کانون

نسخه‌ی کامل: من و دلتنگی و این بغض مدام ...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
این عشق ماندنی این شعر بودنی
این لحظه های با تو نشستن ...
سرودنی ست
این لحظه های ناب ، 
در لحظه های بی خودی و مستی ...
شعر بلند حافظ از تو ،
شنودنی ست
این سر نه مست باده ...
این سر که مست ،
مست دو چشم سیاه توست


تنها تو را ستودم
آنسان ستودمت که بدانند مردمان
محبوب من به سان خدایان ... ستودنی ست
این تیره روزگار
در پرده غبار ، دلم را فروگرفت
تنها به خنده
یا به شکر خنده های تو
گرد و غبار از دل تنگم زدودنی ست 
تنها تویی که بود و نمودت یگانه بود
غیر از تو هر که بود ،
هر آنـــچه نمود نیست
بگشای در به روی من و عهد عشق بند
کاین عهد بستنی
این در گشودنی ست
این شعر خواندنی
این شعر ماندنی
این شور بودنی
این لحظه های پرشور
این لحظه های ناب
این لحظه های با تو نشستن ...
سرودنی ست ...53
لـحـظـه ی مـرگِ هـر کـسـی 21گـرم از وزن او کـم مـی شـود..!

ایـن 21گـرم چـقـد ارزش داره؟ بـاهـاش چـیـکـار کـردیم؟

دل بـدسـت آوردیـم یـا دل شـکـونـدیـم؟

بـا دروغ نـابـودش کـردیـم یا با سـفـیـدی صـداقـت حـفـظـش کـردیـم؟

بـا یـادِ خــــــدا آرامـش رو بـهـش بـخـشـیـدیـم یـا بـا یـادِ هـر کـسـی جـز خـــــدا نـا آرومـش کـردیـم؟

ایـن 21گـرم روح مـاست..

هـدیـه ی خــــــدا..

مـقـداری از خـودِ خـــــدا کـه در مـا دمـیـده..

آیــا امـانـتـدارِ خـوبـی بـودیـم؟!
ساعت ها زیر دوش به کاشی های حموم خیره میشی


غذاتو سرد میخوری...!!


صبحونه رو شام...شام رو نصف شب


لباست دیگه به تنت نمیاد


همچی رو قیچی میزنی....!


ساعت ها به ی اهنگ تکراری گوش میدی...


و هیچ وقت اون رو حفظ نمیشی


اینقدر علامت سوال های توی ذهنتو میشمری


تا اخرش رو بالش خیس خوابت ببره.....


تنهایی از تو ادمی میسازه که دیگه...


شبیه ادم نیست!!


میدونی چیه؟؟؟!!!


عجیب دلتنگتم...


واسه وقتایی که عجیب دلتنگم میشدی....
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺒﺨﺸﻢ
ﮐﻪ ﻭﻗﺖ ﺑﻮﺩﻥ ، ﻧﺒﻮﺩﯼ !
ﻭﻗﺖ ﺩﯾﺪﻥ ، ﻧﺪﯾﺪﯼ !
ﻭﻗﺖ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﻮﺩﯼ !
ﻭﻗﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﻨﺪﯾﺪﯼ !
ﺗﻮ ﺭﺍ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯿﺒﺨﺸﻢ
ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﺎ ﻣﻦ ﻧﺒﻮﺩﯼ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﯽ ، ﻫﻤﻪ ﺍﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ ...
می خواهم گوش باد را بگیرم


تا این همه در موهایت نپیچد


و با زندگی من بازی نکند


تو هم کاری بکن


مثلا دامنت را جمع کن


و فکر کن که زمین خیس است...


سلام . خواندمت و دعوتی به خوانشم.


روزگار فراوانیت بلند.




Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)
خدایا

یا نوری بیفکن یا توری

ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد1276746pa51mbeg8j53258zu2qvp1d9v
پیش از آنكه به دنیا بیاد

با یكی از رگ های مادر

خودش را دار زد

شنیده بود

بابا

... دختر

نمی خواست !53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
دلتنگم،

مثل مادر بی سوادی
که دلش هوای بچه اش را کرده
ولی بلد نیست شماره اش را بگیره
.Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)Khansariha (8)53258zu2qvp1d9v
ﮔـــــﺎﻫﯽ ﻧـــــﻪ ﮔﺮﯾـــــﻪ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﯽ ﮐﻨــــﺪ
ﻭ ﻧـــــــــــﻪ ﺧﻨــــــــﺪﻩ،
ﻧــــــــﻪ ﻓﺮﯾـــــــــﺎﺩ ﺁﺭﺍﻣــﺖ ﻣﯽ ﮐﻨــــــــﺪ
ﻭ ﻧـــــــﻪ ﺳﮑــــــــﻮﺕ،
ﺁﻧﺠـــــﺎﺳﺖ ﮐـــــﻪ ﺑـــﺎ ﭼﺸﻤﺎﻧﯽ ﺧﯿﺲ
ﺭﻭ ﺑـــﻪ ﺁﺳﻤـــــﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ
ﺧﺪﺍﯾــــــﺎ
ﺗﻨﻬـــــﺎ ﺗــــﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻡ
ﺗﻨﻬـــــــﺎﯾﻢ ﻣﮕـــــــﺬﺍﺭ53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
هرگز به گذشته برنگردید
اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش برمیگشت،
هیچگاه یک پرنسس نمیشد...!!
5353535353
همیشه " حق "..
فریاد زدنی نیست
در برابر بعضی ها تنها باید سکوتکرد
هیچگاه حرف های بزرگ
در اذهان کوچک نمی گنجد
سکوت کن و بدان
همین صدای سکوتت
برای کر کردن همین " بعضی ها " کافیست.53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
ببینمت . . .
گونه هایت خیس اســـت . . .
باز با این رفیق نابابت . . .
نامش چه بود؟
هان!
باران . . .
باز با "باران" قدم زدی ؟
هزار بار گفتم باران رفیق خوبی نیست برای تنهایی ها . . .
همدم خوبی نیست برای درد ها . . .
فقط دلتنگی هایت را خیس و خیس و خیس تر میکنــــــد . . .53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
ای دل نگفتمت که گرفتار می شوی
با دست خود اسیر شب تار می شوی
ای دل نگفتمت که بمان و سکوت کن

دست از کسان بدار که بی یار می شوی
رفتی و بال بال زدی در هوای عشق
دیدی چه زود خسته و بیزار می شوی
با تو نگفتم ای گهر اشک بی دریغ
بر گونه ام مریز که تب دار می شوی
دیدم که می روی پی دیدار
گفتم مرو فسرده و بیمار می شوی
گفتم اگر که عاشقی ات پیشه هست و راه
رسوا چو عشق بر سر بازار می شوی
ای دل نگفتمت که تو هم با مرور عمر
آخر به دست دور زمان خوار می شوی
رفتی، هنوز هم به تو اندیشه می کنم
دانم که زود خسته از این کار می شوی
می توانی مکه و مدینه و سوریه برای زیارت نروی

و بروی زاغه نشین های کنار شهرت

و برای مردمت یک پیامبر آرامش یا خدای مهربانی باشی...

کاش می دانستی که تو خودت برای خیلی از آدم ها خدایی

که منتظرش هستند تا امشب بچه هاشان گرسنه به خواب نروند...53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v53258zu2qvp1d9v
دوستانه بگویم...


برنامه ای که برای انسانِ نوع A  از سوی الهی آمده است و برای سعادت و راه گشایی مسیر زندگی باید به آن چنگ زد و این


 دل را در نتیجه از زهر تاریکی ها و هر چه موجب گمراهی است بِزُداید که دیگر پاک باشد .


ولی بشر هیچ تکانی به خود نمی دهدکه این عضوها امانتی است از سوی او . و اگر خدا بخواهد هدایت می شود .


 و خوش به سعادت کسی که راه را پیدا کرد و رفت .