه ها نگرانم نباشین
امروز به نظرم بهترم
راستی انشاالله سه شنبه میریم مسافرت
برام دعا کنین هااااا
دوستون دارمممممممممممممممممم

نقل قول: سها


RE: درد و دل های شما
(۷-۵-۱۳۸۸ ۰۹:۵۷ عصر)سها نوشته شده:
نمیدونم اینجا جاشه یا نه اما اگه حوصله کنید اینکه چی شد که با کانون آشنا شدمو واستون بگم:
چهارشنبه 24تیر (به قول tanha)زدم،خب ! حمام کردمو با پرویی تمام نمازمو خوندم به خیال اینکه این آخرین باره.فرداش دم اذون مغرب _فکر کن ، شب جمعه!! تو لحظاتی که مطمئن بودم از بهترین لحظه های خداست تو لحظه هایی که لحظه استجابت دعا بود.._دوباره ...زدم.حالم از خودم بهم خورد دیگه پستی رو به حد اعلا رسونده بودم بازم حمام وبازم پرویی واسه نماز.اما از سجاده م خجالت کشیدم،پهنش کردم اما توش نرفتم بیرونش نشستم و زار زدم واسه اولین بار صدای هق هقم بلند شد توسل کردم به امام رضا (علیه السلام) .
.
.
.
و........
نمیگم تو این چند روز وسوسه نشدم نمیگم پام نلغزیده اما باور کنید اینو با اطمینان میگم اینکه اسیر نشدم رو مدیون کانونم و البته *****خدا *****که این روزا دست حمایتش رو روی شونه هام به خوبی احساس میکنم .
"""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""""
با هم باشیم تا اسیر نشیم ...
ارادتمند تک تک بچه های کانون و دعاگوشون تو تمام لحظه های تنهای "سها".
>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>.

سلام
این پستو گذاشتم تا شما هم تو شادی که الان دارم شریک باشین..
تا بدونین یک سال پیش چی به من گذشت و چی شد که کانونی شدم...

امشب هم من بودم و سجاده ام و اشک ...
اما اینبار اشکم از عجز نبود....اشکم فقط به بهانه شکر بود....
اون روزا پاکی برام خیلی دور بود....
هنوزم میگم...دست حمایت خدا رو به خوبی احساس میکنم و با تمام وجودمو خودمو بهش آویخته ام و دستشو رها نمیکنم....
احساسی که دارم پر خوبی و لذت و سرشار و لبریز از قدرشناسی از خدایی هست که منو واسه خودش نگهداشته و منم قدرش رو میدونم.....

برای همتون آرزو میکنم که بتونین به این عادت غلبه کنین و طعم خوشه پاکی رو احساس کنین....خیلی شیرینه...

از همه دوستای خوبی که تو این راه همراهم بودن و حرفاشون کمکم کرد ممنونم...

همچنان :
ارادتمند تک تک بچه های کانون و دعاگوشون تو تمام لحظه های تنهای "سها".

درپناه امن یاد خدا؛ایام به کام...یاعلی.

خوب یا حق جان

این حرفهای سهاست
اینم لینکش اگه خواستی
http://www.ktark.com/thread-2-page-628.html

تواب جووونم خیییلی ممنونم از گذاشتن این پست
از صمیم قلب ازت تشکر می کنم
خیلی برام ارزش داشت خیلی
آره...حرفا و احساسای سها خیلی شبیه من بوده
ولی اون حرفای بعد از ترک یک سالشو که دیدم حتی نتونستم بخونمشون...به جورایی برام سنگین بود
یعنی میشه یه روز منم تو بغل خدا باشم جوری که خدا ازم راضی باشه و منم بتونم بدون خجالت صداش کنم؟
آره شده هرازگاهی ولی نه یک سااال...
خدایااااا کمککککمممم کن...دستامو بگیر...بلندم کن جوری که نخورم زمین
همه ی بچه های این جا رو بلند کن جوری که یه روزه خیلی نزدیک این گناها به نظرشون یه تجربه ی از یاد رفته
اصلا کامل فراموش بشه ...از یاد بره....اثراتش از روح و جسم و وجودشون محو بشه...محو محو..بشن .پاک پاک
دوستان اول خدا بعدم شما (: انشاالله منم یه سال دیگه جشن یک سالگیمو با همتون می گیرم و شاهد جشن چند ساله ی شما میشم (:
هورا جون خوشحالم که تونستم خوشحالت کنم...تو موفقی...یقیین دارم که ارادت خیلی قویه (: از مراقبه هات فهمیدم (: تو حتما
می تونی
بهار جان سلام و خیلی ممنونم از خوش آمد گوییت و اینکه منو گرم پذیرفتین...ایشالا کنار هم بتونیم
پاک پاک بشیم...زلال زلااااال...

---

اینم شکلکایی که یادم رفت ازشون استفاده کنم

---

راستی بچه ها چه طوری می تونم آیدی دیگران رو ببینم و آیدی خودم رو هم قرار بدم؟

سلام بچه ها
سها جونم تبریک میگم گلم

من کارآموزیم شروع شده الانم توی شرکتم اومدم تو اینترنت خیلی حال میده


عید همتون مبارک

به ياد حق جان

ميتوني روي اسم هر كسي كليك كني و مشخصاتشو ببيني

اگه اي دي مخفي بود يا نوشته نشده بود ميتوني از طريق پيام خصوصي بپرسي


تبسم جان
موفقر باشيد
مواظب باش از پشت سر غافلگير نشي

سلا خیلی ممنون که اصلا یادی از من نمیکنین
من خوبم دلم هم خیلی براتون تنگ شده بود
با همتونم قهرم اصلا انگار نه انگار که منم وجود دارم