من دوست ندارم مدام بیام اینجا و کمک بخوام و مزاحم بقیه بشم.
البته سعی می کنم هر روز بیام و یه مدتی مطالب و تجربه بقیه رو بخونم شاید به منم کمکی کنه.
الان شدیدا حس کردم که لازمه پیام بدم چون خیلی نزدیک لغزش هستم.
از طرفی یه راهکار بگیرم برای اینجور موارد که مدام مجبور نباشم اینجا پیام بدم و فرصت رو از بقیه بگیرم و هم خب آدم خجالت هم می کشه.
قبلا هم گفتم پیش روانشناس و روانپزشک رفتم و شرایطم رو توضیح دادم ولی اونا طرز تفکرشون متفاوت هست و کلا کار مفیدی می دونن و توصیه ش هم کردن ولی من می خوام ترک کنم حالا هرچقدر هم بخوان توصیه ش کنن. البته یه سری قرص هم بهم دادن ولی تاثیری نداره الان 6 ماهی هست مصرف می کنم.
من حتی اگر بیرون از خونه یا سر کار هم باشم باز این مشکل هست.
مثلا الان چیکار می تونم بکنم که در آستانه لغزش هستم؟
کسی هست؟
سارا جان الان پاشو یه چرخی بزن یه ذره آب بخور
یخچال دم دستت هست؟
برو سر یخچال
برو دم پنجره
من خیلی وقتا با همین تغییر وضعیتا پاک موندم
اینجا تجربه های بچه ها است خواندنش خیلی بهت کمک میکنه
به گمانم جواب سوالت اینجا باشه
(1400 دي 15، 12:54)سارا-1 نوشته است: [ -> ]من دوست ندارم مدام بیام اینجا و کمک بخوام و مزاحم بقیه بشم.
البته سعی می کنم هر روز بیام و یه مدتی مطالب و تجربه بقیه رو بخونم شاید به منم کمکی کنه.
الان شدیدا حس کردم که لازمه پیام بدم چون خیلی نزدیک لغزش هستم.
از طرفی یه راهکار بگیرم برای اینجور موارد که مدام مجبور نباشم اینجا پیام بدم و فرصت رو از بقیه بگیرم و هم خب آدم خجالت هم می کشه.
قبلا هم گفتم پیش روانشناس و روانپزشک رفتم و شرایطم رو توضیح دادم ولی اونا طرز تفکرشون متفاوت هست و کلا کار مفیدی می دونن و توصیه ش هم کردن ولی من می خوام ترک کنم حالا هرچقدر هم بخوان توصیه ش کنن. البته یه سری قرص هم بهم دادن ولی تاثیری نداره الان 6 ماهی هست مصرف می کنم.
من حتی اگر بیرون از خونه یا سر کار هم باشم باز این مشکل هست.
مثلا الان چیکار می تونم بکنم که در آستانه لغزش هستم؟
کسی هست؟
به نظر من مشکل ما با قرص و دارو این چیزها قابل حل نیست ما خودمون باید با قوی کردن ارادمون به نفس خودمون غلبه پیدا کنیم دارو و قرص فقط میتونه ما را از نظر جسمی و روحی به صورت مقطعی درمان کنه ولی بدن با گذشت زمان نسبت دوز های پایین دارو مقاوم میشه و به مرور باید برای به دست آوردن میزان ارامش و رضایت قبلی دوز های بیشتری مصرف کنیم به همین حساب به نظرم باید روی خودمون کار کنیم تا بتونیم نتیجه مطلوب را بگیریم اما در مورد روش که من توصیه میکنم نمیشه گفت یه نسخه برای همه جواب میده نه اصلا اینطور نیست ولی توصیه ای که میتونم داشته باشم اینه شما باید یه تحلیل اول برای خودتون بکنید ببینید الان چطور ادمی هستید؟ شکست هایی که داشتید چطوریه (توی چه موقعیت هایی از لحاظ فکری و جسمی و مکانی و زمانی شکست داشتید ) بعد که باگ ها را در اوردید باید یه سری توانمندی ها به دست بیارید در واقع قسمت سخت کار همینه تطبیق دادن زندگی الانمون باتوانمندی های جدیدی که قراره دست بیاریم (خیلی از موقعیت های زندگی ما درواقع اگه درست باهاش برخورد بکنیم میتونیم توانمندی های تازه ای را به وجود بیاریم مثلا برای من که ادم عجولی بودم توی موقعیت کاری که دارم سعی کردن به اینکه اول بفهمم مشکل کار کجاست چطوری باید مشکلم را حل کنم و حالا تازه بعد همه اینها اقدام به عمل مناسب مفید واقع شد و من را از سریالی شدن و خ.ا های پشت سر هم نجات داد درواقع یکی از علت های شکستم نداشتن صبر و عجله کردن توی کار هام بود )حالا برای هر کسی باگ های مختلفی وجود داره که هر کسی باید متناسب با شرایط زندگی خودش سعی کنه این باگ ها رابرطرف کنه
(1400 دي 15، 12:54)سارا-1 نوشته است: [ -> ]من دوست ندارم مدام بیام اینجا و کمک بخوام و مزاحم بقیه بشم.
