(1399 مهر 23، 17:53)آرمین نوشته است: [ -> ]داداشم گفته بودی ممکنه یه بیماری و سرماخوردگی و اینها باشه.
اگر این طوره، که باید بذاری دورهاش طی بشه. دیگه حرص هم نخور. تقصیر تو نیست که. پیش میاد بیماری.
اما اگر نیست من یه پیشنهاد دادم.
شروع کن به انجام دادن کاری که تو رو سر ذوق میاره. حالت رو خوب میکنه.
ممنون بخاطر توجهت
ولی سرماخوردگی نیست،
آخرش فهمیدم همون یکشنبه ام که بی حال بودم بخاطر این بود که بدنم داشت باهام ناسازگاری میکرد که برم خودارضایی کنم، بیشترم حس سرما و لرزش بدن داشتم تا سرما خوردگی
ولی حس میکنم میدونم چرا میل به انجام کار ندارم
ابن روزا دارم خودمو مجبور میکنم که درس بخونم ولی چون از رشتم خوشم نمیاد اهمال کاری می کنم
چند ماه پیش میخواستم تغییر رشته بدم ولی بهم گفتن حجم درسا زیاده،اون موقع اشتباه کردم تغییر ندادم،حتی واسه امتحانم نرفتم کتاباشو بگیرم بخونم،ولی تا دیر نشده باید اینکارو انجام بدم حداقل به ماه امنحانی ببینم میتونم خودمو برسونم یا نه، ولی ایشالا که بتونم، با این حال خیلی خیلی باید تلاش بکنم
(1399 مهر 23، 19:28)آرمین نوشته است: [ -> ]دیروز یه روز خیلی سخت بود از همه لحاظ.
یه سخنرانی گوش کردم. یه فیلم دیدم. یه مقدار موسیقی گوش کردم. وقتمم حسابی در ادامهاش تلف کردم.
شبش هم فقط ۳ ساعت خوابیدم. آرمین دیگه هیچ وقت کم نخواب.
آقا آرمین بیخوابی موضوع مهمیه،من خودم مشکل زیاد خوابیدن دارم
ولی با این حال بهتره نسبت بهش کم تفاوت نبود چون خواب از نظر من خــــــــــــــیــــــــــلــــــــــی مهمه
Reza.hh عزیز ممنون که صحبتهای اول صبحی به این زیبایی برامون نوشتی.
برادر معلومه که سحرخیزی. پنج صبح بیداری.
آره درست میگی. وقتی عاشق خدا بشیم فقط هر چیزی که اون بگه رو دوست داریم و انجام میدیم. این همون عشق واقعیه.
ممنون حس خوبت رو باهامون به اشتراک گذاشتی.
ماجراجو خوش باشی داداش. مراقبت خودت باشی.
مجید دلاور پاک ما برنامههاش رو پیش میره با وجود فشارها. ازش یاد بگیریم. مجید تو الگوی مایی الان.
هنرنمایی من
اینجا بود. برادر تو هم رو کن. برامون سنتور بنواز. فکر کردی من بتهوونم؟ منم الکی کلیدها رو فشار میدم.
عرفان تو هم به درسهات نرسیدی؟ دو راهیت چیه داداشم؟
ماشالله به ۳۲ روز خوبت. ایستگاه بعدی رو ۴۰ بذاریم خوبه. نه؟ ۸ روز دیگه مونده.
ایدن جان قدت هر چقدر هم که بشه که نباید دلیلی برای لغزشت باشه.
اگه صفحه رشد رو گرفتی پس چرا دیگه ادامه ندادی؟ پیش یه متخصص طب فیزیکی برو زود. چون تو این یکی دو سال صفحه رشدت بسته میشه. ورزشهای پرشی انجام بده و تغذیه خوب. ضمنا قدت هم کوتاه نیست.
مسابقه هم که ثبت نامش تموم شد برادر. سری قبل هم که اعلام وضعیت نیومدی.
