(1400 دي 28، 15:50)KingAmir نوشته است: [ -> ] (1400 دي 28، 15:48)New fighter نوشته است: [ -> ] (1400 دي 28، 15:37)KingAmir نوشته است: [ -> ]توی فشاره بدی هستم اگه الان از پای کامپیوتر بلند شم و گوشی هم بزارم کنار آخر صب خراب می کنم از این ذهنم... حالم یه طوریه انگار از قصد دلم میخواد اون چیزا رو ولی حقیقتا نمیخوام میدونم بعدش چه قدر میخوام ناراحت شم حالم بد شه عصبانی شم حرص بخورم نمیخوااام قشنگ میفهمم حاله بعدشو نمیخوااااام
امیر جان حس و حالت را کامل درک میکنم همه کسایی که توی کانون بودیم این حس و حال هارا داشتیم ولی میدونی داداش الان این چیزایی که گفتی فقط حالتو بدتر میکنه نظرت چیه یه کاری کنیم ؟خب میگی نمیتونی خاموش کنی سیستمو خب الان میتونی به جای اینکه نتو حروم این چیزایی که گفتی بکنی بری یه سریال ایرانی ببینی یا سریالی که اصلا صحنه دار نباشه یا اصلا برو بازی دانلود کن یا موسیقی بذار گوش یا اصلا بیا پروفایل من باهم چت کنیم تا از سرت بپره نظرت چیه؟
سیستمو خاموش کردم اومدم پای گوشی ولی همچنان دلم میخواد دارم اذیت میشم نمیدونم چت آخه چی بگم سریال دیروز قسمت آخر فصل دو جوکر رو دیدم...
بیا حالا درستش میکنیم مرد بلند شو قراره یه روز بیای تو گروهت اعلام پاکی کنی قراره یه روز زندگی تازه شروع کنی با خ.ا که نمیشه لذت زندگی را فهمید میشه؟
سلام کسی عست؟
کلی اعصابم خورده
(1400 دي 28، 16:20)New fighter نوشته است: [ -> ] (1400 دي 28، 16:13)بنت الهدا نوشته است: [ -> ]احتمال لغزش بالااااا
سلام کمکی برمیاد از من؟
نمیدونم
واقعا نمیدونم چرا اینکارو میخوام انجام بدم
از حرفای یه نفر پر از خشممم
(1400 دي 28، 16:25)بنت الهدا نوشته است: [ -> ] (1400 دي 28، 16:20)New fighter نوشته است: [ -> ] (1400 دي 28، 16:13)بنت الهدا نوشته است: [ -> ]احتمال لغزش بالااااا
سلام کمکی برمیاد از من؟
نمیدونم
واقعا نمیدونم چرا اینکارو میخوام انجام بدم
از حرفای یه نفر پر از خشممم
حق دارید خمشگین باشید اگرچه نمیدونم داستان از چه قراره ولی بازم میگم حق دارید ولی به این فکر کنید که این خشمی که الان میگید دوای دردش اینه که با خ.ا درمانش کنید؟درمان که نه البته مثل این میمونه خاکستر بریزی روی اتیش باز دوباره شعله میگیره یا اینکه راهای دیگه هم هست برای اینکه خشممونو خالی کنیم من خوب اینجور مواقع کار خاصی نمیکنم فقط اونقدر توی دلم نگه میدارم و یه روز بدجور حال طرفو میگیرم ولی فک نکنم این برای شما کارساز باشه میخواید یه کاغذ بردارید جریانی که باعث شده خشمگین بشید را بنویسید و بعد اون کاغذو اتیش بزنید
فقط خدا رحم کنه سالم بیرون بیام از این درگیری
وقتی میام اورژانس و اعلام وضعیت تحریکی و حال بدی میکنم و بچه ها میان و وقت میزارن و کمک می کنن اما من آخرش خراب می کنم حسه بی ارزشی می کنم و خیلی ناراحت میشم که بچه ها وقت گذاشتن ولی من آخرش گند زدم امروز خیلی تلاش کردم ولی آخرش خراب شد نتونستم بعدشم ناراحت شدم ولی بیشتر حسه پوچی کردم از این که اینجا وقت گذاشتن بچه ها حرف زدن اما من... و این منو ناامید می کنه که دفعه بعد نیام اینجا. این حسه عزت نفس هم خیلی بده نابود میشه به کل...
