خیلی با صحبت هات ارتباط برقرار کردم
به یک نتیجه میتونیم برسیم
انقدر در طول روز برنامه داشته باشیم که برای انجامشون وقت هم کم بیاریم
یک سری از فعالیت هایی که با علاقه میریم سمتشون
و کلا فکرمون میشه درگیر مسائل دیگه
اونوقت به پیروزی نزدیک تریم
با سرکوب کاملا مخالفم
چون فطرت انسانه
همونطور که علیرضا گفت بهتر بود در این سن ازواج کرده بودیم
اما
زندگی یعنی برخورد با واقعیت های زمان حال
و
بهترین انتخاب در مورد ترک این کار جهت دهی و ساماندهی اون در جهت کاهش و عدم تمرکز هستش
هر صبح که بیدار میشم اون روز رو برای خودم یک فرصت تازه میدونم
و اگر اون روز برنامه ای برای بهتر شدن حالم داشته باشم و انجامش ندم یکی از فشنگای اسلحه ام رو هوایی شلیک کردم
چیزی که میدونم اینه که ترک کردن این کار سخت نیست
میشه کنترلش کرد . بارها تونستم از پسش بربیام
ولی خب اخرش که چی؟
ما هیچ تفریحی نداریم
زندگی قشنگی نداریم
کلا اینده رو سیاه میبینم
وقتی هیچ روشنایی در اینده نمیبینم ناخداگاه میرم سمت این کار
تصمیم میگیرم با جنس مخالف باشم و به عشق و حالم برسم
چرا انقدر اینده تاره؟
هیچ امیدی نیست
تو این سن باید انقدر ناامید به اینده نگاه کنم . چرا؟
(1397 خرداد 18، 14:48)Alireza5 نوشته است: [ -> ]چیزی که میدونم اینه که ترک کردن این کار سخت نیست
میشه کنترلش کرد . بارها تونستم از پسش بربیام
ولی خب اخرش که چی؟
ما هیچ تفریحی نداریم
زندگی قشنگی نداریم
کلا اینده رو سیاه میبینم
وقتی هیچ روشنایی در اینده نمیبینم ناخداگاه میرم سمت این کار
تصمیم میگیرم با جنس مخالف باشم و به عشق و حالم برسم
چرا انقدر اینده تاره؟
هیچ امیدی نیست
تو این سن باید انقدر ناامید به اینده نگاه کنم . چرا؟
چون قشنگی رو نمیبینیم...
چیزی که قشنگه همیشه،چیزیه که نداریم...وچیزایی که داریم ابدا حق اینکه قشنگ باشن بهشون نمیدیم. چرا؟
چون باید باشن!!!
چون قشنگی باید توی چیزایی پیدا کرد که وابستگی ندارن...تموم نمیشن و به راحتی بدست میان.
ولی ما اونارو نمی بینیم چون تحت تاثیر دید بقیه قرار گرفتیم که مدل ماشین از شخصیت طرف براشون با ارزش تره_البته نه همه...بعضیا!
سلااااااام.
چطووووووووورین؟؟؟؟؟
نمیدونم چه خبره!!!
من توی نت سرچ میکنم مارمولک(مثال میگم!)
برام عکس بوووووقی میاره...
سرچ میکنم سیب
برام عکس بووووووقی میاره...
فکر کنم یه جاسوس بین ماس!
که هروقت میشکنی...پی ام میده به صاحب صفحه های گوگل میگه این ادمه هرچی سرچ کرد براش از اون بوووووقیا بفرس :/
چی بگم والا ...!
باورتون نمیشه هردفعه که عکساشو اورد دستمو گذاشتم روی صفحه گوشی ، چشامو چپ کردم... زدم عقب!!!میتونستم تو گوشش هم میزدم!
حالا...
یا منو چیز خور کردن
یا اونارو چیز خور کردن
یا ...
یا.......
و یا هم..........!!!!
خخخخ
اقا دعا کنید چه خبره بابا...احساس میکنم تحت حمله زمینی و هوایی و دریایی(!) همزمان قرار گرفتم!
هوووف!
محاصره ام شدم تازه!
خدا کمک کنه...خدا به خیر کنه!
یه قانون نانوشته تو دنیا هست که می گه:
هیچ چیز محدودی، انسان رو کالا راضی و قانع نخواهد کرد.
من تا حالا مثال نقض براش ندیدم... شما می تونید مثال بزنید؟
حالا علیرضا جان، تو زندگی می خوای به کجا برسی که نمی تونی؟ اگه اینده سفید بود کجا می رسیدی؟
(1397 خرداد 18، 17:49)امیرحسین خان نوشته است: [ -> ]خانم زفیر شما که حالتون خوبه، درسته؟
متاسفانه خیلی از نتایج جستجوهای گوگل هدایت شده هستن، و این گوگله که تصمیم می گیره کدوم مطالب اول بیاد
البته حتما خودتون می دونید: مهمترین عامل تعیین مقدرات ما امتحانه.
سلاااام.
بله.. خوبم شکر خدا...روحیمو ولی اطلاعی ندارم.
فعلا هم ازش پرس و جو نمیکنم.....فعلا مثل دختر بچه های لوسیه که یه عروسکو ازش بگیری...بغض کرده منتظره تو گوشیه که بزنه زیر گریه
ولی نه...
نمیخوام بهش فرصت بدم. اگر به خودم بود مثل سابق کنار میکشیدم...ولی من پاکیمو برای امام زمان عج میخواستم.گناه نکنم تا ظهور زودتر اتفاق بیفته...
پس سعی میکنم بایستم.
التماس دعا.
ازتون میخوام...از همه بچه های کانون میخوام از خدا و چهارده معصوم بخوان که منو ببخشه...میدونم وقیهم...میدونم. ولی شما بگید انشأالله که ببخشه.
تنکیو وری ماچ!
بالاخره همه ماها به امید همین خدا زنده ایم...به امید منجی زنده ایم.
هیچی به خیر گذشت ( البته به مشقت و سختی فراوان )
خدایا کمک کن
میدونم نزدیکی بهم
سلام
ممنونم ازتون
نمیدونم چی شد
یهو رفتم سمتش
بیشتر وقتهایی که خسته ام ممکنه به سمتش برم
اما خدا رو شکر نشد
حداقل واسه امروز نشد
شیطان ام که قند داره آب میشه توی دلش
چند ساعت دیگه میاد وز وز کنه
سلام یا جد امام زاده هوشنگ حالم خوب نیست