(1398 دي 23، 6:12)Toxic Headshot نوشته است: [ -> ] (1398 دي 23، 2:03)soshians نوشته است: [ -> ]اهورا جان به اراده ی تو در پس زدن شیطون شکی نیست..
فقط سعی کن یه برنامه ای برای فرار از پیش تو ذهنت داشته باشی..که اگه پیش اومد چه راه های فراری داری..
سلام
من نماز قضا زیاد دارم .
وقتی ذهنم میره سمت ناکجا آباد نماز قضامو میخونم ...
باید بیشترش کنم
یه فکری هم باید واسه کنترل ذهن داشته باشم .
شما فکری ب ذهنتون نمیرسه ؟
امشب هم بخیر گذشت
پ ن : متشکرم از کمک ها و انرژی مثبتتون عاشق جان ، خانم ساناز عزیز و سوشیانس عزیز (اسمتون یادم رفت چی بود ؟ البته من کوچیک تر از اونی هستم که به اسم کوچیک صداتون کنم . میگم آقای فلانی )
من سعی میکنم ذهنم که خطا میره
سرمو بیارم بالا
به خودم میگم نیگا خدا داره نگاهت میکنه
بیا به کارهای خوب فکر کن
راه بدی را اشتباه کردم
اصلا نمیخوام ۲۰ روزمو خراب کنم
۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ بار به خودم گفتم
با پسرا حرف نزن
اینا میان
زودی میرن
کو گوش شنوا
خدایا کمک
ببخشید
غلط کردم
خدایا
دارم هم خدامو از دست میدم هم پاکیمو از دست میدم هم درس خواندنمو
اصلا خاک تو سر درس
سر همین درس مجبور شدم
اه
اه
اه
اه
اه
(1398 دي 24، 0:38)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ]
راه بدی را اشتباه کردم
اصلا نمیخوام ۲۰ روزمو خراب کنم
۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ بار به خودم گفتم
با پسرا حرف نزن
اینا میان
زودی میرن
کو گوش شنوا
خدایا کمک
ببخشید
غلط کردم
خدایا
دارم هم خدامو از دست میدم هم پاکیمو از دست میدم هم درس خواندنمو
اصلا خاک تو سر درس
سر همین درس مجبور شدم
اه
اه
اه
اه
اه
سلام
ساناز جون یادت میاد با چه زحمتی رسیدی به ۲۰ روز؟
یادته روزی که از ۲۴ ساعت پاکیه خودت متعجب بودی؟
تو دیشبو با فشار زیاد درس و امتحان دووم آوردی و نشکستی.
محکم باش
ذکر لا حول ولا قوه الا بالله خیلی عالیه
آبه رو آتیش
بخون و سریع بخواب
سلام
ساناز هنوز که چیزی نشده
هم خدا رو داری هم پاکیتو
درس هم ک غصه نداره کلا همیشه وقت هس واسه درس خوندن و جبران کردنش
مهم اینه الان ۲۰ روز پاکی
پاکیتو سفت بچسب چی بهتر ازاین؟
ذهنتو از این فکرا بیرون کن بگو بیخیال هر چی خراب کاری شده هر چی طبق برنامه پیش نرفتم و..
مهم الانه..مهم فرداست که کل روز و داری واسه جبران
الان چیکار میکنی؟
ازتون واقعا واقعا ممنونم
ولی حالم خیلی بده
واقعا شرایطم خیلی سخت شده
الان میخواستم درس بخوانم نشد
گفتم آهنگ گوش کنم بازی کنم با گوشی. تا خوابم ببره
ولی استرس درسمو گرفتم
آخه یکی نیس بگه احمق
میخوای بخاطر یه آدم پست هر چی تلاش خودت و بچهای این کانون بوده خراب کنی که چی
حالم از خودم بهم میخوره
انسان دروغگوی بد قول بی لیاقت
ساناز خانم خودتون رو سرزنش نکنید.
شما این مدت به خوبی نشون دادید که چقدر برای خودتون ارزش قائل هستید.
نقص ها و مشکلات رو هم با کمک کانون و تلاش خودتون و توکل به خدا مرتفع میکنید.
(1398 دي 24، 1:40)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]ساناز خانم خودتون رو سرزنش نکنید.
شما این مدت به خوبی نشون دادید که چقدر برای خودتون ارزش قائل هستید.
نقص ها و مشکلات رو هم با کمک کانون و تلاش خودتون و توکل به خدا مرتفع میکنید.
