(1400 آبان 29، 16:55)مهدوی نوشته است: [ -> ]مهدی مهدی حواستو بده اینور
وسوسه دروغ میگه، تو خ.ا رو دوست نداری و سمتش نمیری، پس دنده معکوس بزن
راستی یه سؤال داشتم خوب بهش فکر کن
اگه گفتی چرا فلامینگو ها روی یه پا میایستن؟
خوب فکر کن و جواب رو بگو حتماً
من خیلی فکر کردم .....
و در افکارم به این نتیجه رسیدم که فکر کردن به یه مسئله دیگه به غیر خ.ا باعث میشه وسوسه کلن نابود بش۶
جدا از شوخی من هرچی فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم و تازه آخرش به تکذیب این جمله هم رسیدم
و تصمیم گرفتم توی نت سرچ کنم که نوشته بود فلامینگو ها در مواقع خواب و استراحت روی یک پا می ایستند که این باعث میشه عضله ی پا کمتر درگیر بشه و در نتیجه انرژی هم کمتر صرف بشه در این حالت و همچنین در وقت های صید ماهی و ... روی هر دو پا می ایستن
(1400 آبان 29، 16:58)پشتکار نوشته است: [ -> ] (1400 آبان 29، 16:36)*مهدی* نوشته است: [ -> ]امتحان سخت و .......
دوباره وسوسه
سلام
هر طوری هست دفعش کن
منم دیشب کلاه سر خودم گذاشتم و شکست خوردم.
ولی الان پشیمونم و روزم خراب شده.
از حال ما عبرت بگیر.
بگو به جهنم که این لذت رو نمی برم.
فقط می خوام پاک و سالم زندگی کنم
ای وای ناراحت شدم
واقعا خیلی حس بدی میاد بعد از لغزش و این حس باعث میشه آدم از این کار متنفر بشه و دنبال تغییر و ترک باشه
ولی من بعضی مواقع این حس رو فراموش میکنم و گول وعده های شیطان رو میخورم و بعد یه حس پشیمونی خیلی دردناکی داره
ایشالله که شما بعد از یه آنالیز دقیق دوباره پرقدرت مسیر پاکی رو شروع کنید
و ممنون از اینکه این تجربه تون رو به من گفتید و باعث شد این واقعیت رو به خاطرم بیازم
و از داداش مهدوی گل هم ممنونم بابت راهکارهای زیباتون
اجرتون با آقا امام حسین
در ضمن شرمنده که دیر جواب دادم
فکر میکنم دیگه تلاش کردن فایده ای نداره
(1400 آبان 29، 18:24)*مهدی* نوشته است: [ -> ]واقعا خیلی حس بدی میاد بعد از لغزش و این حس باعث میشه آدم از این کار متنفر بشه و دنبال تغییر و ترک باشه
ولی من بعضی مواقع این حس رو فراموش میکنم و گول وعده های شیطان رو میخورم و بعد یه حس پشیمونی خیلی دردناکی داره
مهدی به این حرفت فکر کن
(1400 آبان 29، 18:24)*مهدی* نوشته است: [ -> ] تصمیم گرفتم توی نت سرچ کنم که نوشته بود فلامینگو ها در مواقع خواب و استراحت روی یک پا می ایستند که این باعث میشه عضله ی پا کمتر درگیر بشه و در نتیجه انرژی هم کمتر صرف بشه در این حالت و همچنین در وقت های صید ماهی و ... روی هر دو پا می ایستن
پس با سرچ کردن این مطلب علمی وسوسه هم پرید
ولی جوابش این بود که اگه پای دوم رو هم بردارن میفتن خب!
