(1399 آبان 7، 18:22)majid78 نوشته است: [ -> ] (1399 آبان 7، 18:20)آرمین نوشته است: [ -> ]
میترسم این میخ ها به جای اینکه فرو برن تو دیوار قلبمونو نشونه گرفته باشن
قلب هم باید قوی بشه دیگه.
ببین مجید من تا تهش رفتم. مرگ نداره. هیچی نمیشه.
هر چقدر بهت فشار اومد تو بازم با قدرت مقاومت کن. پاکی ارزشش رو داره.
امروز بود با یکم وسوسه ، کنترل نگاهم پرید ...
الکی خودم رو آلوده کردم به تصاویر فلان فلان شده ...
هر چند خودم با قصد ، عکسا رو وا نکردم و اتفاقی بهم رسیدن ، ولی باید خودم رو کنترل میکردم ...
نیم ساعت بعدش ، یه فیلمی از دفاع مقدس دیدم ...
اشکم در اومد ... منی که هیچ گریه نمیکردم ، شروع کردم گریه کردن ... .
با خودم گفتم چیکار داشتی میکردی با خودت ؟ ...
این کارا چین ؟؟! ...
یعنی به نظرت این نگاه ها ، این فکرای گناه پاسخ مناسبی به زحمت های اون بنده خدا هاست ؟
یعنی اونا رفتن بجنگند تا تو راحت گناه کنی ؟
بچه ها چیکار داریم میکنیم با خودمون ؟
اگه امام زمان پیشمون بود ، باز اینکارا رو میکردیم ؟
آیا اعتقاد ندارین که امام زمان پیشمونه و داره نگاهمون میکنه ؟
(1399 آبان 7، 18:13)soshians نوشته است: [ -> ]میدونم چشام به اندازه ی کافی اشتباه کردن..میدونم نیم ساعته دارم ویدیو ها رو بالا پایین می کنم..ولی اگه تو همین جا متوقف بشم..اگه همین جا بذارمش کنار و جلوتر نرم..یعنی بردم..
(1399 آبان 7، 18:13)soshians نوشته است: [ -> ]میدونم چشام به اندازه ی کافی اشتباه کردن..میدونم نیم ساعته دارم ویدیو ها رو بالا پایین می کنم..ولی اگه تو همین جا متوقف بشم..اگه همین جا بذارمش کنار و جلوتر نرم..یعنی بردم..
همون نیم ساعتم اشتباه بزرگیه ، ب بعدش فکر کنین .ک چ ..تا کی این اعتیاد؟
بیخیالش .شما ک دیگه میدونین همش اعصاب خردیه .
تا کی قراره ب ی ماه نرسیده بشکنین و ذهنتون و مریض کنین؟
واقعا بس نیست این همه گناه؟
مجید جان نظرت در مورد این بادامها چیه؟
دوست داشتی الان پیشم بودی با هم میخوردیمشون؟
نقل قول: مجید جان نظرت در مورد این بادامها چیه؟
دوست داشتی الان پیشم بودی با هم میخوردیمشون؟
ارمین مگه الرژی نداشتی من حاضرم فداکاری کنم تموم بادوم هارو بخورم با اینکه اصلا از بادوم زمینی خوشم نمیاد
ادم پیش مدیر کانون باشه و بادوم بخوره
من کافی رو ترجیح میدم بیا کافی بزنیم
ارمین اونارو گذاشت من که شکموام دیگه داغون شدم. ولی همینجا هستم نمیرم پیش یخچال!
مجید بهتری؟
(1399 آبان 7، 18:29)majid78 نوشته است: [ -> ]ارمین مگه الرژی نداشتی من حاضرم فداکاری کنم تموم بادوم هارو بخورم با اینکه اصلا از بادوم زمینی خوشم نمیاد
ادم پیش مدیر کانون باشه و بادوم بخوره
من کافی رو ترجیح میدم بیا کافی بزنیم
اون که آلرژی بود بادام زمینی بود.
بادام هندی این صحبتها رو با من نداره.
من میمیرم براش.
اما همهاش رو تقدیم تو میکنم.
اهورا راست میگه مجید. تو هم تو مسابقه گروهی هستی. بشکنی میشکونمت.
باشه داداش جان. بیا این هم کافی واسه خودم و خودت:
اون باکلاستره رو تو بردار. من چپی رو برمیدارم.
بچهها ببخشید دو تاست نمیشه تعارف کنم.
(1399 آبان 7، 18:35)افرا نوشته است: [ -> ]ارمین اونارو گذاشت من که شکموام دیگه داغون شدم. ولی همینجا هستم نمیرم پیش یخچال!
افرا جان تو هم؟
میدونستی تو به عنوان سومین شکموی کانون به من و مجید اضافه شدی؟
(1399 آبان 7، 18:28)یاقوت نوشته است: [ -> ] (1399 آبان 7، 18:26)آرمین نوشته است: [ -> ]مجید جان نظرت در مورد این بادامها چیه؟
دوست داشتی الان پیشم بودی با هم میخوردیمشون؟
بازی با روح و روانه این
راستش این صحنه من رو هم روانی کرده.
(1399 آبان 7، 18:25)*شهریار* نوشته است: [ -> ]بچه ها چیکار داریم میکنیم با خودمون ؟
این خیلی سوال خوبیه که باید بهش فکر کنیم.
با این کار چی کار میکنیم با خودمون؟
چه بلایی سر خودمون میاریم؟
بابا مث موشک 2 کیلو اضافه کردم تو این چند روز!
البته ورزش سنگین میکنم اینا عضلست!
.
اینکه از مجید میپرسم چرا اینطوری شدی برای نقشه های بعدی بود که دیگه این اشتباه رو تکرار نکنیم. الان که میدونم پاک میمونی داداش
(1399 آبان 7، 18:35)افرا نوشته است: [ -> ]ارمین اونارو گذاشت من که شکموام دیگه داغون شدم. ولی همینجا هستم نمیرم پیش یخچال!
مجید بهتری؟
خداراشکر بهترم ممنون بابت کمک
نقل قول: افرا جان تو هم؟
میدونستی تو به عنوان سومین شکموی کانون به من و مجید اضافه شدی؟
ارمین باید یه ازمون ورودی بزاریم یه باند شیکمو ها راه بندازیم
نقل قول: اون که آلرژی بود بادام زمینی بود.
بادام هندی این صحبتها رو با من نداره. من میمیرم براش. اما همهاش رو تقدیم تو میکنم.
اهورا راست میگه مجید. تو هم تو مسابقه گروهی هستی. بشکنی میشکونمت.
باشه داداش جان. بیا این هم کافی واسه خودم و خودت:
اون باکلاستره رو تو بردار. من چپی رو برمیدارم.
بچهها ببخشید دو تاست نمیشه تعارف کنم.
ایول کافی
اتفاقا برا مسابقه گروه پاک موندم مگه ن که خدا میدونه چی میشد خداواندا مارا از خشم ارمین و گروه طوفان در امان بدار
دوستان اینطوری نگاه نکنید کرونا س دیگه نمیتونم تعارف کنم