انشالله سری بعد. اما هر هفته تو هم با ما اعلام وضعیت کن. غیررسمی.
مهدوی جان برو خطاطی رو پیگیری یه ورزش هم شروع کن. دیگه وقت رو نباید از دست داد. ما هم اینجا تشویقت میکنیم به اهداف و دوستداشتنیهای زندگیت برسی.
مرسی از گزارشهای زیبات. خدا رو شکر از اون روزهای بد انگار فاصله گرفتی.
نقل قول: ممنون بخاطر توجهت
ولی سرماخوردگی نیست،
آخرش فهمیدم همون یکشنبه ام که بی حال بودم بخاطر این بود که بدنم داشت باهام ناسازگاری میکرد که برم خودارضایی کنم، بیشترم حس سرما و لرزش بدن داشتم تا سرما خوردگی
سلامت باشی داداشی.
این سرما و لرزش بدن وقتایی که تحریک میشیم هم رخ میده.
نقل قول: ولی حس میکنم میدونم چرا میل به انجام کار ندارم
ابن روزا دارم خودمو مجبور میکنم که درس بخونم ولی چون از رشتم خوشم نمیاد اهمال کاری می کنم
پیداش کردی.
آدمی وقتی چیزی رو دوست داشته باشه براش کلی شوق و ذوق داره. انجامش هم میده.
ولی وقتی چیزی رو قلبی نخواد و فقط
به اجبار بخواد انجامش بده، هم بیحسوحال میشه هم اهمالکار.
و
کار درست رو همین امروز انجام بده. هر تغییری که فکر میکنی لازمه. هر چقدر هم که سخت باشه. تو حتما از پسش برمیای.
(1399 مهر 23، 19:49)mohammadrg نوشته است: [ -> ]آقا آرمین بیخوابی موضوع مهمیه،من خودم مشکل زیاد خوابیدن دارم
ولی با این حال بهتره نسبت بهش کم تفاوت نبود چون خواب از نظر من خــــــــــــــیــــــــــلــــــــــی مهمه
زیاد خوابیدن یعنی چند ساعت میخوابی؟ بیا جامون رو عوض کنیم.
درست میگی. خواب خیلی خیلی مهمه.
[img]<a href=[/img]
مقاومت به انجام کار های درست
خودم این مقاومت بدن نسبت به ترک رو کامل احساس میکنم
سلام بچهها
گزارش امروز...
این دو روز کلاً خیلی بد و سخت بودن
هیچکدوم از نماز هامو نخوندم و این واقعاً بده
امروز صبح هم که عین نمرود از خواب بیدار شدم
تنها کاری که تونستم انجام بدم، تمرین پنج لغت جدید و خوندن یه صفحه قرآن بود
از ساعت 4 تا 6 عصر کلاس آنلاین داشتم ولی فقط صفحه رو باز کرده بودم و مشارکت خاصی تو کلاس نداشتم
اوضاع جوری شده که در عرض چند صدم ثانیه همزمان هم وسوسه میشم هم تحریک
کنترلش واقعاً سخته
امروز کلاً هم اعصابم خرد بود هم ضعف داشتم
.
.
.
توی این دو روز خودمو سرگرم صندلی داغ خانم یاقوت کردم
دیشبم از یک تا صد با عدد و حروف رو برگه نوشتم!
