پیروز جان پاکی خیلی خیلی مهمه
مهم یعنی اینقدر که حتی درس نخونیم ولی پاک بمونیم
من هم مشکل شما رو دارم
اما
بیا و درس خوندن رو در جهت پاکی قرار بده
مثلا همون کتابخونه عالیه
هم درس میخونی هم میشه کارهای مذهبی کرد
سلام
ی کم حالم بده ..
یه سریال مزخرف خارجی دیدم ..
گند زد تو روحیه ام ..
پ.ن : فکر کنم اشتباه کردم
سالک عزیزم بیا شرایط و حال خودمون رو بخودمون یاداوری کنیم
نمیگم دیدن سریال . فیلم حق ما نیست اما در حال و روز ما شاید دیدن یک فیلم ساده تلویزیون ایران هم مشکل ایجاد کنه
ورودی ذهنو باید بست
به هر نحوی که شده
اصلا نباید خواسته یا نا خواسته فیلم یا صحنه ای رو دید که متناسب با شرایط و حال آدم نباشه
اگر چیزی داخل ذهنت رفته زود فراموش کن
و به ادامه مسیر فکر کن
درسته ..
ولی حال الانم فرق داره
الحمداالله تحریک نشدم
باز اون حس تنهایی و .. اومده سراغم
کمی افسردگی و ناراحتی اورده
این اذیتم میکنه
بیخیال ..
خودم حلش میکنم
ممنون از همه
انقد اصابم خورده ک تا حالا هیچ موقع حتی بعد از شکستم انقد اصلبم خورد نبوده
دلم میخواد بگیرم این دنیای کدفتیا انقد بزنمش ک بیوفته ب غلط کردم ولی لامصب همش مارا میندازه ب غلط کردن
امروز روز سختی بود وسوسه شدید
درگیری های انتخاب رشته
حرفای بقیه
اینک باید ی چیزا مدام برا یکی توضیح بدم ای خدا میشه زودتر این عمر کوفتی تا پاکم تموم بشه بره
خستم خدا خستتتتتتتتههههههه
فهمیدم .. نتیجه عکس داشت
پاکش کردم
.
..
.
ممنون ولی شرایط فرق میکنه .. من خیلی دیر حسی رو فراموش میکنم و خیلی زود تاثیر میگیرم
در نتیجه بابام در میاد تا از این وضع خارج شم
خدارشکر تونستم خودما کنترل کنم
جدیدا یکم الکی احساساتی شدم ببخشید اگه چیزیگفتم ک ناراحت شدید
امروز رفته بودم سرمزار یهو دیدم نیم ساعت مثل چی گذشت یکم زیادی رفتم تو فکر
ک البته زیادم خوب نیست ولس اون موقع فقط باید گریه میکردم تا فشار روم کمتر بشه ک نمیشد گریه کرد لامصب پشت فرمون نمیشه گریه کرد یهو میبینی رفتی تو دیوار
دیگه رو اوردم ب نوشتن ببخشید بازم
لعنت به این کاری که من کردم
لعنت
لعنت
تو بهترین شرایطم بدترین کار ممکن رو کردم
دوستم داشت کلیپ میدید منو هم ب زور وارد کلیپ دیدنش کرد
کلیپ طنز بود ولی وضع و شکلشون خوب نبود
الان حالم خوب نیست
نمیتونستم در برم
یا چشمامو ببندم
فقط بهش توجه و نگاه عمیق نکردم
خدایا این آشغالا رو از ذهنم بنداز بیرون
من غلط کردم
ممنونم از همتون
نذر کردم صد تا صلوات
بخونم تا خوابم ببره
التماس دعا
علی جان سلام
بذار ذهنت آروم بشه
الان فقط یه کاری کن
خودتو آروم کن
ذهنتو آروم کن
به ذهنت بفهمون دیگه هر چی بوده تموم شده
قرار نیست دوباره برگردی سمتش
کاری رو حل نمیکنه
حالی رو بهتر نمیکنه
سریالی نشدن یعنی چند روز مراقبت
چند روز دائم وضو گرفتن
چند روز نماز رو با خدا خوندن
چند روز قرآن خوندن حتی شده یک آیه
چند روز فاصله گرفتن
چند روز متنفر بودن از این کار
پاشو رفیقم
پاشو
.
.
.
.
تعدادی حشره کوچولو در یک برکه، زیر آب زندگی می کردند. آنها تمام مدت میترسیدند از آب بیرون بروند و بمیرند. یک روز یکی از آنها بر اساس ندای درونی از ساقه یک علف شروع به بالا رفتن کرد، همه فریاد می زدند که مرگ تنها چیزی است که عاید او میشود، چون هر حشره ای که بیرون رفته بود برنگشته بود. وقتی حشره به سطح آب رسید نور آفتاب تن خسته او را نوازش داد و او که از فرط خستگی دیگر رمقی نداشت روی برگ آن گیاه خوابید. وقتی از خواب بیدار شد به یک سنجاقک تبدیل شده بود. حس پرواز پاداش بالا آمدنش بود. سنجاقک بر فراز برکه شروع به پرواز کرد و پرواز چنان لذتی به او داد که با زندگی محصور در آب قابل مقایسه نبود. تصمیم داشت برگردد و به دوستانش هم بگوید که بالای آن ساقه ها کسی نمی میرد ولی نمی توانست وارد آب شود چون به موجود دیگری تبدیل شده بود.
شاید بیرون رفتن از شرایط فعلی ترسناک باشد، اما مطمن باشید خارج از پیله تنهایی، غم و ترس، تلاش برای رفتن به سوی کمال عالی است!
پس تغییر را پیش بکش!