حالا یه سؤال بی مزه دیگه
اگه گفتی چرا روی رودخونه پل میسازن؟
(1400 آبان 29، 23:38)OMID.. نوشته است: [ -> ] (1400 آبان 29، 23:27)*مهدی* نوشته است: [ -> ]فکر میکنم دیگه تلاش کردن فایده ای نداره
سلام بنظرم مکان عوض کنین و به جمع برین یا گوشی بردارین به خواهر برادر دوستی که حالتونه خوب کنه زنگ بزنید و به کانون دسترسی داشته باشید و ذهنتون خالی کنید
سلام داداش امید
ممنونم از راهکاراتون
ولی متاسفانه تو رختخوابم و نمیتونم بلند شم از جام چون همه بیدار میشن
و ۹۹ درصد اورژانس اومدن هم تو رختواب و شب بوده
یه چیز دیگه که مونده بگم اینه که من از وضعیت درسیم بسیار ناراضی ام و بخاطر همین هر وقت وسوسه میاد میخوام ار زیر این فشار رد بشم و سریع دست و**ی میکنم
ممنونم از تمامی دوستانی که کمک کردند
الان هم میرم پی دی اف عارفانه میخونم تا ذهنم درگیر بشه
نقل قول: سلام داداش امید
ممنونم از راهکاراتون
ولی متاسفانه تو رختخوابم و نمیتونم بلند شم از جام چون همه بیدار میشن
و ۹۹ درصد اورژانس اومدن هم تو رختواب و شب بوده
مجددا سلام، اقای مهدی
یه پیشنهادی هست ، خواستین بهش فکر کنین
سعی کنین تا خوابتون نمیاد وارد رختخواب نشین
خودتونو خسته کنین بعدش برین رختخواب
و حتی الامکان ، تایم خوابیدن رو بیارین عقب ، دیر وقت نخوابین ک تنها بمونین
نقل قول: یه چیز دیگه که مونده بگم اینه که من از وضعیت درسیم بسیار ناراضی ام و بخاطر همین هر وقت وسوسه میاد میخوام ار زیر این فشار رد بشم و سریع دست و**ی میکنم
با خودتون یه قرار بزارین
روزانه اون درسی ک بهتون دادن رو یه مرور کوچیک بکنین ،
درسایی ک در حال حاضر بهتون تدریس کردنو جدی بگیرین پیش برین
یه بازه تعریف کنین ،عقب موندگیا رو جبران کنین
و
مهم تر از همه
این اولش ک ک هنوز به اون سطحی ک مد نظرتون هست نرسیدین از نمره پایین و کم ناراحت نشین ، سخت نگیرین
مستمر درس خوندنه رو انجام بدین، بعد یکی دوهفته جلو میافتین
روحیه رو حفظ کنین
این پست صرفا جنبه انگیزشی آموزشی داره
خوب اوضاع الان من میشه گفت اورژانسی داره میشه همیشه میتونیم وقتی داریم وسوسه میشیم و نقطه آغاز وسوسه هست اونو شناسایی کنیم و اون را یا کنترل کنیم یا دفع کنیم حالا تفاوتش چیه؟؟!
وقتی خطر وسوسه خیلی بالا هست (مواردی که دیگه خیلی خط قرمز هارا رد کردیم و الان لبه پرتگاه هستیم و هر آن خطر سقوط وجود داره )در این جور مواقع بهترین حالت اینکه کلا مسیری که داشتیم می رفتیم تا به کارها و هدف هایی که داشتیم برسیم را رها کنیم و از نقطه صفر شروع کنیم این نقطه صفر میتونه شرکت در جمع های خانوادگی دوستان و آشنایان باشه یا رفتن به بیرون یا انجام دادن کار مورد علاقه باشه ) گاهی موارد هم هست واقعا نمیتونیم همه چیزو رها کنیم ک از صفرشروع کنیم اینجا مقداری کار سخت هست باید ریز به ریز مسیری که طی کردید را بررسی کنید ببینید کجای کار میلنگه اونو برطرف کنید
اگر تازه مثل الان من احساس کردید وسوسه ها داره شروع میشه باید در درجه اول اون عوامل وسوسه بر انگیز شناسایی بشن حذف بشن و به وسوسه هایی که هست پر و بال ندیم بعد از این پروسه میتونیم برای اهداف روزانه برنامه ریزی کنیم و اقدام کنیم
من اکثر اوقات اورژانس نمیام چون میدونم در بهترین حالت دوستانی هستن که بهم کمک بکنن ولی قدم اصلی را خودمون باید برداریم اگه مسیر را بدونیم که باید چ کاری انجام بدیم اینکه بخوایم از مسیر بیشتر اطلاعات جمع کنیم و خیلی وسواسی عمل کنیم و درواقع شرایط را بد تر میکنه پس اگه میدونید چه باید بکنید که بسم الله بیشتر از این منتظر نمانید اگه نه سریع تر اقدام کنید و از راهنمایی دوستان استفاده کنید
سلام ستاره
من هستم
چطوری؟
سلام زیاد خوب نیستم یکم ناراحتم وسوسه هم هست ولی نمیخوام سریالی بشم یکم ترسیدم نمیدونم چیکار کنم