(1401 اسفند 2، 21:50)Garshasp نوشته است: [ -> ]سلام خیلی با خودم کلنجار میرم الانم همه چیو اماده کردم متاسفانه ولی اون حس خوب داخلم هی میگه نکن ولی فقط با یه جرقه همه چی تمومه چیکار کنم
سلام
داداش مجبور نیستی که اون کار رو انجام بدی
همه چی دست خودته. میتونی با چند دقیقه حرکت اشتباه مسیر آیندت رو چندین درجه رو به بدبختی تغییر بدی
انتخاب با شماست
(1401 اسفند 3، 11:53)*آسمان* نوشته است: [ -> ]دلم پراز هوسه
سلام
خوبین؟ چ خبرا؟ کنکور قبول شدید یا هوز پشت کنکورید؟
مسابقه پاکی نوروز ثبت نام کردید؟
اگه اره پس قوی باشید قراره مدال پاکی نوروز بگیریم بعدشم مدال پاکی رمضان
سلام
نه کنکور که نه
دیگه اصلا ذهنم تو مدال و اینا نیست ...
نمیدونم واقعا دیگه شاید خسته شدم ...
راهو که خیلی اشتباه رفتم و دارم راه اشتباهو ادامه میدم
قبلا خدا برام خیلی مهم بود
الان هوس خودم
(1401 اسفند 3، 12:05)*آسمان* نوشته است: [ -> ]سلام
نه کنکور که نه
دیگه اصلا ذهنم تو مدال و اینا نیست ...
نمیدونم واقعا دیگه شاید خسته شدم ...
راهو که خیلی اشتباه رفتم و دارم راه اشتباهو ادامه میدم
قبلا خدا برام خیلی مهم بود
الان هوس خودم
پس قبول شدید به سلامتی. تبریک میگم.
چرا ذهنتون تو مدال نیست. مدال های کانون از مدال های المپیکم ارزشش بیشتره
خدا رو باید بری به سمتش تا اون بیاد به سمتت
یک ماه دیگه ماه رمضانه
به نظرم اون چراغ زرد رنگ زیر اسمتونو خاموشش کنید و حضورتون رو در کانون فعالتر کنید مخصوصا تاپیک کنترل نگاه و ذهن تشریف بیارید تا کمتر وسوسه بشید.
اول باید کنترل کنی ورودی های ذهنت رو
بعد با یه سری اعمال روزانه عشق الهی رو تو وجودت شعله ور کنی
مثلا روزی یک صفحه قران .. زیارت عاشورا ...
اینجوری میافتی تو مسیر درست
مسیری که گمش کردی و داری اشتباه میری
نقل قول: چرا ذهنتون تو مدال نیست. مدال های کانون از مدال های المپیکم ارزشش بیشتره
دقیقا .
خانم آسمان ، مدال افتخاری که الان میگیرید برای مقابله با وسوسه ، خیلی ارزشمند تر از هر مدال دیگه ای
ذهن برای اینکه آدمو مجبور کنه برای دوپامین ، داره به شما القا میکنه که چیز دیگه ای براتون اهمیت نداره
نه اتفاقا حتما خدا بیشتر اهمیت داره برا شما ، فقط کافیه تسلیم این فکر نشید . اذان نزدیکه ، یه احوالی عوض کنید با عبادت .
صحبتاتونو خوندم بچه ها
ممنونم ازتون
من پاک موندم چون دوستم بهم زنگ زد و کار خدا بود انگار ..
باید بیام کانون حرف بزنم ذهنیت هامو بگم ...
نمیدونم چرا تنبلی میکنم
داش والا حس میکنم درونم یه حفره بزرگه که قبلا با فیلم مستهجن و خ.ا پر میکردم
حالا خالی مونده و اذیتم میکنه دلم میخواد برگردم به قدیم
هعب داش میدونم که روز 4 بار ورزش میکنی سنگین میدونم داش میدونم به کاراتم رسیدگی میکنی کلی فرق کردی
ولی داش خ.ا زمان خیلیییییییییییی زیادی رو ازت میگرفت الان که ترک کردی طبیعیه حس کنی بیکاری حس کنی اقا یه چیزی رو گم کردی
اره داش دیدی ادم یه عزیزش میره مسافرتی میره شهر دیگه دلش تنگ میشه براش یا دیدی رفیق بچگی هات مثلا از محله اتون میره دلت تنگه براش اینم همینه قضیه اش اینطوری نیستم که هوس کنم ولی یه جورایی اون دوران شده یه خاطره شیرین برام