1391 تير 8، 2:54
تو شرايط خيلي بدي بودم ، از خودم خسته شده بودم ، به هر دري ميزدم ديواري جلو دارم بود
اين مشكل ... هم داشت رواني مي كرد ، گاهي غسل مي كردم نماز ميخوندم اما انگار يكي كنترلم مي كرد
دوباره بر مي گشتم به حالت قبل ، دوباره ك.خ ... 2 يا 3 سالي بود بخاطره مسائلي استرس شديد داشتم و با اين عمل زشتم استرس هام بيشتر ميشد
تيك عصاب گرفته بودم البته الانم دارم ، همين الان دست خودم نيست يكهويي سرم تكون ميخوره مثل يه جوجه كه نوك مي زنه
اون شب ، شب عجيبي بود ، دلم بدجور گرفته بود ، آي انتظار ...
اسمش يهو ذكر لبم شد ، گفتم خسته ام ، به حرمت اسمت قسمت ميدم كمكم كن ...
يك دفعه به ذهنم اومد بيام اينترنت دنبال راه حلي براش بگردم تا بتونم ترك كنم ، سرچ كردم با يك وبلاگ آشنا شدم ، خداوند هميشه يارو ياورش باشه
آدرس كانون و براي تبليغ گذاشته بود ، بدون هيچ مكسي سري وارد سايت شدم ، مطالب رو خوندم ، سري عضو شدم وگفتم يا علي و عشق آغاز شد
خدارو شكر تا الان پاك موندم ...
با اين كه باز استرس دارم ، با اين كه داره حالم بد ميشه ، با اين كه افكار مزاحم اذيتم مي كنند ولي باز اسمش و صدا زدم
اومدم اورژانس تا يكم الكي چيزي بنويسم تا شايد حالم بهتر بشه ، يه كوچولو داره بهتر ميشه
جايي كه من تنها شدم ، شب قبله گاه آخر
اينجا تو اين قطب سكوت ، كابوس طولاني تره
من ماه مي بينم هنوز ، اين كور سوي روشنُ
انقدر سوسو مي زنم ، شايد يه شب ديدي منُ
اين مشكل ... هم داشت رواني مي كرد ، گاهي غسل مي كردم نماز ميخوندم اما انگار يكي كنترلم مي كرد
دوباره بر مي گشتم به حالت قبل ، دوباره ك.خ ... 2 يا 3 سالي بود بخاطره مسائلي استرس شديد داشتم و با اين عمل زشتم استرس هام بيشتر ميشد
تيك عصاب گرفته بودم البته الانم دارم ، همين الان دست خودم نيست يكهويي سرم تكون ميخوره مثل يه جوجه كه نوك مي زنه
اون شب ، شب عجيبي بود ، دلم بدجور گرفته بود ، آي انتظار ...
اسمش يهو ذكر لبم شد ، گفتم خسته ام ، به حرمت اسمت قسمت ميدم كمكم كن ...
يك دفعه به ذهنم اومد بيام اينترنت دنبال راه حلي براش بگردم تا بتونم ترك كنم ، سرچ كردم با يك وبلاگ آشنا شدم ، خداوند هميشه يارو ياورش باشه
آدرس كانون و براي تبليغ گذاشته بود ، بدون هيچ مكسي سري وارد سايت شدم ، مطالب رو خوندم ، سري عضو شدم وگفتم يا علي و عشق آغاز شد
خدارو شكر تا الان پاك موندم ...
با اين كه باز استرس دارم ، با اين كه داره حالم بد ميشه ، با اين كه افكار مزاحم اذيتم مي كنند ولي باز اسمش و صدا زدم
اومدم اورژانس تا يكم الكي چيزي بنويسم تا شايد حالم بهتر بشه ، يه كوچولو داره بهتر ميشه
جايي كه من تنها شدم ، شب قبله گاه آخر
اينجا تو اين قطب سكوت ، كابوس طولاني تره
من ماه مي بينم هنوز ، اين كور سوي روشنُ
انقدر سوسو مي زنم ، شايد يه شب ديدي منُ