ببین نازنینم
اگه نمیخوای بشکنی دیگه حرفی توش نمیمونه
منم این روزها خوب نبودم(شرمنده) هر بار به خودم گفتم : قراره بشکنم؟
جواب دادم :نه،عمرا.از این خبرا نیست
بعد دیگه بهش فکر نکردم
ببین دختر خوب
اگه واقعا نمیخوای که میدونم همینطوره
کافیه ببینی چی داره باعث این حالت میشه
فوری حذفش کن
در هر حالتی هستی حالتتو و کارتو عوض کن
به قول یکی از بچه ها:
میگفت:
مگه پای آدم میتونه واسه خودش راه بیوفته و حرکت کنه؟
فکر ما هم همینطوره
دست ما هم همینطوره
فقط ما گاهی خوشمون میاد یه کم یه کم بریم جلو
فکر میکنیم با این یه ذره که چیزی نمیشه
بعد میوفتیم توی سراشیبی
بهت قول میدم به راحتی از پسش بر میای
ای تایم؟آر یُو دِر؟
هستم...
در حال کلنجار باخودمم...
درست میشه دختر خوب
همینکه اینجایی آفرین داری نازدار
آب خوردی؟
وضو گرفتی؟
ذکر گفتی؟
سلام
ای تایم خانوم
خدا الان خیلی خوشحاله ، میدونید چرا ؟
چون شما دارید تلاش میکنید
چون دارید مبارزه میکنید
با یه لبخند جواب لبخند خدا رو بدید و محکمتر از همیشه تو مسیر پاکی قدم بزارید
یا حق
اهل وضو گرفتن و ذکر گفتن و ....نیستم.
ببین ای تام جوننن
آخه بشکنی که چی بشه؟؟
بعدش کلی اعصاب خوردی؟؟
احساس عذاب وجدان؟؟؟
بری تو گروه مسابقه ات به همه بگی شکستی؟؟؟
دوباره از نو شروع کنی؟؟
از همه مهمتر اعتمادتو به خودت از دست بدی؟؟؟
نکن گلم...بد نکن با خودت خانوم
نمی ارزه
به خدا نمی ارزه
پس اگه به خدا اعتقاد داری باهاش حرف بزن
بگو میخوای پاک باشی
بگو کمکت کنه
-----------------
اگه اهل حرف زدن هم نیستی این کارو بکن که
به خودت بگو :ببین
من اینجام و ثبت نام کردم چون نمیخوام این کارو تکرار کنم
پس خودتم بکشی من نمیذارم ادامه بدی
تموم شد رفت
بگو الان کم بیارم باید دوباره شروع کنم
تا کی تکرار و اشتباه و اشتباه
بسه دیگه
(1391 ارديبهشت 23، 18:05)کیمیا نوشته است: [ -> ]ببین ای تام جوننن
آخه بشکنی که چی بشه؟؟
بعدش کلی اعصاب خوردی؟؟
احساس عذاب وجدان؟؟؟
بری تو گروه مسابقه ات به همه بگی شکستی؟؟؟
دوباره از نو شروع کنی؟؟
از همه مهمتر اعتمادتو به خودت از دست بدی؟؟؟
نکن گلم...بد نکن با خودت خانوم
نمی ارزه
به خدا نمی ارزه
راست میگی بابا...آخه لذت یه لحظه ای به چه درد میخوره....
هان...اگه پاک بمونم یه عمر حال میکنم....
ایشالله همیشه پاک باشی...نذار دیگه فکرت بره سمتش
سلام دوستان
امروزم وضعیت جالبی ندارم خیلی تحریک میشم
نمیدونم این قصه کی تموم میشه
باور کنید بخاطر ترک اینقدر گرسنگی میکشم که تو خونه همه بهم شک کردن ...میگن معتاد شدی...نمیدونن معتاد بودم
میدونم کار ی جز روحیه دادن نمیتونیین بکنیین ولی....
برام دعا کنید
(1391 ارديبهشت 24، 12:21)hamidafzali نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
امروزم وضعیت جالبی ندارم خیلی تحریک میشم
نمیدونم این قصه کی تموم میشه
باور کنید بخاطر ترک اینقدر گرسنگی میکشم که تو خونه همه بهم شک کردن ...میگن معتاد شدی...نمیدونن معتاد بودم
این قصه وقتی تموم میشه که خودمون بخوایم...
یه عالمه برات دعا میکنیم مطمئن باش زود زود زود وضعیت توپ میشه...
راستشو بخواید منم نمیدونم این چن روزه چرا همش اورژانسی میشم...
همش در حال کلنجار با خودمم...از اون موقعیتهاست که یک لحظه غفلت=بدجورپشیمانی