(1399 اسفند 18، 17:56)Powerful نوشته است: [ -> ]به به ببین کی اینجاست
داداش آرمان گل
داداش نیستیااااا
من تازه اومدم ولی تقریبا یه شناخت نسبی نسبت به شما پیدا کردم با خوندن پیام های قبلی
خیلی خوشحالم که با چنین دوستای فوق العاده ای آشنا شدم.
نه دیگه اصلا دیدم شما اومدید حالم کن فیکون شد
برم درس بخونم که کلی کار دارم
ولی خداییش بازم بیا گروه سرو جات خالیه واقعا
ممنونم داداش عزیز از محبتت. من هم خوشحالم که دوستان خوبی چون تو به جمعمون اضافه میشه. چه کسی بهتر از یه داداش قدرتمند مثل تو؟
پاورفول جان
همین که هر روز جزءبهجزء اعلام وضعیت میکنی تو گروه و برای کنترل چشم و دست و خ.ا دقت داری، نشون میده که تا چه اندازه پاک شدن برات جدی هست.
یادت باشه که این دقت و جدیت باید در تمامی حالات باشه. حتی
اوقات اورژانسی.
این وضعیت اورژانسی رد میشه میره؛ جوری سپریش کن که به خودت افتخار کنی و سرت رو بالا بگیری.
(1399 اسفند 18، 18:02)آرمین نوشته است: [ -> ]ممنونم داداش عزیز از محبتت. من هم خوشحالم که دوستان خوبی چون تو به جمعمون اضافه میشه. چه کسی بهتر از یه داداش قدرتمند مثل تو؟
پاورفول جان
همین که هر روز جزءبهجزء اعلام وضعیت میکنی تو گروه و برای کنترل چشم و دست و خ.ا دقت داری، نشون میده که تا چه اندازه پاک شدن برات جدی هست.
یادت باشه که این دقت و جدیت باید در تمامی حالات باشه. حتی اوقات اورژانسی.
این وضعیت اورژانسی رد میشه میره؛ جوری سپریش کن که به خودت افتخار کنی و سرت رو بالا بگیری.
بله واقعا اولش گفتم چه قانون اعلام وضعیت سختی !
حتی دست ورزی هم صفر میکنه شمارش رو.
ولی حالا بعد 11 روز باید اعتراف کنم چه قدر راحت گذشت این روزا اونم واسه من که شدیدا مبتلا بودم.
حتی چندبار تا لب مرز رفتم ولی دلم نیومد خراب کاری کنم و فعلا سه گانه حفظ شده!
سخته یه مواقعی مخصوصا وقتی تنها هستی ولی به قول شما گذراست و پس از هر سختی آسانی هست.
الان حالم خیلی خوبه خدا را شکر.
ممنونم ازتون.
(1399 اسفند 18، 18:06)NASA نوشته است: [ -> ]به به، افرادی توی اوژانس هستند
کی وسوسه شده؟
داداش سپهرمون دیشب بوده.
امروز هم پشتکار و پاورفول.
اما همهشون بااراده هستند مثل خودت و به خوبی مدیریت میکنند.
(1399 اسفند 18، 18:12)Powerful نوشته است: [ -> ] (1399 اسفند 18، 18:02)آرمین نوشته است: [ -> ]ممنونم داداش عزیز از محبتت. من هم خوشحالم که دوستان خوبی چون تو به جمعمون اضافه میشه. چه کسی بهتر از یه داداش قدرتمند مثل تو؟
پاورفول جان
همین که هر روز جزءبهجزء اعلام وضعیت میکنی تو گروه و برای کنترل چشم و دست و خ.ا دقت داری، نشون میده که تا چه اندازه پاک شدن برات جدی هست.
یادت باشه که این دقت و جدیت باید در تمامی حالات باشه. حتی اوقات اورژانسی.
