مامان سها
گلبرگ ادامه می ده
امید دارم به اونروز که پاکه پاک بشم
نمی دونم شاید توقعم از خودم زیاد بود
اینکه 2 بهمن 92 میشه آخرین تاریخ شکستم
میشه تاریخ پاکی گلبرگ تا همیشه
ولی ... نشد
دخترا
نیاز ،می توانم ،هپی گرل وهمه ی نسیم حیاتیای گل
هممون می تونیم
ان شاء الله
یا علی
اوووووووول
دست من بالا!!
برخی از اهداف اینجانب از ترک :
بدست آوردن آرامشی که دوستش دارم و
زندگی کردن با این آرامش
و بدون ترس
با ترکش میشم اون گلبرگی که داره خوب زندگی می کنه
و و قتی سرشو بالا می بره و
نگاه به آسمون می ندازه جای شرمندگی لبخند به لباش میاد
میشم یه گلبرگ پر از انرژی که روز به روز تو همه ی زمینه ها بهتر و بهتر میشه
چه تو کار
چه تو درس
چه توو روابط احتماعی
چه توو رابطه با خودش
چه توو رابطه با خدای خودش
میشه ان شاء الله که
یه روزی تموم بشه و برسیم بهش
شاد باشید
خواهرتون امتحان سختی داره دعاش کنید
منم بعدا میام اهدافمو مینویسم
خوبه که هر چند وقت یه بار یادداوری بشه این جوری دلمون نمیاد بشکنیم
نیاز دقیقا وقتی دلت نمیخواد نماز بخونی بعد شکست فقط نماز بخون
امتحان کن نتیجه خوبی داره
ناراحت نشید از اینکه حرفای دلتونو گفتید
باید بگیم
ناسلامتی اینجا گروه ترکه و چی مهم تر از ترک
ب نظر من ب جای ایگنور کردن باید فکر اساسی کنیم
(1393 ارديبهشت 9، 12:32)niaz نوشته است: [ -> ]سها
به قول هپی، حرفات همه کاملن درستن و حق با توئه
و همه ی ما هم میدونیم که صدبار اگر توبه شکستی...
ولی من دیگه از خودم متنفرم!
از 6سالگی از سر نادونی گرفتار این طالع نحس شدم و به تعداد روزای این 14سال توبه کردم و باز شکستم...
قبول دارم که خدا میبخشه
ولی من روسیاه... از اینکه هربار میزنم زیر قولم منزجرم
دارم با این کار خدا رو با اون عظمتش دست میندازم!
شدم چوپان دروغگو
توبه.. یه بار... 2بار... 100بار... ولی نه 14سال
دیگه به اراده ی خودم هیچ امیدی ندارم
بخاطر همین نمیتونم باور کنم پاکی بدون ازدواج رو
از اینکه دارم در برابر بار امانتی که خدا بهم داده اینطوری خیانت میکنم عصبانیم
از اینکه دارم شرافت خلقم رو اینطوری به حقارت میکشم خسته ام
بعد از هرشکستم تا چند روز حتا روی نماز خوندن ندارم
روی اینکه با اینهمه بدقولی وایسم جلوی خدا و باز بهش سلام بدم ندارم...
به قول شاعر
تنها و دلگرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
دقیقا موضوع همینه!
من دارم میگم اگه از خودت خسته ای.. از بد قولی و بد عهدی ناراضی هستی .. اگه خجالت میکشی .. اگه .. اگه.. اگه..
خب نکن!
اول مقدمات شکست ر بشناس..
دوم ب شدت پرهیز کن از قرار گرفتن تو همچین موقعیت هایی..
سوم دقتت رو همیشگی و ب روز کن..
مطمئن باش نتیجه میگیری...
ضمن این ک خدا رو ب اندازهی خودش بشناس..تا ب جای اون فکر نکنی..
(دقیقا منظورم اینه ک روی توحیدمون باید کار کنیم..
با خودمم هستم آ..