دیگه واقعاً نمیدونم باید چیکار کنم
فقط کاش این چند روز بگذره
ممنون بچهها
ممنون آرمین جان
محمد/25روز پاک
یادم میاد آخرین باری که بیست و پنج روز پشت سر هم پاک بودم هشت ماه پیش بود و تو این شیش ماه اخیر میانگین روزایی که پاک بودم پنج روز و اوج روزایی ام که تونسته بودم پاک بمونم،ده روز بود
باورکنید بدون کمک شما نمیشد،از همتون ممنونم
سلام شرمنده کم میام و کم مینویسم ... اصلا اهل نوشتن نیستم آخه بازم عذر میخواهم ممنون به خاطر نظراتتون
امروز پنج ساعت درس خوندم که خیلی کمه
زیادش میکنم انشاالله 2 ساعت هم ورزش کردم
دیروز هم به همین شکل فقط 3 ساعت ورزش کردم
21 مهر / ۲ روز پاک/ Aedan
(1399 مهر 23، 22:46)Aedan نوشته است: [ -> ]سلام شرمنده کم میام و کم مینویسم ... اصلا اهل نوشتن نیستم آخه بازم عذر میخواهم ممنون به خاطر نظراتتون
امروز پنج ساعت درس خوندم که خیلی کمه زیادش میکنم انشاالله 2 ساعت هم ورزش کردم
دیروز هم به همین شکل فقط 3 ساعت ورزش کردم
21 مهر / ۲ روز پاک/ Aedan
سلام ایدن جان
خیلی خوشحالم اومدی و اعلام وضعیت کردی
نظر منو میخوایی یه هویی تایم مطالعه ات رو زیاد نکن فایده نداره؛ روزی نیم ساعت به تایم مطالعه اضافه کن و آروم آروم برو جلو؛ طی دو هفته قشنگ رو مدار 12 ساعتی
روزی دو سه ساعت ورزش میکنی؟!
چشم بد دور
منم یک چهارم تایم تو رو ورزش میکردم؛ الآن خوشتیپ ترین پسر شهر بودم
خیلی خوبه اگه ورزش میکنی
عالیه
بهت تبریک میگم رفیق
سلام
چطورین؟اقا من زیاد نمیتونم با گوشی کار کنم پس نمیتونم همه پیاماتونو بخونم خاستم اول از همه اینو بگم و عذرخواهی کنم
خیلی کوتاه و مختصر عنوان کنم
الا چهار روزه پاکم
وسوسه کم شده دیگه شبا سر پست گوشی نمیبرم زیاد
بعدش اینکه هنوز هیچوقتی پیدا نکردم تا دوباره کتاب بخونم
سوم اینکه اون کاره ای که باعث ناراحتیم شده بود که یجورایی ب خ ا ختم شد درست شد
و در اخر شب و روزگار بر همه شما خوش
(1399 مهر 21، 18:50)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 21، 0:28)توکلت علی الله نوشته است: [ -> ]سلام به همه ی هم گروهی های عزیزم.
ممنون از خوشامد گوییتون.
اول از همه یه اعلام وضعیت بکنم:
توکلت علی الله/ 18 مهر 99 / 2 روز خوب
نمیدونم کی ممکنه دوباره نفسم که سالها عادتش دادم به این لذت کثیف زودگذر بیدار بشه و بخواد دوباره افسار منو بدست بگیره و سعی کنه یه بار دیگه منو ذلیل و خوار کنه تا جایی که از یک حیوون پست تر بشم، نمیدونم کی میاد ولی مطمئنم میاد، ولی وقتی اومد شما رو گواه میگیرم که از شرش به خداوندی پناه میبرم که همه ی من و شما و اون نفس رو خلق کرده و به درون سینه ها آگاه هست و میدونه که در درون سینه ی من چی میگذره و میدونه که من دیگه از ارتکاب به این گناه خسته شدم و بند بند وجود من شوق بازگشت به سوی خدای توبه پذیر و مهربان رو داره. ای خدای مهربانِ من، دیگه نمیخوام حتی یک بار دستان زیبایی رو که تو برام خلق کردی آلوده به این گناه کنم
سلام برادر عزیز
خوشحالیم که دوست خوبی چون تو به جمع ما اضافه شده.
کسی که این قدر شور و اشتیاق پاکی داره حتما به خواستهی دلش میرسه.
