کانون

نسخه‌ی کامل: من و دلتنگی و این بغض مدام ...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
بی خوابی شاید دلیلش 
یک درد باشد ، یک درد روحی ...
شاید هم دلیلش افکاری باشد که 
به روح و روانمان تجاوز می کنند... 
بی خوابی هر چه هست ، یک زهر است ...
زهری که به یادمان می اندازد یک جای کار می لنگد
کسی که شب ها نمی خوابد یعنی از روز و روزگارش راضی نیست ،در تاریکی شب دنبال چیزی می گردد که در روشنی روز هرگز به دست نیاورده است ...
دلیل بی خوابی برای هر کسی متفاوت است...
یکی اسیر خاطرات است و دیگری درگیر اتفاقات آینده چه فرقی می کند ، مهم این است که در همه ی این ها درد وجود دارد یک درد روحی دردی که حتی اگر کوچک و ناشناخته هم باشد می تواند تا صبح ما را بیدار نگه دارد ✍.
من همونی ام ک گوشه ویرونه جا مونده...
.به تو از اینجا سلام (:✋

لبیک...
[تصویر:  img_20210927_001509_fo40.jpg]


حلالم کنید  Hanghead
همش پاک شد 
ولی تو همه نوشته هامو خوندی (: ...

فقط دوست داشتم بهت بگم ممنونتم ، کلی شرمندتم... 
خیلی دلم تنگه برات ...??

فقط خودت اندازشو میدونی (: ..
بغض تو گلوم گیر کرده 
بدجور دلم هواتو کرده 
فقط خوبا ؟ فقط خوبا میان پیشت ؟ 
تو درمون منی 
بزار بیام 
قول میدم آدم شم 
من تا نیام 
همینم که هستم 
درمون من اونجاس تویی 
بدجور بی قرارتم  Hanghead
(1400 مهر 4، 21:44)ایرانا نوشته است: [ -> ]من همونی ام ک گوشه ویرونه جا مونده...
.به تو از اینجا سلام (:✋

لبیک...
ای زندگی بردار دست از امتحانم 
من نه میدانم نه می خواهم بدانم... 
هیچ کی این روزا به اندازه اونی که هوای تو رو به یه لحظه فروخته و بعدش پشیمون شده داغون نیست
الا اونی که با این وجود توی موعد یه بار دیگه بی‌لیاقتی خودش رو ثابت کرد

و کاش هردوی اینا من نبودم...
درمانده ام ز خیال باطل
دل پریشانم ز دلهره ها
اه ای باران ببار بر دل پریشانم
آه ای باران ببار بر تنهایی من
در شب سرد من ببار
بر قلب پیر من ببار
بر گذشته تاریک من ببار
ببار باران شاید ز خواب غفلت بیدار شدم
دلم تنگ شده 
برای قدیما یادته رفیق ؟
تنها دغدغم این بود که فقط پیش من باشی غیرت داشتم روت زیاد ....
ولی همه اون روزا گذشت ...
با بی معرفتی من 
با بی وفایی تو
  ول کردم رفتم تو هم از اون طرف رفتی 
۷ سال کم نبود 
کم نبود تا وابسته ات نشم 
همه چی تقصیر من 
تو چرا رفتی ؟ 
یعنی الان تو هم هنوز فکر میکنی به من ؟ 
خیلی تنهام 
کاش بودی ...
حداقل ببخش 
ببخش تا وجدانم راحت بشه ...
هر روز دعات میکنم 
به امید روزی که دوباره ببینمت و بغلت کنم  Hanghead
و تقاص قلب مهربانم چیزی جز زجر نبود: )
دل من میطلبید همدمی از جنس خدا
آمدی و کردی آرام دل پر تاب مرا
لحظه ای دور مشو از برم ای گوهر ناب
که ندارم جگر دوری تو من بخدا
-سفیربهشت
کی شود پیش من آیی شبی آقا جان
دل من حسرت دیدار تو دارد هرروز
گمشدم در عشق تو و مردم از دلشوره
تو بیا و ببرم در بر خود آقا جان
روزگاریست که بی تو گذرانم بی خود
بده معنی به دوران تباهم مولا
گرم از کوی تو بیرون بروم من روزی
به کجا رو ببرم از غم خود آقا جان
-سفیربهشت
گاه گاهی که دلم تنگ تو است
چشمهایم خیره به عکس تو است
کی آیی و مرا با خود بری
این دلم مدت هاست لنگ تو است
در دلم آتشکده بر پا شده
در دلم مدت هاست جنگ تو است
تو بیا و نفسی با من باش
این دل دیوانه دلتنگ تو است
-سفیربهشت
خنده اش کار مرا ساخت ولی میدانم
این چنین عاشق آزاری به حق انصاف نیست!
-سفیربهشت