(1398 شهريور 14، 23:45)آبـی نوشته است: [ -> ]نمیدونم باید اینجا پست بزارم یا جای دیگه
اما امشب میل شدیدی به آسیب رسوندن به خودم دارم
هر لحظه بیشتر و بیشتر وجودم رو درگیر خودش میکنه
نمیدونم باید چیکار کنم
چ آسیبی؟؟منظورتون خ ا هستش یا آسیب فیزیکی؟
آقای آبی آسیب فیزیکی ی مسئله ی ساده نیست و قطعا منشا داره.
خ ا ی نیازه ک من میتونم بگم برین آب یخ بخورین و قدم بزنین تا دور شه ولی آسیب جسمی رو من نمیتونم بهتون پیشنهادی بدم.مخصوصا ب خاطر زمینه ای ک تو بستری شدن دارین و این عادی نیست.
تنها پیسنهادی ک میتونم بدم اینه ک برامون حرف بزنین از چیزی ک اذیتتون میکنه،چیزی ک دلتون میخواد،وقایعی ک امروز باهاش برخورد داشتین و باعث شده الان این حال و داشته باشین.تا یکمی آروم شین و فردا بیاد: )
حتما ب ی روانشناسی مراجعه کنین : )
(1398 شهريور 18، 0:45)آبـی نوشته است: [ -> ] حالم خیلی بده
کاش بغضم میترکید
کاش..
یه حسی بهم میگه برم سراغ فیلم و بدتر از اون
اما به انتها که نگاه میکنم
چیزی جز غم بیشتر نمیبینم
چرا آسمون دلم به رنگ آبی نمیشه؟
آقای آبی؟حالتون چطوره الان؟
درود
میل آسیب رسوندن فیزیکی به خود .80 درصدش ریشه در عوارض داروها داره . در لول های پایین کندن مو از سر و صورت و اینجور چیزهام دیده شده. خصوصا داروهای ایرانی که قسمت زیادی ازشون تاکسین هستن تا دارو ( که عموم ما وسعمون به خرید داروی ایرانی میرسه)
وقتی مصرف این داروها به دلیل گرفتاری طولانی مدت میشه دو سیستم بهش ری اکشن نشون میده یکی سیستم اعصاب ما که پاسخی معمولا مفید هست. و سیستم غدد درون ریز و حتی برون ریز ما که ما معمولا با دارو آلوده میشه وسطح سرمی دارو در خون بالا و بالاتر میره و این یعنی تاثیز نا مطلوب روی مغز
دراگ ایمجین
یه مبحث در پزشکی هست به اسم " دراگ ایمجین" این سیستم چی هست ؟ دکتر میاد بنا به علائمی که بیمار میگه و عرض یابی استنتاجی که خودش داره . یک دارو رو با پوشش بیشترین علایم و البته کمترین عوارض نسبت به شرح حال خاص بیمار انتخاب میکنه.
و عموما با کمترین اقلام دارو مشکلات بیمار رو مرتفع میکنه . عموم پزشکها رو دیدم تو این امر ضعیف هستند و بیمار بیچاره رو میبنده به دارو های مختلف. و گذشته از اون بدن و سیستم عملکرد خودش بهترین داروخانه ی طبیعی هست و به جای اطلاع رسانی شیوه ی درست در زندگی و بهداشت روانی در رادیو و تلوزیون سوداگران تبلیغات چیپس و پفک و شامپوی ضد ریزش مو دارن!
یک جمله رو من از بزرگی شنیدم و همونجا یادداشت کردم
"در درمان ما با بیماری کاری نداریم و سر و کار ما با بیمار هست"
دارو درمانی+روان درمانی
و یک اصل در احیا بیماری که گرفتاری داره. و من با مطالعه دست نوشته ها ی دکتر "ورنر فورسمان" برام مشهود بود . برای رفع گرفتاری باید دارو درمانی+ روان درمانی استفاده بشه . به این صورت که بیمار علاوه بر داروی مناسب و البته کم وتغییر متناوب دارو باید تحت مشاوره و ترکیب این دو باعث عوض شدن شرایط زندگی و در نتیجه حال بیمار به صورت مقطعی میشه .همینطور در صورت تداوم الگوریتم درست درمان بیمار به سلامت میرسه خصوصا اگر جوون باشه این روند سریع تره . در این بین همکاری نزدیکان شخص بسیار مهم هست.
