(1402 ارديبهشت 29، 13:44)يا ماه بني هاشم نوشته است: [ -> ] (1402 ارديبهشت 29، 13:23)مجید سورنا نوشته است: [ -> ]سلام ب همه
میدونید الان وسوسه شدم واس خ.ا
ولی ب خودم اومدم
ی چی فهمیدم اونم اینه ک چرا نمیخوام اینکارو بکنم
دلیلم چی بود چرا تصمیم ب ترک گرفتم
میدونین هرچی این دلیلا محکم تر باشه
روی تصمیممون محکم تریم
دلیل من این بود که توی زندگی خیلی شکستا خوردم
الان امادم که زندگیمو عوض کنم
میدونین حدود ده سال با این اعتیاد سر کله زدن تهش همیشه اضطراب افسردگی زودرنجی حس پوچی نبود اعتماد بنفس
میخوام زندگیم عوض بشه لااقل برا خانوادم خودم عوض کنم
میخوام با افتخار بگن این پسر منه میخوام حالم خوب باشه
نرم تو ی جمع از نبود اعتماد بنفس حتی نتونم سلام کنم
به اینا ک فکر کردم که دلیل ترکم چی بود دوباره انگار زنده شدم
دلیل تو چیه رفیق برا ترک
سلام ماشالله داش مجید
ذهن و نگاه و دست رو حسابی کنترل کن تا این حس و حال گناه و وسوسه بره. راستی یه تاپیک داریم به اسم اهداف ترک و بچه ها دلایل و اهدافشونو اونجا مینویسند.
اگه تونستی پیداش کنی یعنی تو کانون گردی حرفه ای شدی
دقیقا داداش بعد این اونم پیدا کردم میخواستم پاکش کنم اونجا بنویسم گفتم شاید بدرد یکی بخوره پاکش نکردم
اونجام میخوام بنویسم دلایلمو
سلام و درود
امروز کنترل ذهنم را از دست دادم و هر چی تلاش میکنم نمیتونم وقتی که افکار بد سراغم میان اونها را دفع کنم
به نظرتون چکار کنم؟ ممکنه این افکار به لغزش ختم بشن
(1402 ارديبهشت 30، 12:14)Amirali.d نوشته است: [ -> ]سلام و درود
امروز کنترل ذهنم را از دست دادم و هر چی تلاش میکنم نمیتونم وقتی که افکار بد سراغم میان اونها را دفع کنم
به نظرتون چکار کنم؟ ممکنه این افکار به لغزش ختم بشن
سلام داداش ان شاءالله اوضاع خوب باشه
داداش سعی کن یه سری راهکار برای کنترل ذهن داشته باشی مثلا سریع یه معما حل کن
یا سعی کن به چیز هایی که دوس داری فکر کنی
مثلا خودت را در کنار خانواده در طبیعت تصور کن
سلام کسی هست ؟
شرایط هیچ کاریو ندارم ...
یه بحث با پدرم داشتم و تا اطلاع ثانوی نمیخوام از اتاقم برم بیرون ...
الان فقط کانونو دارم ....
تا یک ساعت دیگه که بابام بره میخوام تو اتاق باشم ...
راهکار بدید لطفا نلغزم
(1402 خرداد 10، 10:00)*آسمان* نوشته است: [ -> ]سلام کسی هست ؟
شرایط هیچ کاریو ندارم ...
یه بحث با پدرم داشتم و تا اطلاع ثانوی نمیخوام از اتاقم برم بیرون ...
الان فقط کانونو دارم ....
تا یک ساعت دیگه که بابام بره میخوام تو اتاق باشم ...
راهکار بدید لطفا نلغزم
سلام خوبی ؟
من هستم ، منتظر میمونم حالت بهتر بشه .
میتونی کتاب بخونی یا پادکست گوش بدی . نظرت چیه ؟
ممنون پارادوکس جونم
اره کتاب دارم تو گوشیم ولی فک نکنم کانونو ببندم برم سراغ کتاب ..
(1402 خرداد 10، 10:05)*آسمان* نوشته است: [ -> ]ممنون پارادوکس جونم
اره کتاب دارم تو گوشیم ولی فک نکنم کانونو ببندم برم سراغ کتاب ..
در مواقع اورژانسی پیاده روی ، مطالعه ، گوش دادن به موسیقی و پادکست میتونه ذهن ما رو از لغزش دور کنه .
من اغلب مواقع پیاده روی میکنم چون خیلی هم بهش علاقه دارم و ذهنم درگیر میشه .
سلام وقت بخیر سپاس از خانم پارادوکس به خاطر حضور به موقعشان
خانم اسمان عوارض خ.ا را مرور کنید
با انجام این کار هیچ چیزی به دست نمیاریم و فقط فشار و استرس زیادی بهمون وارد میشه
با خدا صحبت کنید مشکلاتتان را روی کاغذ بنویسید
خدا خیلی بزرگه از خدا بخواهید به شما ارامش بدهد
(1402 خرداد 10، 10:21)*آسمان* نوشته است: [ -> ]منم با پیاده روی موافقم
حیف که الان نمیشه
من در روزهای اولیه ی پاکی ، به خصوص ده روز اول سعی میکنم تنها نمونم .
ده روز اول سخت طی میشه ولی به مرور این فشارهای اورژانسی کم میشه
فقط باید صبر کرد
سلام
وسوسه وجودمو فراگرفته و حوصله ی کاریو ندارم
(1402 خرداد 12، 14:27)*آسمان* نوشته است: [ -> ]سلام
وسوسه وجودمو فراگرفته و حوصله ی کاریو ندارم
سلام وقتتون بخیر
هرطور که شده فضا و شرایط رو عوض کنید .
سعی کنید حتما با آب سرد وضو بگیرید خیلی کمک میکنه . هم چون فضای معنوی ایجاد میکنه ، هم بخاطر اون شوک و تغییری که آب سرد وارد میکنه.
پاکی ارزشش خیلی بیشتر از این حرفاست ، به ارزش پاکی و پاک یودنهم فکر کنید
اگر دوستی آشنایی هست که بنظرتون این موقع میتونه صحبت کنه ، تماسی بگیرید حال و احوالی کنید یا اینکه برید پیش خانواده.
هرکدومشون که مقدوره حتما انجام بدید ، ان شاءالله که این وسوسه رو شکست میدین