مرسی از شما دوستان که همراهمید
نمیدونم چجوری تا الان طاقت اوردم و نمیدونم چجوری مقاومتمو ادامه بدم
این اواخر هر چند وقت یکبار اینطوری میشدم که تسلیم شرایط میشدم ولی اینبار نمیخوام ولی انگار نشدنییه
هرچی زمان میگذره سخت تر میشه
(1398 دي 16، 22:35)مهرخدا نوشته است: [ -> ]مرسی از شما دوستان که همراهمید
نمیدونم چجوری تا الان طاقت اوردم و نمیدونم چجوری مقاومتمو ادامه بدم
این اواخر هر چند وقت یکبار اینطوری میشدم که تسلیم شرایط میشدم ولی اینبار نمیخوام ولی انگار نشدنییه
هرچی زمان میگذره سخت تر میشه
لطفا این متن رو با دقت بخونید:
من دو ماهه پیش بعد از ۱۷ سال یک رکورد ۲۰ روزه زدم و بعد پاکیم رو شکستم. تجربهای که بدست اوردم این بود وقتی برای یک مدت زمان طولانی خودتون رو نگه میدارید و بعد اون رو میشکنید، برگشتن به مسیر پاکی خیلی سخت میشه،
حداقل برای من که اینطور بود.
قبل از اینکه رکورد ۲۰ روزه، رسیدن به یک هفته پاکی برای من کار سختی نبود. اما الان احساس میکنم یک چالش بزرگ برای من شده.من الان توی مسابقۀ گروه رهروان هستم، سعی میکنم هر روز اینجا پیام بگذارم، اما در این دو ماهۀ اخیر سر ۳-۴ روز شکسته. قدرت اراده مثل یک ماهیچه میمونه و الان ماهیچۀ ارادۀ شما خیلی قوی شده، قدرش رو بدونید، چون اگر بشکنه خیلی باید تلاش کنید که مجددا این اراده رو بدست بیارید.
حداقل برای من که اینطور بود.
و شاید باورش برای شما سخته باشه، اما من برای اینکه الان بتونم ۴۸ پاک ساعت بمونم، دارم میجنگم (سوشیان، عاشق فاطمه زهرا، آقای اراده و ... اینو میدونن) و اینها همه بعد از شکستن رکورد ۲۰ روزه اتفاق افتاد.
باور دارم حتی در شرایطی که حالمون خیلی بد هست و وسوسه سراغمون میاد، هیچکسی لولۀ تفنگ روی مغزمون نگذاشته و مجبورمون نکرده خودارضایی کنیم و پاکی رو بشکنیم. این ما هستیم که
تصمیم میگیریم که این کار رو انجام بدیم یا نه.
من از مقاومت و مبارزۀ شما و سایر دوستان دارم انگیزه میگیرم. لطفا پاکیتون رو حفظ کنید و برای ما الگو بمونید.
من هم کاملا با حرف عاشق زندگی عزیز موافقم،
اولین بار که مسیر پاکی را میریم جلو اگه بشکنیم ،خیلی سخته دوباره بلند شدن،
من شش ماه پاک بودم ،وقتی شکستم ،بد شکستم ،بد،خیلی بد،
تا دوسال نمیتونستم حتی بشه دو روز،
این دفعه هم هراس دارم،امیدوارم بتونم دوام بیارم،
هممون دوام بیاریم
نزدیک بود کار دست خودم بدم سریع اومدم اینجا
لعنت بر شیطان رانده شده
اوهوم، خیلی وقت پیشا بود که اورژانسی میشدم میومدم اینجا
بعد اون زمان میگفتم نبایید بیام و وقت بقیه رو هدر بدم و مزاحم شم
و اخرش دچار لغزش میشدم
این مال دو سه سال پیشه
خدا روشکر الان این توهمات زو از خودم دور کردم
نیاز به کمک داشته باشم فورا میام اینجا
(1398 دي 17، 19:15)مهرخدا نوشته است: [ -> ]اوهوم، خیلی وقت پیشا بود که اورژانسی میشدم میومدم اینجا
بعد اون زمان میگفتم نبایید بیام و وقت بقیه رو هدر بدم و مزاحم شم
و اخرش دچار لغزش میشدم
این مال دو سه سال پیشه
خدا روشکر الان این توهمات زو از خودم دور کردم
نیاز به کمک داشته باشم فورا میام اینجا
ما اینجا هستیم به هم کمک کنیم. هر زمان وضعیت اوژانسی بود اینجا عنوان کنید
همچنان خر است و خر و خر و خر
اخه شیطان زندگی نداری؟ کار وبار نداری؟ کسی دیگه رو نمیشناسی گیر دادی به من؟ فک کردی کم میارم؟ درسته هی دلیل و برهان میاری بلغزم ولی بازم میگم نه نه نه نه
نمیخوام بگم اره پس خدا خودت کمکم کن
(1398 دي 17، 22:38)مهرخدا نوشته است: [ -> ]همچنان خر است و خر و خر و خر
اخه شیطان زندگی نداری؟ کار وبار نداری؟ کسی دیگه رو نمیشناسی گیر دادی به من؟ فک کردی کم میارم؟ درسته هی دلیل و برهان میاری بلغزم ولی بازم میگم نه نه نه نه
نمیخوام بگم اره پس خدا خودت کمکم کن
چقدر خوبه که هر وقت وسوسه میاد پناه میارید به اورژانس..به نظرم این کاریه که هممون باید بکنیم..من خیلی ناراحت میشم میبینم کسی شکسته بدون اینکه بیاد تو کانون از کسی کمک بخواد.. این جور جاها دیگه باید خجالت رو کنار گذاشت..ما همه اینجا هستیم چون مشکلی داریم و مرد و زن میخوایم با کمک هم این مشکل رو حل کنیم..
خانوم مهر خدا به امید خدا امشب رو هم به سلامت گذرونده باشید و روی شیطون رو کم کرده باشید.
فعلا اتش بس کردیم
فک کنم از دستم خسته شده یا میخواد شبیخون بزنه
همچنان پاکم
احساسات مثل ابر بهاری هستن، دائم در گذرن، میرن و میان...
درود بر شما
همینطور پیش برید
دیگه از اومدنم اینجا خسته شدم
باید خجالت بکشم یا خوشحال
نمیدونم فقط داره از خودم متنفر میشم شاید تا حالام شدم
سلام مهرخدا عزیز
چرا خجالت؟
این حالتهای وسوسه و احساس نیاز نشون از سلامت جسمانی بدن شماست. اگر احساس جنسی وجود نداشت تا الان نسل بشر در طول تاریخ منقرض شده بود!
اتفاقاً بابت این موضوع خداوند رو سپاسگزار باشید.