)
(1393 ارديبهشت 9، 20:43)niaz نوشته است: [ -> ]هپی گرل اصن من چقد با تو احساس همذات پنداری میکنم!
.
.
.
یه همچین آدم خل و چلی هستم من:we:
(اولین باره از این استفاده میکنم!)
منم همینطوری ام....
و
(1393 ارديبهشت 9، 20:43)niaz نوشته است: [ -> ]حالا یه سوال..
من باید تو 10روزه الان اعلام پاکی کنم؟
پ.ن: ببخشین که انقد روضه خوندم اینجا.. اصن همش تخصیر من بود که این ماجراها شرو شد
جواب:
اگه شکستی تو مسابقه ی خودت باید تعداد روزهای خوبتو صفر کنی..
و
پ (پاسخ) پ.ن :
روضه رو باید خوند .. تا دل سبک بشه...
و
با می توانم موافقم..
ایگنور خوبه.. ب شرطی ک کنارش حرکت های اساسی هم باشه..
و
قربوس لئا...از چی خوشحالی؟ خو بگو ما لباس بدوزیم...
در پناه خدا..
یاعلی.
(1393 ارديبهشت 9، 21:35)parisa-f نوشته است: [ -> ]سلام دوستای مهربونم
هرچند که فکر کنم اکثرا منا بخاطر نیارن اما خوشحالم که بعد از یک وقفه شاید طولانی برگشتم و اینکه خیلی دلم برای فضای کانون و شما دوستای خوب تنگ شده بود با آرزوی روزهای خیلی خوب برای همتون
سلام
خوبی پریسا؟
کجا بودی نبودی؟
دلمون برات تنگ شده بود...(هر چند ک اساسا خیلی ساکت بودی..)
خوشحالم ک اینجایی.. اما دلم میخواد فقط برای احوال پرسی و کمک باشه...اوضاع ترک چطوره؟
قربونت..
یاعلی.
(1393 ارديبهشت 9، 13:41)گلبرگ نوشته است: [ -> ]مامان سها
گلبرگ ادامه می ده
امید دارم به اونروز که پاکه پاک بشم
نمی دونم شاید توقعم از خودم زیاد بود
اینکه 2 بهمن 92 میشه آخرین تاریخ شکستم
میشه تاریخ پاکی گلبرگ تا همیشه
ولی ... نشد
دخترا
نیاز ،می توانم ،هپی گرل وهمه ی نسیم حیاتیای گل
هممون می تونیم
ان شاء الله
یا علی
عزیزه دلم..حتما میرسه اون روز...
میدونی..من فک میکنم توقعت زیاد نبوده.. شاید هوشیاریت کم بوده..
یعنی 2 بهمن هوشیار بودی.. همه چی مد نظرت بود.. اما 2 اردیبهشت شاید غفلت اومده سراغت..
غفلت از باید ها و نباید ها.. از مراقبت ها.. از پرهیز ها...
حالا هوشیار باش...خیلی!
ان شاء الله خدا بهترین ها رو برات رقم میزنه..
یاعلی.
