سلام نمیدونم چی بگم
نمیدونم از کجا شروع کنم
دختری هستم ک تقریبا ۲۲ سالمه
از سنین خیلی پایین حدود ۵ یا ۶ سال شروع شد....واقعا نمیدونم چطوری
اواخر ۹۱ بود ک فهمیدم کاری ک میکنم چه معنایی داره
تصمیم به ترک گرفتم
بعد از یه شکست ۳۰ روزه ۲۰۰ روز پاک بودم تا اینکه شکستم
بعد از اون بارها و بارها شکست داشتم یه مدت بالاترین رکوردم ۶۰ بود
اما کم کم رسیدن به ۶۰ روز هم برام محال شد
و به کمتر از ۲۰ روز رسیدم
و اینطور بود ک امروز هم بعد از ۱۵ روز باز شکستم
نمیدونم چیکار کنم
نمیدونم چطور جلوشو بگیرم
از اینکه تقریبا توی سن ازدواجمو هنوز نتونستم اینکارو ترک کنم واقعا از خودم متنفرم...
ازتون خواهش میکنم اگه میتونین راهکاری کمکی چیزی بهم بگین
واقعا خسته شدم
امیدوارم زودتر از این دنیا با همه ی بدو خوبش راحت شم
گاهی وقتا کمیت مهم نیست
گاهی وقتا کیفیت خیلی با ارزش تره از تعداد روزای خوب
اینکه هنوز توو راهیمو داریم مبارزه می کنیم خیلی با ارزشه
پس بنازیم به همتون
و تلاش کنیم و تمرین واسه داشتن همت بالاتر
ان شاء الله این کیفیته که رفت بالا همراه میشه با تعداد روزای خوب و خوبتر
و به نظرم کسی که یه بار تونسته 200 روز پاک بمونه بازم می تونه
یاسمین ،بگرد و ببین اون روزا که رکوردت خیلی بالاتر بود
چیکار می کردی که الان انجامش نمیدی
اون موقع طرح های زیادی رو توی انجمن قبلی به عهده داشتم
ولی الان....
تو کار خودمم درموندم
الآن می تونی به صورت خودجوش اینجا طرحاتو مطرح کنی
و به عهدش بگیری
نسیم حیاتیاااا منتظرتن بشنون طرحاتو و نظرشون رو بگن
چی می گی یاسمین؟
با یه تیر صد نشونه زدن به همین می گن
اولیش کمکی میشه واسه نزدیک شدن به چیزی که می خوای
خوب نظرت؟
فقط یاد گرفتم وقتی شکستم بگم که شکستم
و امروز صبح دوباره شکستم.....
ولی از ظهر دوباره شروع میکنم
ببخشیدا
پس چرا وقتی وسوسه میشید نمیاید کانون؟
گلبرگ اشتباه می کرد گاهی وقتا هم اشتباه می کنه که
وقتی وسوسه می شد نمیومد کانون
راستش روم نمی شد برم اورژانس بگم
بعضی وقتا دلیلش غروری بود که بازم اشتباه بود و
چون هر چند بعد گفتنش بعدش حتما یکی خودشو می رسوند
ولی در کنار یه حس رهایی حتی بآ یه جملش
یه حس بد دیگه نسبت به خودم داشتم
حس نیازمند بودن و یه حس کوچک بودن یه حس بدی که
خودمو در مقابل نفسم ضعیف می دیدم این حس خیلی اذیتم می کرد و
و این ناراحتی باعث می شه نیام و
دلیل دیگش که دیگه دلیل نمیشه و جاش نیست بگم.
گاهی وقتا هم با خودم می گفتم می خوام خودم وایسم جلوش و
همیشه که کانون نیست ولی اینم مساوی می شد با چیزی که نمی خواستم
خوب الان وضع گلبرگ چجوریه ؟
نمیدونم چرا امروز یاسمین موقع خطر نیومد اینجا
شاید چون هر وقت اومدم دیدم تعداد محدودی آنلاینن....
........
........
الان دیگه ان شاء الله میام کانون
ان شاء الله هر جور که شده اونموقع میام.
شاید حسی که دارم عوض شه
ببینید دوستان من نم یخوام سخن رانی کنم
ولی اگر شما بیاید اورژانس حداقل کاری که می کنید اینه که
به خودتون ثابت می کنید که واسه پاکی یه اقدامی کردید
حالا اگر کسی نبود می تونید نوشته های بقیه رو بخونید
بعدشم بلاخره به امید خدا یکی پیدا می شه که جواب بده
باید توکل به خودش کرد و اقدام کرد
شما بیا اقدام کن شاید همین که گفتی بچه ها وضعم خرابه ... خدایا به فریادم برس ...
واقعا اروم تر شدید ؟
ها ؟
خوابمان نمی برد امشب
کسی آیا فردا روزه می گیرد؟
سلام
من نمی تونم بگیرم
اما التماس دعا دارم