(1400 آذر 1، 19:41)Bright Star نوشته است: [ -> ]سلام زیاد خوب نیستم یکم ناراحتم وسوسه هم هست ولی نمیخوام سریالی بشم یکم ترسیدم نمیدونم چیکار کنم
وضعیتتون چه طوریه؟
یعنی تنها هستید؟
اصلا نترسید...همین ترس آدم رو نزدیک میکنه به شکست
الان حیف نیست حالتون رو با گناه خراب کنید؟
همین ک اومدید اورژانس و نخواستید گناه کنید یعنی خیلی جلویید...
نترس عزیزم
برو یه آب سردی بزن به صورتت وضو بگیر
میتونی بری تو جمع؟
تلویزیون روشن کن
یه چیزی بخور
اصلا اگه میخواین درباره ی یه موضوع حرف بزنیم
مثلا درباره ی فضا چطوره؟
منطومه شمسی و کره ها و خورشید؟
نقل قول: وضعیتتون چه طوریه؟
یعنی تنها هستید؟
اصلا نترسید...همین ترس آدم رو نزدیک میکنه به شکست
الان حیف نیست حالتون رو با گناه خراب کنید؟
همین ک اومدید اورژانس و نخواستید گناه کنید یعنی خیلی جلویید...
بله
درسته
نمیدونم فقط حالم یه طوریه یعنی بده نمیدونم چیکار کنم
(1400 آذر 1، 19:45)سنــا نوشته است: [ -> ]نترس عزیزم
برو یه آب سردی بزن به صورتت وضو بگیر
میتونی بری تو جمع؟
تلویزیون روشن کن
یه چیزی بخور
چشم
نمیشه
تازه شام خوردم کلی کار و درس نخونده دارم که وحشت میکنم نزدیکشون بشم
(1400 آذر 1، 19:48)ArA نوشته است: [ -> ]اصلا اگه میخواین درباره ی یه موضوع حرف بزنیم
مثلا درباره ی فضا چطوره؟
منطومه شمسی و کره ها و خورشید؟
متاسفانه زیاد اطلاعاتی در این باره ندارم
(1400 آذر 1، 19:49)Bright Star نوشته است: [ -> ]نقل قول: وضعیتتون چه طوریه؟
یعنی تنها هستید؟
اصلا نترسید...همین ترس آدم رو نزدیک میکنه به شکست
الان حیف نیست حالتون رو با گناه خراب کنید؟
همین ک اومدید اورژانس و نخواستید گناه کنید یعنی خیلی جلویید...
بله
درسته
نمیدونم فقط حالم یه طوریه یعنی بده نمیدونم چیکار کنم
خب با ما حرف بزنید
چرا حالتون بده
من و خانم سنا هستیم
نترسید خدا کمکتون میکنه
شیطون که دیگه از ما قوی تر نیست
و گرنه خدا نمیگفت که به ما سجده کنه
اصلا ترسی به خودتون راه ندید
با هم دیگه حلش میکنیم.
الان مثلا کسی بهتون چیزی گفته
یا اتفاق بدی افتاده که ناراحتید؟
دلیلش چیه
نقل قول: خب با ما حرف بزنید
چرا حالتون بده
من و خانم سنا هستیم
نترسید خدا کمکتون میکنه
شیطون که دیگه از ما قوی تر نیست
و گرنه خدا نمیگفت که به ما سجده کنه
اصلا ترسی به خودتون راه ندید
با هم دیگه حلش میکنیم.
الان مثلا کسی بهتون چیزی گفته
یا اتفاق بدی افتاده که ناراحتید؟
دلیلش چیه
امیدوارم
احساس میکنم کلی از همه چی عقبم هر چی ساخته بودم یه شبه نابود شد
کلی سردرگمم توی همه کارا واسه همین همش توی یه نقطه وایسادم و هیچکاری نمیتونم انجام بدم
از اونور درس و مدرسه از اون ور فشارایی که بهم وارد میشه
اتفاق بد هم که این مدت همش داشتم همشم عصبی بودم
(1400 آذر 1، 19:50)Bright Star نوشته است: [ -> ] (1400 آذر 1، 19:45)سنــا نوشته است: [ -> ]نترس عزیزم
برو یه آب سردی بزن به صورتت وضو بگیر
میتونی بری تو جمع؟
تلویزیون روشن کن
یه چیزی بخور
چشم
نمیشه تازه شام خوردم کلی کار و درس نخونده دارم که وحشت میکنم نزدیکشون بشم
فعلا پاکیت تو اولویته
یکم از پنجره بیرون رو ببین هوا به صورتت بخوره
با خدا راز و نیاز کن
اگه میتونی دو رکعت نماز بخون
فیلمی چیزی نگاه کن که حواستو پرت کنه
یا یه کاری که علاقه داری و حالتو خوب میکنه انجام بده نقاشی و ..
