کانون

نسخه‌ی کامل: من و دلتنگی و این بغض مدام ...
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.

mahdi_69

بچه ها نامه مو نوشتم برید بخونید!cheshmak
همسر داری و همسر یابی
دوست عزیزم، شما نوشتاری را خواهید خواند که میان یک جوان ۲۲ساله و حضرت آیت الله علامه طباطبایی در سال ۱۳۵۵مکاتبه شده است.

آنچه آن جوان سوال كرده است نياز آشكار يا نهان هر انسان مكلفي است، در هر فصلي از حيات كه باشد، آنگاه كه در پيچ و خم زندگي و در فراز و نشيب اين دنيا پاي گذارده و در تاريكناي اين مسير، كور مال كور مال در اميد مقصد است، و جواب علامه چراغي است راه نما ...

استمداد:
محضر مبارک حضرت آيت‌الله العظمي جناب آقاي طباطبايي

سلام عليکم و رحمة‌الله و برکاته
جواني هستم 22ساله، که تنها ممکن است شما باشيد که به اين سوال من
پاسخ گوييد. در محيط و شرايطي زندگي مي‌‌کنم که هواي نفس و آمال بر من
تسلط فراوان دارند و مرا اسير خود ساخته‌اند و سبب باز ماندن من از حرکت به
سوي الله شده‌اند. درخواستي که از شما دارم اين است که بفرماييد بدانم به
چه اعمالي دست بزنم تا بر نفس مسلط شوم و اين طلسم شوم را که همگان
گرفتار آنند بشکنم و سعادت بر من حکومت کند؟ لطفاً نصيحت نمي‌خواهم،
بلکه دستورات عملي براي پيروزي لازم دارم.
23/10/1355


دستگيري:
جوابي كه حضرت آيت الله در پشت همان نامه مرقوم كردند
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام عليكم
براي موفق شدن و رسيدن به منظوري که در پشت ورقه مرقوم داشته‌ايد
لازم است همتي بر آورده و توبه نموده، به مراقبه و محاسبه بپردازيد.
به اين نحو که:
هر روزه طرف صبح که از خواب بيدار مي‌شويد، قصد جدي کنيد که هر عملي
پيش آيد، رضاي خدا- عَزَّ اسْمُهُ- را مراعات خواهم کرد. آن وقت در هر کاري که
مي‌خواهيد انجام دهيد، نفع آخرت را منظور خواهيد داشت، به طوري که اگر نفع
اخروي نداشته باشد، انجام نخواهيد داد، هر چه باشد. و همين حال را تا شب،
وقت خواب، ادامه خواهيد داد.
وقت خواب، چهار- پنج دقيقه‌اي در کارهايي که روز انجام داده‌ايد، فکر کرده و
يکي يکي از نظر خواهيد گذرانيد، هر کدام مطابق رضاي خدا انجام يافته، شکر
کنيدو هر کدام، تخلف شده استغفار کنيد و اين رَويه را هر روز ادامه دهيد.
اين روش اگر چه در بادي حال[اولِ كار]، سخت و در ذائقه نفس تلخ مي‌باشد،
ولي کليد نجات و رستگاري است.
و هر شب، پيش از خواب توانستيد سُوَر مُسبِّحات [سوره‌هايي كه با تسبيح
خداوند آغاز مي‌شوند] يعني: "سوره‌هاي حديد و حشر و صف و جمعه و تغابن"
را بخوانيد و اگر نتوانستيد، تنها "سوره حشر" را بخوانيد و پس از بيست روز از حال
اشتغال،حالات خود را براي بنده در نامه بنويسيد. ان‌شاءالله موفق خواهيد بود.

محمد حسين طباطبايي

mahdi_69

رضا جون دمت گرم داداش!
حتما انجامش میدم!
مراقبه و محاسبه!
بزار یه بارم شده از فردا صبح که از خواب پا میشم انجامش بدم!
(1388 آبان 14، 11:48)mahdi_69 نوشته است: [ -> ]هورا خانوم شما هم حرف وقت رز شعر پست میکنه پشت سرش بگو چه قشنگ!53258zu2qvp1d9v
چه زیبا53258zu2qvp1d9v
یا این شعر ها رو از کجا آوردی!53258zu2qvp1d9v
آخه کل این صفحه ی قبل رو خوندم مردم از خنده4fvfcja
رز شعر میگفت شما هم اینارو میگفتید!4fvfcja