(1400 دي 28، 22:15)KingAmir نوشته است: [ -> ]وقتی میام اورژانس و اعلام وضعیت تحریکی و حال بدی میکنم و بچه ها میان و وقت میزارن و کمک می کنن اما من آخرش خراب می کنم حسه بی ارزشی می کنم و خیلی ناراحت میشم که بچه ها وقت گذاشتن ولی من آخرش گند زدم امروز خیلی تلاش کردم ولی آخرش خراب شد نتونستم بعدشم ناراحت شدم ولی بیشتر حسه پوچی کردم از این که اینجا وقت گذاشتن بچه ها حرف زدن اما من... و این منو ناامید می کنه که دفعه بعد نیام اینجا. این حسه عزت نفس هم خیلی بده نابود میشه به کل...
سلام امیر آقای عزیز
وجود اورژانس برای همینه دیگه
برای اینه که توی مواقع اورژانسی بیای و بچه ها به هم کمک کنن تا اون شرایط رو رد کنیم
در هر حال سخته دیگه
بعضی اوقات شکست هم میخوریم و طعم شکست هم خیلی تلخه میدونم
شما با سرزنش کردن خودت دقیقا چی بدست میاری؟
یا احساس گناه کردن چقدر برای شما دستآورد داره؟
اگر بچه ها میان و صحبت میکنن یا تلاش میکنن تا کمکی انجام بدن بخاطر اینه که خودشون هم این سختی ها رو کشیدن
همه میدونیم قرار نیست راحت باشه
باید برای پاکی بجنگی
هر وقت خواستی بیا اینجا
اینکه بگی نمیرم اورژانس خودش یه کلک شیطون هست می خواد یکی از راه هایی که کمکت میکنه رو روت ببنده
نا امیدی شگرد دیگه شیطان هست
بله شاید اصلا بهت گفت کلا دیگه کانون نرو فایده نداره
پیشنهاد من اینه که حال الانتو به خاطر بسپاری اما به دید تجربه شکست در مسیر بهش نگاه کنی
شما در مسیر پاکی قرار داری انشاالله با تلاش از سختی هاش گذر میکنی
اگر حرفی داشتی راحت بنویس تودلت نگه ندار
سلام بچه ها کسی هست؟
امروز به خاطر یه ددرگیری دارم نابود میشم
دارم نابود میشم
احتمال لغزش زیاددد
گم شدم گم
(1400 دي 28، 23:37)بنت الهدا نوشته است: [ -> ]دارم نابود میشم
احتمال لغزش زیاددد
گم شدم گم
عزیزم
تاالان دوام اوردی
بنظرم حیفه عهدتو بشکنی
اگر میتونی برو حمام خیلی کمک کننده اس
کمتر به خاطرات بدهم فکر کن،به اشتباهات گذشته ات به چشم تجربه ای برای زندگیه اینده ات نگاه کن;)
اگر میتونی کمی وب گردی کن
مایل بودی بیشتر صحبت کنیم تاذهنت منحرف بشه♥︎
از دیروز چند بار میخواستم خرابش کنم. جلوش وایسادم.
ولی بازم وسوسه ام.
همه چی را هم امتحان کردم
بیرون رفتن . سرگرم کردن. جایگزین کردن
ولی تموم نمیشه
خستم کرد
دیگه پاشدم. بین خانواده ام.
قول میدم دیگه وسوسه شدم اول بیام اینجا
من نمیخوام خراب بشه.
دیگه نمیخوام
خدایا کمکم کن