این وضعیت اورژانسی رد میشه میره؛ جوری سپریش کن که به خودت افتخار کنی و سرت رو بالا بگیری.
بله واقعا اولش گفتم چه قانون اعلام وضعیت سختی !
حتی دست ورزی هم صفر میکنه شمارش رو.
ولی حالا بعد 11 روز باید اعتراف کنم چه قدر راحت گذشت این روزا اونم واسه من که شدیدا مبتلا بودم.
حتی چندبار تا لب مرز رفتم ولی دلم نیومد خراب کاری کنم و فعلا سه گانه حفظ شده!
سخته یه مواقعی مخصوصا وقتی تنها هستی ولی به قول شما گذراست و پس از هر سختی آسانی هست.
الان حالم خیلی خوبه خدا را شکر.
ممنونم ازتون.
خدا رو شکر که حالت الان خیلی خوبه داداش جان.
انشاءالله خوب هم باقی میمونه. منتظر میمونیم تا شب اعلام وضعیت پاکیت رو برامون توی گروه بنویسی.
اوقات تنهایی حتما سخته.
اما فکر میکنم برای این اوقات باز هم بشه برنامههایی ریخت که بهخوبی مدیریتشون کرد. خیلی کارهای دوستداشتنی اما سالم برای انجام دادن هست. و کسی هم مثل خودت که پاکی رو
انتخاب کرده مطمئنا راهش رو پیدا میکنه و موفق میشه.
در پناه خدا باشی.
(1399 اسفند 18، 23:10)NASA نوشته است: [ -> ]منم که وسوسه شدم
باشدت خیلیییی زیادی
با شدت ترمز دستی رو بکش،قرار نیست جایی بره،تهش پرتگاهه
میگم ناسا جونم این مریخ نورد استقامت عجب شاهکاری بود،دمت گرم
حالا کی قراره بریم مریخ رو هم به گند بکشیم؟
سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
داداش ناسا هستی ؟
داداش میگم یه سوال
الان میتونی یه حرکتی بهت بگم انجام بدی ؟
داداش ، من تستش کردم
پاشو پای چپت رو بیار بالا ، دوتا دستت هم بالا
مثل تنبیه معلما
بشمار ، دوتا سِت ، 30 ثانیه ای
(1399 اسفند 18، 23:10)NASA نوشته است: [ -> ]منم که وسوسه شدم
باشدت خیلیییی زیادی
خواهشا قدم اول تغییر موقعیت
لطفا هر چی زودتر برید سمت آشپزخونه
تو جمع قرار بگیرید
ماست هست؟ ماست بخورید
پاشید یه گوشه نشنید
حیف همه هدف ها و برنامه ریززی ها میشه
خواهشا پاشید بزنید تو دهن شیطون
(1399 اسفند 18، 23:22)NASA نوشته است: [ -> ] (1399 اسفند 18، 23:19)مولانا نوشته است: [ -> ]سلاااااااااااااااااااااااااااااااام
داداش ناسا هستی ؟
سلام داداش
این وقت شب کانون چیکار میکنی برو بخواب منم خودم یه جوری وسوسه مهار میکنم
ولی انگیزه ترک پریده
یه حسی میگه امسال که گذشت
از سال جدید شروع کن
نه داداش ، مگه قول نداده بودی ؟
یه خورده جدی تر لطفاً
جریان داره . بیداریم
بی صبرانه منتظر پستت هستم.
میگم ناسا جونم ما تو بیابون آب و علف دار (زمین) این شدیم،تو بیابون بی آب و علف مریخ چی میشم؟
اصلا نظرت با خنده چیه داداش ؟
من میرم پستای سال 91. 92 رو میخونم کلی میخندم .
الان چندتاشو میفرستم کیف کنی
ناسا میگم یه سیب ما رو پرت کرد اینجا،به نظرت این بار چی بخوریم پرت شیم اونجا؟
پیتزا چطوره؟شاید براش تا مریخم برم