(1395 خرداد 6، 17:19)پیچک نوشته است: [ -> ]اوایل بجای کانون اشتباهی میرفتم تو این وبلاگه که کانون رو سرچ میکنی میاد
اینو اونموقع اونجا خونده بودم فک کنم الا وقتشه اینجا بذارم
چه زمانی میتوانی دوست جنس مخالف داشته باشی؟
فعلا طرف جوابم با آقایان است.
اکثر پسرا دوست دارن دوست جنس مخالف داشته باشن و حتی رابطه جنسی برقرار کنن.
مشاورم خیلی حرف خوبی زد
گفت:شما زمانی میتونید دوست دختر داشته باشید که راضی بشید خواهرتون هم دوست پسر داشته باشه!!!
خیلی حرف قشنگی زد
آیا واقعا تو راضی میشی خواهرت دوست پسر داشته باشه؟
تو اگه قصد داشته باشی با کسی رابطه جنسی برقرار کنی باید راضی باشی خواهرت با مرد های دیگه رابطه جنسی برقرار کنه!!
بعد یه نادان میگه اقا من خواهر ندارم پس مشکلی ندارم!!!!!!خب مادر که داری
وقتی ناموس مردم خراب میکنی اگه زن تو هم خراب باشه نباید گله کنی
به حرفام خوب دقت کنید آیا واقعا راضی میشد بیغیرت و بی ناموس باشید؟
سلام من امروز خیلی کار بزرگی کردم و خودم نجات دادم. پست گذاشتن اینجا هم بی تاثیر نبود.
این حرف مشاور خیلی خوب و قشنگ و شیکه ولی حداقل برای یکی مثه من جواب نمیده. نمیدونم شاید مشکل من حاد شده اویل جواب میداد اینجور حرفها ولی الان دیگه جواب نمیده بلکه فشار بیشتری رو هم روی آدم میاره. دقیقا مثه این میمونه که میگن فیلم های پورنو نگاه نکن شاید اون بازیگر از ناچاری و بی پولی تن به اون کار داده یا استثمار شده تو نگاه نکن مگه دوست داری اون بلا هم سر خانوادت و خودت بیاد فکر کن خانواده خودت هستن. دارم از جانب خودم حرف میزنم شاید به بقیه جواب بده این جور استدلالها، اما هیچ وقت نتونسته حرفهایی از این دست به من کمک کنه فقط فشار رو روی من بیشتر میکنه.
راجع به شروع نکردن رابطه های دوستی با جنس مخالف یه دوست پاکی بالا این رو بهم گفت: شهوت یه بیماری و مرض مسری و واگیر داره. یکی که درگیر شهوته نمیتونه وارد یه رابطه عاشقانه سالم بشه. به این فکر کن که اگه رابطه دوستانه برقرار کنی شهوت رو به جنس مخالف هم انتقال میدی به دردهایی فکر کن که خودت داری تو این راه میکشی نخواه کس دیگه این درد رو بکشه.
شاید دهها بار این جمله به من کمک کرده.
از همه دوستان کانونیم که اینجا پست گذاشتن ممنونم. درسته از فردام خبر ندارم که هوشیارم یا نه... اما پاکی و هوشیاری امروزم تقدیم به همه شماها با عشق و احترام
بهانه ممنوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووع
میخوام جواب این سوال رو فقط به وجدان خودتون بدین
واقعا توانایی این رو ندارین که از این کارا دوری کنین؟
امیدوارم جوابتون باعث شه که هیچوقت دیگه این راه رو در پیش نگیرین
واز پاکی امروزتون بسی خوشحالیم
ی سوال میشه کلا خود ارضایی نکرد؟یا اینکه بهتره هر چند وقت خودارضایی کرد؟
چرا نمی شه؟
حداقلش اینه که کسایی بودن توی همین کانون که چند سال خ.ا نکردند.
الان هم شاد و سرحال دارند زندگیشون رو می کنند.
این هم مدرکش
تازه کمتر از دو سال هم بچه ها هستند.
توی بچه های فعال ، رزمجو نزدیک یک سال پاکی داره.
یه آبتین نامی هم هست که گه گاه می آد. اونم خیلی پاکی داره
کافیه شما اراده کافی رو داشته باشه و استمرار داشته باشی
(1395 خرداد 7، 20:23)hossein.z.rad1 نوشته است: [ -> ]ی سوال میشه کلا خود ارضایی نکرد؟یا اینکه بهتره هر چند وقت خودارضایی کرد؟
چرا نشه دوست عزیز؟ توی انجمن نگاه کنید... افرادی بودن و هستن که ماههاست ترک کردن.
به هیچ وجه انجام دادنش از انجام ندادنش بهتر نیست!
فرستاده شده از GLX Spider1Sِ من با Tapatalk
به کجــــــــــــــــــــا پناه ببرم از این وسوسه های خانمانسوز و پی در پی
کنترل قوه جنسی سخت ترین کاره حد اقل برای من که ناچیز هستم و کف النفس ندارم
اقای تواب سلام
چی باعث شده وسوسه بشید؟
بیکارید توی خونه؟
فکرکنم باید اول از همه ازش
متنفر بشی
وقتی در نظرت بی ارزش و بد باشه وقتی حس بدی نسبت بهش پیدا کنی که بتونه اون حس وسوسه رو مهار کنه
منم بارها و بارها اشتباه کردم با امیدت به راهت ادامه بده و نزار هیچ چیز جلوتو بگیره.
مطمئن باش خدا میخواد این راهو بری فقط باید باهاش بجنگی.حس نفرت و دشمنی رو تو وجودت نگه دار هرگز به شکست دشمنت مغرور نشو
چیزی که خودم امروز درک کردم...
موفق باشی
امشب اگر صحیح و سلامت خوابم ببره
باید صدقه بدم
دعا کنید
حالم خوب بشه
(1395 خرداد 8، 16:17)تـــواب نوشته است: [ -> ]امشب اگر صحیح و سلامت خوابم ببره
باید صدقه بدم
دعا کنید
حالم خوب بشه
ه کجا چنین شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
دل من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
همه آرزویم اما
چه کنم که بسته پایم
به کجا چنین شتابان ؟
به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم
سفرت به خیر ! اما تو و دوستی خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلام ما را
محمدرضا شفیعی کدکنی
این شعر تقدیم به شما
ایشالا چیزی نمیشه
چشم های خاکستری
(1395 خرداد 8، 21:55)101 نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها بشتابید بشتابید
یک اورژانسی داریم
ببینید چه مرگمه
این مدتی که درگیر ترکم که البته زیاد نیست - نپرسید -
فکر کنم افسردگی گرفتم. انگار یه سنگ بزرگ روی دلم هستش. خیلی سنگین شده ام. شدیدا بی حوصله شدم. کمی هم آستانه تحملم پایین آمده. الانم حالت تهوع دارم. اصلا خداشاهده انگار دارم هرویین ترک می کنم.
کمی در مورد آثار بعد از ترک بنویسید. بیچارم کرده.
خوب فکر کن ببین دلیلش چی می تونه باشه؟
گاهی یه نفر به من یه چیزی می شه ، اون لحظه برام مهم نیست ، ولی اینقدر روم اثر منفی می ذاره که افسرده می شم.
بعدا خوب که فکر می کنم می فهمم که این حالم ناشی از اون حرفه.
خوب فکر کن ببین مشکل چیه؟
اصلا هم سمت خ.ا نرو که مشکلی رو حل نمی کنه.