از خودت برامون تعریف کن که قبلا چه تلاشهای برای ترک این گناه کردی؟ چقدر موفق بودی؟
صرف ثبت نام تو این سایت تمام کار نیست و باید نقاط ضعفمون رو برطرف کنیم و راههای گناه رو به روی خودمون ببندیم. برای اینها چه برنامهای داری؟
ضمنا بگو ما چی صدات کنیم؟ توکل؟
سلام به آرمین جان و همه ی بچه های عزیز گروه.
اول از همه یه اعلام وضعیت کنم: توکلت علی الله/18 مهر99/ 5 روز خوب (الحمدلله).
خیلی حس خوبی داره پاک بودن، حتی 5 روزش. من قبلا این حس رو تجربه کردم (7 ماه).
دلیل اینکه دفعه قبل دچار شکست شدم این بود که در اواخر ترکم از خدا دور شدم و اینکه دوستان خوبی مثل شما نداشتم و به تنهایی و بدون هیچ کمکی از طرف کسی یا سایتی اقدام به ترک کرده بودم و یه دلیل دیگه که الان بهتون میگم. شاید براتون سوال پیش بیاد که چطور تونستم به تنهایی 7 ماه دووم بیارم. منی که از سن 10 سالگی این کار رو میکردم چطور تونستم بعد از 10 سال اعتیاد به این عمل (5 سال پیش و در سن 20 سالگیم) به مدت 7 ماه به تنهایی ترک کنم. دلیلش این بود که عاشق شدم و به خاطر اون عشقم تونستم این کار رو بکنم. میخوام یه چیزی رو بهتون بگم. اینکه قلب انسان قدرتی داره که هیچ چیزی نداره. اگه قلب عاشق بشه (فرقی نمیکنه عاشق خدا و یا دیگری مهم اینه که پاک باشه) انسان میتونه به خاطرش هر کاری رو انجام بده و هر عادت بدی رو بذاره کنار هرچند سخت باشه. من به عشقم نرسیدم و بعد از اون هم عاشق نشدم. (این هم یکی از دلایل شکستم بود).
من شکست خوردم اما یه تجربه ی خوب بدست آوردم. و اون اینه که اگر کانون وجود من بشه قلبم و قلبم جایی باشه فقط برای معشوقم اون وقت همون قلبم چنان بدن من و مغزم رو کنترل میکنه که اعتیاد و هورمون هایی که سال ها در بدن من ترشح می شدن در زمان تحریک شدنم و خیلی هم قدرتمند بودن نمیتونن کاری بکنن.
از اونجایی که مقصد و هدف تمام عشق های پاک، عشق به خداست اگر من عشق به خدا رو در خودم تقویت کنم، باهاش در ارتباط باشم، خودمو بهش نزدیک کنم و اون بیشتر بهم نزدیک بشه همه چی حله. به معنی واقعی کلمه حله. و این برنامه ای هست که من دارم و این برنامه میسر نمیشه مگر به وسیله شما دوستان عزیزم.
خیلی خوشحالم که در جمع شما هستم. نمیدونم چرا ولی احساس میکنم سال هاست پاکم. و شاید باورتون نشه تو همین 5 روز اثرات مثبت ترک رو دارم احساس می کنم. اعتماد به نفسم بیشتر شده. اضطراب و استرسی که قبلا در محیط های خاصی بهم دست میداد کمتر شده. احساس میکنم استوارتر شدم.
خیلی دوستتون دارم
راستی ، آره همون توکل صدام کنین.
با کمک خدا و همدیگه شکستش میدیم
در پناه حق
توکل جان ما هم خوشحالیم که اومدی کانون و شرایطت رو به ما گفتی
آره راست میگی
حس پاکی چنان حال آدمو خوب میکنه که هیچ حس دیگه ای قادر به انجام این کار نیست
به نظرم سعی کن تو تاپیک های کنترل ذهن و نگاه و اینترنت هم شرکت کن
خیلی کمکت میکنن