(1400 خرداد 5، 13:55)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]نقل قول: چرانمیتونید درس بخونید تنبلی میکنید؟
شاید انگیزه ندارید؟
نه بحث تنبلی نیست ...
وسواس فکرییییی
همش ذهنم شلوغه ...
مطالب خوبی قرار دادید حقیقتا من یه مدت وسواس فکری شدید گرفته بودم خداروشکر خوب شدم شاید چون بهشون اهمیت ندادم امتحان کنید روش های مختلف را اصلا برای وسواس فکری سریع موضوع ذهنتون را عوض کنید و بگید اصلا توراست میگی ذهن گلم
من دوس ندارم این کارا بکنم
(1400 خرداد 5، 13:56)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]نقل قول: رویاها ساختنیه نگران اینده نباشید جدا میگم فقط به خدا توکل کنید همه چیز را جور میکنه با خدا عهد ببندین همه چی درست میشه واقعا اعتماد به خدا معجززست
سخته ...
خیلی راحته من واقعا پارسال از شدت این گناه به سطوح اومده بودم
دکتر بهم گفته بود نمیتونی روزه بگیری و روزه برام حرام شد
و منم بیکار شده بودم با خدا عهد کردم خدایا من چاره ای جز روزه ندارم خودت کمکم کن دوروز روزه گرفتم روز سوم بهم گفتن بیا کار واقعا هر موقع به خدا اعتماد کردم جواب گرفتم اصلا توجه نکنید به چیزی فکرتونا فقط معطوف کنید به یاد خدا
همانا بعد سختی اسانی هست وعده خدا راسته
به خدا ایمان داشته باشید اصلا هر کاری میکنید فقط برای رضایت خدا باشه
خدایا من درس میخونم که دراینده تو هر شغلی رفتم فقط برای رضای تو باشه
خدایا من پاک میمونم که جزو یاران امام زمان عزیزم باشم
خدایا من به خاطر تو با پدر و مادرم خیلی مهربون میشم
خدایا من به خاطر تو از کسانی که در حقم بدی کردن میگذرم
خدایا من راه میرم برای رضایت تو
اب میخورم برای رضایت تو
هر کاری میکنید فقط رضایت خداباشه کلا زندگی از این رو به اون رو میشه
(1400 خرداد 5، 13:47)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]و اینکه فکر میکنم به رویام نمیرسم ...
اینه که منو داغون میکنه
این تصور ماست که اهداف و رویاهامون رو جدا از خودمون می بینیم.
ما خودمون رو چیزی که داریم تعریف می کنیم.
این، کار ایگو ماست.
در حالی که اینطور نیست و ما الکی به خودمون فشار میاریم.
راستی هوا خیلی خوبه چرا نمی ری پیاده روی؟
سلام
حالتون بهتره خانم آبی آسمانی؟
(1400 خرداد 5، 14:44)مولانا نوشته است: [ -> ]
سلام
حالتون بهتره خانم آبی آسمانی؟
سلام بله شکر خدا الان خوبم ...
ولی معنای اون عکس رو نفهمیدم
سلام بله شکر خدا الان خوبم ...
ولی معنای اون عکس رو نفهمیدم
خداروشکر
چندین تعبیر داره ...
ولی اصلیش اینه که هر روز که میگذره ، قسمتی از وجودمون جدا میشه و میره و امروز و قسمتی از وجودمون که جدا شده دیگه تکرار نمیشه ، برنمیگرده ... میره اون دنیا و روزی روزگاری مقایسه میشه .
چقدر خوبه که اون قسمت از وجودمون رو که می فرستیم خوب و نیکو باشه . کار اشتباه و گناه هم قسمتی از وجودمون رو آلوده میکنه و باید اون دنیا درمورد این پازل های از پیش فرستاده شده یکی یکی پاسخ بدیم
وسوسه ندارما...
اعصابم خورده که چرا یکیو ندارم که عشقمو نثارش کنم
ببخشید واضح میگم
نازمو بخره
سر به سرم بذاره
عاشقم باشه...
از این فکرا که می کنم دلم میخواد بشکنم
هیچ تصویر بدی ندیدم و تو ذهنم نیست،
هیچ ارتباط گناهی وسط نیست
نمیدونم یعنی کارم غلطه؟
همین خیال های ساده درباره آیتده
می دونم چاره م چیه
صبر...
و من چقدر دلم لک زده...
خدایا تلاشامو ببین خب
اینکه جوونم و گناهی نخواستم
خیال حرامی نکردم..
خدایا خودت ببین باشه؟
رفتم بخوابم خدایا...
ولی قلبم از فشار داره می ترکه...