جدا راست میگید
این ۲۰ روز را نمیگم به خاطر خدا نبوده
به خاطر بچهای کانون نبوده
بخاطر اینکه بیام تو ۲۰ روزه بگم پاکم نبود
چون بوده
ولی یه کوچولو هم میخواستم به خودم ثابت کنم هنوزم میتونم
چشم
من امشب را پاک میگذرونم
من ادامه میدم
(1398 دي 24، 1:49)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ] (1398 دي 24، 1:40)عاشق فاطمه زهرا نوشته است: [ -> ]ساناز خانم خودتون رو سرزنش نکنید.
شما این مدت به خوبی نشون دادید که چقدر برای خودتون ارزش قائل هستید.
نقص ها و مشکلات رو هم با کمک کانون و تلاش خودتون و توکل به خدا مرتفع میکنید.
جدا راست میگید
این ۲۰ روز را نمیگم به خاطر خدا نبوده
به خاطر بچهای کانون نبوده
بخاطر اینکه بیام تو ۲۰ روزه بگم پاکم نبود
چون بوده
ولی یه کوچولو هم میخواستم به خودم ثابت کنم هنوزم میتونم
چشم
من امشب را پاک میگذرونم
من ادامه میدم
ماشاءالله به شما
این پستتون ثابت کرد که شما حتما میخواید که پاک بمونید و اون جنبه سفید و مثبت و پاک وجودتون چقدر بزرگه، به نسبت نقصها و ...
سر یک مسئلۀ کاری ناراحت بودم و اعصابم خورد بود
چندین بار نزدیک بود پاکیم رو بشکونم
یاد شماها افتادم و جلوش وایسادم
فعلا که بخیر گذشت
(1398 دي 24، 13:10)عاشق زندگی نوشته است: [ -> ]سر یک مسئلۀ کاری ناراحت بودم و اعصابم خورد بود
چندین بار نزدیک بود پاکیم رو بشکونم
یاد شماها افتادم و جلوش وایسادم
فعلا که بخیر گذشت
درستش هم همینه
باید ایستادگی کرد
حقیقتا راست میگین
آدمای اینجا رو زندگی من که خیلی تاثیر گذاشتن
خدا خیرشون بده
بعد شکست بزرگ آدم نمیدونه چجوری باید از روی زمین بلند بشه
(1398 دي 24، 13:31)عاشق زندگی نوشته است: [ -> ] (1398 دي 24، 13:25)123Sanaz123 نوشته است: [ -> ] (1398 دي 24، 13:10)عاشق زندگی نوشته است: [ -> ]سر یک مسئلۀ کاری ناراحت بودم و اعصابم خورد بود
چندین بار نزدیک بود پاکیم رو بشکونم
یاد شماها افتادم و جلوش وایسادم
فعلا که بخیر گذشت
درستش هم همینه
باید ایستادگی کرد
حقیقتا راست میگین
آدمای اینجا رو زندگی من که خیلی تاثیر گذاشتن
خدا خیرشون بده
بعد شکست بزرگ آدم نمیدونه چجوری باید از روی زمین بلند بشه
آره دقیقاً
خداوند به باعث و بانی این انجمن خیر و برکت بده و آرزو دارم این کانون گرم و صمیمی همیشه باشه
بعضی از مسائل هستند که نمیتونیم بدون همدیگه پیش بریم
به همدلی و همدردی و همراهی بقیه نیاز داریم
فکر نمیکنم هیچ جای دیگه دنیا چنین انجمنی باشه که خانم و آقا در کمال خلوص، پاکی و نجابت به همدیگه کمک کنند
خوشحالم که شما هم اون شرایط رو پشت سر گذاشتید
خیلی ممنونم از شما
انشالله شما هم بتونین شرایط سخت را رد کنین و با روزهای پاکتون کیف کنید
ولی بنظر من همه جای دنیا از این جور چیزا هست
میدونین بنظرم ما با بقیه یکی هستیم خیلی با هم فرقی نداریم
هممون انسانیم
ولی به قول شما خدا به سازنده و طراح اینجا فقط خیر بده
و براش یه بهشت قشنگ آماده کنه
هرگاه وسوسه شیطان به سراغتان آمد
مطمئن باشید موهبتی الهی درنزدیکی
شماست،که شیطان در پی ردّ آن است
#مراقبه_کنیم_از_دلمون