1400 ارديبهشت 28، 16:14
(1400 ارديبهشت 28، 16:11)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ](1400 ارديبهشت 28، 16:09)پشتکار نوشته است: [ -> ](1400 ارديبهشت 28، 16:00)آبی آسمانی نوشته است: [ -> ]استرسم الان به خاطر اینه که تو کل امسال فکر میکردن من دارم خیلی خوب میخونم ...
ولی این واقعیت نیست ...
من وانمود میکردم که دارم خوب میخونم ...
چون حوصله ی جنگ و دعوای خونگی رو نداشتم ...
سعی کنین برای درس خوندن محیط آرامی پیدا کنین.
کتابخانه بهترین جا هست و اونجا با فکر باز مشغول مطالعه بشین.
اصلا فکر کنین کتابخانه خانه واقعی شماست.
صبح بزن بیرون و شب از کتابخونه برگرد.
هم درس خوندی و هم از جنگ و دعوا دور موندی.
.....................................
سعی کنین درس خوندن رو بای خودتون جذاب کنین و تبدیلش کن به یه بازی و چالش جذاب.
به این فکر کن اگه من فلان مطلب درسی رو یاد بگیرم چه چیزج ذابی اتفاق می افته؟فلان مسله علمی باعث چه اتفاقاتی میشه.
با کتابات رفیق شو.باهاشون حرف بزن.باهاشون شوخی کن.با فرمول های کتابت حرف بزن و بگو تو چرا این شکلی هستی .تو چه کارهایی ازت بر میاد.
تبدیلشون کن به موجود زندگی و باهاشون بازی کن و با هم برین تفریح.کتابات رو ببر بیرون باهاشون بستنی بخور.براشون بستی بخر.
رفیق شو باهاشون.باهاشون تفریح کن.واسه هر چیزی که می خوای یاد بگیری یه اسم روشون بزار
خیلی خوبه
کتابخونه نمی ذارن برم
میگن میری حرف میزنی
ولی میدونم از خونه موندن بهتره
بگو مگه نمی خواین جای خوب قبول بشم؟پس باید اجازه بدین برم کتابخونه
وگرنه اگه تو کنکور موفق نشدم تو گردن خودتونه.
تحت فشار فکریشون بزار و بزار احساس ترس کنن
اون وقت بهت اجازه می دن.
بگو اگه نرم پشیمون میشین ها.اونجا راحت می دونم درسم رو بخونم و کامپیوتر واین چیزا هم نیست.اگه اجازه ندین نتیجش تو گردن شماست. بعد منو سرزنش نکنین که چرا اینطوری شد