البته سعی می کنم هر روز بیام و یه مدتی مطالب و تجربه بقیه رو بخونم شاید به منم کمکی کنه.
الان شدیدا حس کردم که لازمه پیام بدم چون خیلی نزدیک لغزش هستم.
از طرفی یه راهکار بگیرم برای اینجور موارد که مدام مجبور نباشم اینجا پیام بدم و فرصت رو از بقیه بگیرم و هم خب آدم خجالت هم می کشه.
قبلا هم گفتم پیش روانشناس و روانپزشک رفتم و شرایطم رو توضیح دادم ولی اونا طرز تفکرشون متفاوت هست و کلا کار مفیدی می دونن و توصیه ش هم کردن ولی من می خوام ترک کنم حالا هرچقدر هم بخوان توصیه ش کنن. البته یه سری قرص هم بهم دادن ولی تاثیری نداره الان 6 ماهی هست مصرف می کنم.
من حتی اگر بیرون از خونه یا سر کار هم باشم باز این مشکل هست.
مثلا الان چیکار می تونم بکنم که در آستانه لغزش هستم؟
کسی هست؟
سلام.
کمک گرفتن نشانه ضعف نیست.
چون من درون خودم هستم و دلیل رفتن به سمت شهوت از درون خودم نشأت میگیره، درخواست کمک کردن از بقیه باعث میشه از درون خودم خارج بشم.
ضعف یعنی، من به کمک نیاز دارم ولی قدرت درخواست کمک گرفتن رو ندارم.
اینجا گمنامیم، خجالت نکشید، شما پیام بذارید، اگه کسی تونست کمکتون میکنه، اگه هم کسی کمکتون نکرد ناراحت نشید، مهم اینه از درون خودمون خارج بشیم.
سلام
من هستم
چیکار می تونم بکنم؟
سلام دیر اومدی خواهر ۷:۴۵ دقیقه صبح پیام داده بودم
خداروشکر به خوبی کنترل کردم موقعیتو
سلام کسی هست؟
شبی یه کی یه چیزایی گفت بهم ذهنمو بهم ریخت
(1400 دي 16، 23:27)KingAmir نوشته است: [ -> ]سلام کسی هست؟
شبی یه کی یه چیزایی گفت بهم ذهنمو بهم ریخت
سلام امیر جان
چی شده؟
موضوعی پیش اومده که عصبانی بشی؟
(1400 دي 16، 23:30)آرمین نوشته است: [ -> ] (1400 دي 16، 23:27)KingAmir نوشته است: [ -> ]سلام کسی هست؟
شبی یه کی یه چیزایی گفت بهم ذهنمو بهم ریخت
سلام امیر جان
چی شده؟
موضوعی پیش اومده که عصبانی بشی؟
سلام آرمین جان از صبح درگیر بودم تازه دو دقیقه نشستم چند دقیقه پیش یکی یه چیزایی گفت نه عصبانی که نه مربوط به مسائل جنسی بود که ذهن منو درگیر کرد
یه سری افکار و سختی ها و ناامیدی ها یه جور افکار منفی داره حجوم میاره تو ذهنم نمیخوام من ادامه بدم یه جور فشار،فشار روانی ، از لحاظ عاطفی و حس تنهایی...
(1400 دي 16، 23:32)KingAmir نوشته است: [ -> ] (1400 دي 16، 23:30)آرمین نوشته است: [ -> ] (1400 دي 16، 23:27)KingAmir نوشته است: [ -> ]سلام کسی هست؟
شبی یه کی یه چیزایی گفت بهم ذهنمو بهم ریخت
سلام امیر جان
چی شده؟
موضوعی پیش اومده که عصبانی بشی؟
سلام آرمین جان از صبح درگیر بودم تازه دو دقیقه نشستم چند دقیقه پیش یکی یه چیزایی گفت نه عصبانی که نه مربوط به مسائل جنسی بود که ذهن منو درگیر کرد
خب داداش حالا که ذهنت درگیر شده، باید ذهنت رو مشغول امور دیگهای کنی که اون موضوع از ذهنت خارج بشه.
چی به نظرت میرسه؟
نظرت چیه چند صفحه از
سوتیهای بچهها رو بخونی؟
یا
نظرت چیه یه سری از
تجربیات کانون رو بخونی؟ میتونی چند تا از نکاتش رو هم خلاصهبرداری کنی و تو استوا بذاری. بچهها هم کلی خوشحال میشن بابت مطالبی که یاد میگیرن.