سلام دوستان
امیدوارم حال همه خوب باشه
یه سوال دارم و امیدوارم جای درستی مطرح کرده باشم اپه سوالم بی ربطه به این تاپیک معذرت میخوام نمیدونستم کجا باید بپرسم
میخواستم بدونم اینکه یه بچه ی 3 ساله((پسر) اگه خیلی زیاد به آلت تناسلیش دست بزنه میتونه زمینه ای باشه برای ابتلا به خ.ا؟
یا به سن کمش و کنجکاوی این کار رو انجام میده؟؟البته من فکر میکنم چیزی بیشتر از یک کنجکاوی هست
چون خیلی از ما که درگیر خ.ا شدیم و از جمله خود من از سن خیلی کم شروع کردیم
(1393 ارديبهشت 13، 12:06)ani22 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
امیدوارم حال همه خوب باشه
یه سوال دارم و امیدوارم جای درستی مطرح کرده باشم اپه سوالم بی ربطه به این تاپیک معذرت میخوام نمیدونستم کجا باید بپرسم
میخواستم بدونم اینکه یه بچه ی 3 ساله((پسر) اگه خیلی زیاد به آلت تناسلیش دست بزنه میتونه زمینه ای باشه برای ابتلا به خ.ا؟
یا به سن کمش و کنجکاوی این کار رو انجام میده؟؟البته من فکر میکنم چیزی بیشتر از یک کنجکاوی هست
چون خیلی از ما که درگیر خ.ا شدیم و از جمله خود من از سن خیلی کم شروع کردیم
سلام آنی جون
خیلی احتمال داره که زمینه ای بشه برای خ.ا اگه ادامه پیدا کنه
اکثر ماها از همین 5 _6 سالگی مبتلا شدیم
اولش کنجکاوی بود ولی بعد فهمیدیم لذت بخشه و بعدم که اینطوری گرفتارش شدیم
من خودم هر وقت میبینم داداش کوچیکم چنین کاری میکنه سریع حواسشو پرت میکنم تا ادامه نده
البته یه سری کارای دیگه هم هست که دارم روش کار میکنم
امیدوارم اونم مثل من مبتلا نشه ان شاء الله
سلام سنا جون
مرسی جواب دادی
برادرزاده ی من 3 سالشه خیلی این کار رو انجام میده اوایل کمتر بود ولی الان بیشتر شده
من خیلی نگرانشم از طرفی همیشه هم پیش من نیست که من بتونم کاری انجام بدم اصلا نمیخوام مثل من بشه ولی نمیتونم چیزی بگم
من نمیدونم پدر و مادرش چقدر در این مورد اطلاع دارن که یه جوری جلوشو بگیرن و مستقیم هم نمیتونم بهشون بگم
زن داداشم سعی خودشو میکنه اما میگه هر چی بهش تذکر بدم بیشتر لج میکنه و انجامش میده
خیلی نگرانم اونم همین راه اشتباهی رو بره که من رفتم
امیدوارم اینطور نشه
سلام
آنی جون تذکر دادن مستقیم فایده که نداره هیچ ،کارو بدتر میکنه
دقیقا به بچه ها وقتی میگی کاری رو انجام نده ،بیشتر انجامش میدن
مگر اینکه آگاهشون کنی که اونم برای یه بچه سه ساله شاید یکم سخت باشه و زمان ببره
مثلا با نزدیک کردنشون به نماز و حفظ قرآن ، داستان های کودکانه درمورد ائمه و بهشت و جهنم و فرشته و شیطان و ...
یا پرت کردن حواسش همون موقع که این کارو انجام میده با یه چیزی که سرگرمش کنه و از یادش ببره
من اینا رو برای داداشم امتحان کردم البته اون 7 سالش بود ولی خوب خداروشکر جواب داده و مدتیه نمیبینم چنین کاری کنه خداروشکر
البته بهتره در این مورد حتما با یه مشاور مشورت کنی
اینا صرفا تجربه ی خودم بوده
ممنون سنا جون
بله حق با شماست تذکر اصلا فایده ای نداره بچه فقط 3 سالشه تاثیری نداره واسش
وقتی فکر میکنم حتی احتمال خیلی کم هست به خ.ا دچار بشه تنم میلرزه امیدوارم این نگرانیم بی مورد باشه
اگه زیاد تکرار شد به زن داداشم پیشنهاد مشاور رو میدم ممنون
دخملیا کجایییییییییییییییییییین؟
بیاین یه چیزی بگین
(شکلک روووووووووح ح ح ح )
گلبرگ دلش می خواهد کسی حرفی بزند!
هپییییی گرل کجایییییییییییی؟؟تووووو ده روژه شدم تک دختر!!می ترسم خوب
تنهای میرم میون اینهمه اخوی اعلام وضعیت ،
منتظرتم هپییییییییی بیا منو تهنا نذار
جای زارا خییلی خالیه توو ده روزه
دلم واسش تنگ شده
هرجا هست خدا نگهدارش باشه
یا علی