سلام دخملی ها
صبحتون بخیر
( به جون خودم من این اواخر کمبود خواب داشتم که تازه بیدار شدم
...چند شب بود همش 3 میخوابیدم.)
===============================
مریم
...ای بابا...چکاوک
دیگه فکر کنم راه کار تو در مورد مریم جواب بده....
===============================
میتوانم
کم بود ، که هپی
جون هم به جمع لایک کننده های ساکت پیوست!!!
===============================
رویا
جون منم مثل تو مدت زیادی درگیر بودم...12 ...13 ساله و بازم مثل تو فکر و خیال قبل از خواب!!!
ما چقدر شبیه هستیم انگار...نه؟
بعضی وقتها هم صبح که بیدار میشم تو همون تختم هنوز بازم یه حسهایی میاد که میدونم اگه زیاد تو تخت بمونم ممکنه کار به جاهای باریکی بکشه.
اما باز تو خوبه حداقل تو این مدت تصمیم به توبه و ترک میگرفتی و میشکستی
من حتی اون تصمیم رو هم نمیگرفتم
الان 2 ساله که جدی تصمیم توبه و ترک دارم...قبلاها اصلا برام مهم نبود گناه میکنم...یه دنیای سیاه و تیره ای داشتم که نگو.
خدا رو شکر میکنم از اون وضع در اومدم. و خدا منو به حال خودم رها نکرد
راستی من قبل از خواب کتاب میخونم. راهی که در مورد من جواب داده . بد نبوده. راه تو رو هم که خودم خسته کنم اونم امتحان کردم . اونم جواب داده واقعا. ولی خوب الان چون درسم تموم شده و بیشتر خونه هستم دیگه خیلی زیاد خسته نمیشم.
و مطئنم اگه 1000 بارم توبه مون رو بشکنیم بازم خدا همین جا پیش ماست.
خدا 99 تاش رحمت هست
رویا خیلی خوبی عزیزم. مرسی از توضیحای کاملی که دادی خانومی. برام حرفات خیلی جالب بودن شاید چون یه جورایی مثل همیم.
================================
سلام فرشته
جونم. نه عزیزم پر چونه نیستی. من باور کن حرفات رو میخونم لبخند میزنم. چون انرژی داره از پستت میباره
یه جورایی فکر خودم هم شاید مثل تو هست :
سهم تک تک ما از زندگی خیلی خیلی بیشتر از چیزیه که الان نصیبمون شده و میتونیم از زندگی لذت بیشتری ببریم
خیلی جمله قشنگیه و باورش دارم.
منم بعد از شکستهام احساس های تو بهم دست میداد. از خودم بیزار میشدم. برای اینکه میدیدم چقدر ضعیفم. دقیقا اون شخصیتی که از خودم تو ذهنم ساخته بودم برام از بین میرقت..خرد می شد. منم داغون...
الانش هم همینطورم.
و خوش به حالت که اون حس گناه سراغت میومده
من که تا چندین سال اصلا بی خیال گناهش بودم. همونطور که به رویا جان هم گفتم همش به خودم میگفتم مهم نیست. ازدواج میکنم درست میشم. بعد از ازدواجم توبه میکنم و از این حرفا...اما الان 1% حرفای دوره جاهلیتم
رو قبول ندارم
یعنی برعکسم شدم: تا ترک نکنم ازدواج نمیکنم!
پس بزن قدش....از روووووووووووووووووووووو نمیریم ما
مرسی عزیزم از بابت صحبتهات. بسی لذت بردم.
==============================
چقدر من پر چونه ام ها!!
==============================
یه سوال...خوشحال میشم جوابمو بدین..دخمل ها میشه لطفا به من بگین بزرگترین مشکلی که طی ترک کردن داشتین چی بوده ؟ و آگه از پسش بر اومدین از چه راهی رفتین؟
ممنون میشم.