احساستو بنویس
ذکر لاحول و لا قوه الا بالله یکی از دوستان میگفت خیلی موثره
بگو خدایا من هیچ نیرویی ندارم خودت کمکم کن
(1400 آذر 1، 19:50)Bright Star نوشته است: [ -> ] (1400 آذر 1، 19:45)سنــا نوشته است: [ -> ]نترس عزیزم
برو یه آب سردی بزن به صورتت وضو بگیر
میتونی بری تو جمع؟
تلویزیون روشن کن
یه چیزی بخور
چشم
نمیشه تازه شام خوردم کلی کار و درس نخونده دارم که وحشت میکنم نزدیکشون بشم
فک کنم استرس درسا باشه
ببینید
الان خودتون بهتر میدونید با خ ا هیچ مشکلی حل نمیشه هیچ بلکه اضافه میشع
بعد از اینکه بالفرض رفتید سمتش خوب به چه قیمتی؟!!
که کل روز ذهنتون درگیر عذاب وجدان باشه؟
اصلا اون درس با این همه فشار حاصل از لغزش سرانجامی داره؟!!!
اگه بتونید ذهنتون رو پرت کنید و پاک از این امتحان خدا بیرون بیاید مطمئن باشید درک تون توی درس توی زندگی کلا یه لول میاد بالا
(1400 آذر 1، 19:52)Bright Star نوشته است: [ -> ]ا سنا جان بنفش شدی
عههه چه یهووویی
پس پاک بمون خاطره خوبی برام بمونه
نقل قول: فعلا پاکیت تو اولویته
یکم از پنجره بیرون رو ببین هوا به صورتت بخوره
با خدا راز و نیاز کن
اگه میتونی دو رکعت نماز بخون
فیلمی چیزی نگاه کن که حواستو پرت کنه
یا یه کاری که علاقه داری و حالتو خوب میکنه انجام بده نقاشی و ..
احساستو بنویس
ذکر لاحول و لا قوه الا بالله یکی از دوستان میگفت خیلی موثره
بگو خدایا من هیچ نیرویی ندارم خودت کمکم کن
درست هرچی میخوام یه مورد رو به خودم بفهمونم نمیشه همش ذهنم میره سمت چیزای دیگه و استرس
از وقتی هم که مدرسه ها وا شدن خیلی کمتر میتونم کارایی که دوست دارم انجام بدم انگار شدم یه رباط که همش داره درس میخونه و مینویسه و استرس داره
الانم حوصله هیچی رو ندارم واقعا
تازه از کلاس برگشتم یکم کتاب خوندم ببینم چی میشه ذهنم خیلی درگیر شده
مرسی
(1400 آذر 1، 19:51)Bright Star نوشته است: [ -> ] (1400 آذر 1، 19:48)ArA نوشته است: [ -> ]اصلا اگه میخواین درباره ی یه موضوع حرف بزنیم
مثلا درباره ی فضا چطوره؟
منطومه شمسی و کره ها و خورشید؟
متاسفانه زیاد اطلاعاتی در این باره ندارم
اصلا بیاید همین بحث رو ادامه بدید
منم سوالای آسون میپرسم
قرار نیست کسی ببره یا ببازه پس فقط حدس بزنید
اگه رشته تون تجربی باشه شاید بتونید جواب بدید
چرا فضانوردا وقتی میاد روی کره ی زمین(بعد از یه مدتی طولانی در فضا بودن) پوکی استخوان دارن؟
نقل قول: امیدوارم
احساس میکنم کلی از همه چی عقبم هر چی ساخته بودم یه شبه نابود شد
کلی سردرگمم توی همه کارا واسه همین همش توی یه نقطه وایسادم و هیچکاری نمیتونم انجام بدم
از اونور درس و مدرسه از اون ور فشارایی که بهم وارد میشه
اتفاق بد هم که این مدت همش داشتم همشم عصبی بودم
به یک عدد عارفه نیاز داری
بیا باران راجبش بیشتر صحبت کنیم
با آقای آرا موافقم با خ ا یه مشکل اضافه میشه به مشکلاتت
حالت بدتر میشه از اینی که هست