کانون

نسخه‌ی کامل: من و دلتنگی و این بغض مدام ...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
هر جانور که باشد بگریزد از بلایی

من خود بلای خویشم ، از خود کجا گریزم 


............................................................
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم

بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم 
ظهر الفساد فی البحر و البر بما کسبت ایدی الناس...

دیگه فساد از این بیشتر؟؟

پس کی میای؟؟ Shy

بخاطر گناه های ما نمیای؟؟؟ Shy
آهنگای بی کلام خیلی جالبن،
بهت اجازه میدن خودت تصویر بسازی، قصه بگی و تجربه کنی.
انگار که بهت یه صفحه خالی میدن و میگن توش نقاشی بکش، با هر رنگی، با هر طرحی...
میدونم 
میدونم خیلی بدم 
اونقدر بد که نمیتونم جسارت کنم ازت چیزی بخوام
ولی 
میشناسی منو دیگه از تو نخوام از کی بخوام ؟
دلتنگ شدم بدجور
آرومم کن 
یا آرومم کن 
یا 
قسمت کن ...
بر این تکرار در تکرار پایان نمی بینم 


تا کی غصه بخورم؟ 

یه قسمت هایی هست تو زندگی 
اگه تلاش کنی بی فایدس 
بهترین کار اینکه رها کنی 
اما باید خیلی صبر کنی 
دقیقا همون جام


((این صبر که من می کنم افشردن جان است))
«« هر که خود داند و خدای دلش

که چه دردیست در کجای دلش »»

میم.امید

.
.
.
دزدي بوسه عجب دزدي پر منفعتی است

که اگر باز ستانند دو چندان گردد!


«ديوان صائب»
ساعت ، هزارِ نیمه شب !
آنها که درد دارند ، میدانند
تا صبح ، هزار ساعتِ دیگر مانده است !
.
.
.
.
دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست.. 
خيال كن كه غزالم
بيا و ضامن من شو
53
گاه خوب است که بپرسم از خویش 
که منم بنده تو یا تو شدی خدای من
بی‌تو احوال دل تنگم را کِه به هنگام سحر می‌پرسد؟!

شاعر
نشست تو ماشین، دستانش می لرزید، بخاری رو روشن کردم

گفت: ابراهیم ماشین تو بوی دریا میده!

گفتم: ماهی خریده بودم.

گفت: ماهی مرده که بوی دریا نمیده!

گفتم:هرچیزی موقع مرگ بوی اونجایی رو میده که دلتنگشه

گفت: من بمیرم بوی تو رو میدم...







سیامک تقی زاده
کاش بودم ...

کاش میشد 

حال من قابل توصیف نیست(:
یه سال مدام خودت دیدی ، ازت دم میزدم 

خودت داری میبینی پر پر میزنم (:

بکش راحتم کن 

یه کاری کن منم باشم...

من هیچی نمیخوام ، هیچی ، هیچی فقط میخوام بیام ، و باشم همین ...


دلت میاد دل منو بشکنی...

جات اینجاس♥️
صدایت نور راهنمای من است
گنجشکی گریه میکند
درون اسمان بی نام دنبال منی
من در این گهواره که ازمهربانی بافته شده به فردا میرسم
چه روز بارانی و آفتابی باشد
من برای محافظت از تو آنجا خواهم بود
گنجی با ارزش تر از همه چیز
یک گل بی نام 
در آرامش آرمیده