سلام داداش مهدي_69 عزيز

چيكارش داري ؟ دوست داره ه ه بگه / دوست داره بعد از شعر هاي من پست بده / نظر بده ! مشكلي برا شما داره ؟؟؟

كل صفحه رو خوندي مردي از خنده ؟؟ يعني چي ؟؟ كجاش خنده داره ؟؟ 17

cheshmak
مرسی داداش رز
می بینی همه به من کار دارن
نمی تونم حتی ابراز احساسات بکنما
مرسی53258zu2qvp1d9v

mahdi_69

من مشکلی ندارم 100 بار میتونید پست بدید!
فقط آخه انگار شب شعره اینجا شما شعر میگید هورا خانومم میگه به به چه قشنگه!
خب تاپيک تاپيک شعر هاي عاشقانه است ! به به 41

cheshmak
ما ه من ، غصه چرا ؟!

آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم وآبی و پر از مهر ، به ما می خندد !

یا زمینی را که، دلش ازسردی شب های خزان

نه شکست و نه گرفت !

بلکه از عاطفه لبریز شد و

نفسی از سر امید کشید

ودر آغاز بهار ، دشتی از یاس سپید

زیر پاهامان ریخت ،

تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست !

ماه من غصه چرا !؟!

تو مرا داری و من

هر شب و روز ،

آرزویم ، همه خوشبختی توست !

ماه من ! دل به غم دادن و از یاس سخن ها گفتن

کارآن هایی نیست ، که خدا را دارند ...

ماه من ! غم و اندوه ، اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه ای ات ، از لب پنجره عشق ، زمین خورد و شکست،

با نگاهت به خدا ، چتر شادی وا کن

وبگو با دل خود ،که خدا هست ، خدا هست !

او همانی است که در تار ترین لحظه شب، راه نورانی امید

نشانم می داد ...

او همانی است که هر لحظه دلش می خواهد ، همه زندگی ام ،

غرق شادی باشد ....

ماه من !

غصه اگر هست ! بگو تا باشد !

معنی خوشبختی ،

بودن اندوه است ...!

این همه غصه و غم ، این همه شادی و شور

چه بخواهی و چه نه ! میوه یک باغند

همه را با هم و با عشق بچین ...

ولی از یاد مبر،

پشت هرکوه بلند ، سبزه زاری است پر از یاد خدا

و در آن باز کسی می خواند ،

که خدا هست ، خدا هست

و چرا غصه?! چرا !؟!

mahdi_69

به به!4fvfcja
خیلی قشنگه53258zu2qvp1d9v
اون پائین یه دکمه هست به اسم تشکر که معنیش اینه که به به چقدر قشنگ بود !کم خودتونو اذیت کنیم

mahdi_69

چشم تایرد خانوم حتما عمل میکنیم به حرفه شما!53258zu2qvp1d9v
می نویسم تا بدونی, تو رو میخوام عزیزم
می نویسم تا بفهمی, تو رو دوست دارم عزیزم

دلم و خالی گذاشتم
که عشق تو بیاد تو قلبم

که بگم, تو رو میخوام
تو همیشه باش تو قلبم
تو همیشه باش تو قلبم

عشق من هنوز تو هستی
سر نوشته من تو هستی

پس نذار تنها بمونم
تا توی تنهایی نمیرم
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان می رود پای سپیداری تا فروشوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید نان خشکیده فرو برده در آب.

زن زیبایی آمد لب رود
آب را گل نکنیم:
روی زیبا دو برابر شده است.

چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالا دست چه صفایی دارند!

از : سهراب
منم همین الآن داشتم شعر سهرابو می خوندم توی یه جای دیگه4fvfcja
قشنگه53258zu2qvp1d9v
در بهار آشنایی ، یار و یاران را چه شد؟

آن سبکبالان عاشق، در بهاران را چه شد؟


یا رب از یاد عزیزان، دیگرم یادی نیست

در گلستان رفاقت، دوستداران را چه شد؟


یاد ایامی که در آن ما نشانی داشتیم

آن همه شور و نشاط روزگاران را چه شد؟


می فروشانی که در میخانه ها مست و خراب

آن می و ساقی کجایند، می گساران را چه شد؟


داغ دل از سوگ یارن می کشد آخر مرا

<<می فشارد غم گلویم،غمگساران را چه شد؟>>


بر در میخانه ها فرجام غم ها قصه است

قصه ی آن باده نوشان،باده خواران را چه شد؟