دسترسی به پزشک خوب معمولا با پرس و جو امکان پذیره. ولی اگر برای بیمار دسترسی به رواندرمانگر یا رواندرمانگر مناسب به هر دلیل امکان پذیر نیست . خودش باید اصول بهداشت روانی و اطلاعات از بیماریش رو بالا ببره و در نهایت دوست خوب و آگاهی پیدا کنه برای کمک گرفتن.
قصد من از نوشتن این مطلب بلند بالا اظهار فضل نبود . و فقط قصد گره گشایی و اگاهی هر چند کوچک داشتم و دارم. چون اکثر ما اشخاص گرفتار در اطرافیانمون احتمالا میبینم
با آرزوی سلامتی
کاش اینجا یک تالار به نام انگیزه داشت که وقتی انگیزههات رو از دست میدادی و از مسیر خارج میشدی، چند نفر دستت رو میگرفتند و برمیگشتی.
خیلی ازتون دور افتادم
سلام
امروز به مامانم تو کاراش کمک کردم زیاد بود
الان اینقدر خسته ام که گر گرفتم
از طرفی اوضاع ناجوره میترسم سرمو رو بالش بذارم
فردا هم مسافرم باید زود بیدار شم
سلام خانم لئا
خداقوت.
چه عالی که کمک حال مادرتون بودید.
الان با چی میتونید حالتون رو بهتر کنید؟
سلام ممنون آقا آرمین
نمیدونم
اینقدر خسته ام که دوست دارم نشسته خوابم ببره
(1398 شهريور 22، 21:52)لئا نوشته است: [ -> ]سلام ممنون آقا آرمین
نمیدونم
اینقدر خسته ام که دوست دارم نشسته خوابم ببره
سلام
نگران فردا و زودبیدار شدن نباشید.
دراز بکشید، اگر وزوز اومد، بلند شید و یه دوری بزنید و آب خنک بخورید ...
نشسته خوابید هم ایده خوبیه،
یادم یکی از بچه های سایت (مهربان سخت اگر اشتباه نکنم) از همین حربه استفاده می کرد یه زمانی
اینکه اینجا اومدید پس قصد پاکی دارید.
حالا هر چقدر هم سخت بگذره.
این از این.
بعد هم یه مقدار دیگه اینجا بچرخید.
پستها و تالارهایی که حالتون رو عوض میکنه بخونید.
بعد در حال بیهوشی که بودید برید بخوابید.
هیچی نمیشه.
من مطمئنم هیچی نمیشه و از پسش برمیای
همینجا بمون پستای کانون رو بخون یا یک بازی دانلود کن اینقدر بازی کن تا خوابت ببره
تو میتونی
بنظرتون کاربردی ترین روش برای وقت هایی که دچار تنش ذهنی میشیم چی هستش ؟
اکثر شکست های خودم بشخصه در همین لحظه ها بوده
البته در این که باید پیشگیری کرد شکی نیست
اما اینکه ظرفیتمون بالا بره در برابر چالش ها هم بحث مهمی هستش ....
نمیدونم جای این مبحث کجاست اما فعلا چون با این مورد اورژانسی آخر مربوط بود همینجا فرستادم
(1398 شهريور 22، 22:19)آقای اراده نوشته است: [ -> ]بنظرتون کاربردی ترین روش برای وقت هایی که دچار تنش ذهنی میشیم چی هستش ؟
به نظر من عوض کردن موقعیت
+
سرگرم کردن خودمون با چیزی که حواسمون رو پرت کنه و البته حالمون رو خوب.