(1399 شهريور 31، 22:27)ماجراجو نوشته است: [ -> ]خب امشب کسی نبود باهاش صحبت کنم
شبتون به خیر دوستان گل
امروز برای من که خیلی خوب بود امیدوارم برای شماهم خوب بوده باشه یاحق
امروز خوب بود
فقط یه امتحان خیلی سخت دادم که ده سال پیرم کرد
(1399 مهر 1، 1:01)آبـی نوشته است: [ -> ]سلام
شبتون بهخیر باشه
آبی / ۲۱ شهریور / ۱۰ روز...
یعنی میتونم به ۱۱ برسم؟ نه اینکه نشه... فردا کارم سختتر از همیشهست... سختِ سخت...
امیدوارم روز خوبی در انتظار همگی باشه...
مراقب خودتون باشین
سلام آبی جان
تو بدون شک میتونی به 11 روز برسی حتی به بیشتر از اون هم میتونی برسی
چون همه چیز بسته به انتخاب های تو داره
اختیار اینکه خ.ا کنی یا نکنی با خودته
اختیار اینکه به شدت وسوسه هات اضافه کنی هم با خودته
اختیار اینکه ذهنت چشمات درگیر چیزهای وسوسه انگیز باشه هم با خودته
اگه قبول کنی که 100 درصد آبی مسئول همه اتفاقاتی هست که براش میافته اونوقت راحت تر میتونی شرایط رو کنترل کنی
قوی باش خودت مسئولیت پاکی خودتو به گردن بگیر
سلام
(1399 شهريور 31، 14:41)هادی نوشته است: [ -> ]هادی هم حالش خوبه روزها با پاکی سپری میشه
این روز ها یکم استرس داره منتظر یه خبر هست امیدوارم که خبر خوب باشه که اگه خوب باشه یه در جدیدی به روم باز میشه
التماس دعا دوستان
ماشالله به داداش هادی پاکمون.
داداش انشالله که خبر خوب برات برات میاد. اما اگر هم نیومد حتما خیر در اینه. خدا در دیگهای به روت باز میکنه.
خدایی که من میشناسم واسه بندهی خوبی مثل هادی جز خیر و خوبی نمیخواد.
۵ صلوات هم از طرف من برای آرامش قلبت.
(1399 شهريور 31، 14:49)آبـی نوشته است: [ -> ]امروز صبح برام با وسوسه شروع شده و تا الان هم ادامه داره... تا حد امکان نگاه و فکرم رو طبق خط قرمزهام کنترل کردم...
حداقل تا به این لحظه...
و احساس کردم که نمیتونم از پس ادامهی روز بر بیام... شاید عصر نتونم فکر یا نگاهم رو به خوبی صبح کنترل کنم... و به محض فارغ شدن برم سراغ چیزی که نباید...
آبی جان
احساسها همیشه به آدم راست نمیگن. چون قدرت و توانایی واقعی ما رو نمیدونن.
۱۰ روز خوب رسیدی و حالا ما منتظریم به ایستگاه بعدی یعنی ۲۰ روز خوب برسی.
اگر جدای از پاکی، مسئلهای اذیتت میکنه سعی کن در موردش فکر کنی. مطلب بخونی. یا با کسی مشورت کنی. تا در نهایت راه حل پیدا کنی.
ناراحتی ناشی از مسئله حلنشده موجب میشه که از لحاظ روحی به ما فشار بیاد. و همون جاست که رد کردن خط قرمزها واسهمون راحت میشه.
(1399 شهريور 31، 22:27)ماجراجو نوشته است: [ -> ]خب امشب کسی نبود باهاش صحبت کنم
شبتون به خیر دوستان گل
امروز برای من که خیلی خوب بود امیدوارم برای شماهم خوب بوده باشه یاحق
ماجراجو بچهها سرشون شلوغ بود. زندگی و زن و بچه گاهی به آدم فشار میاره.
خدا رو شکر که دیروز خیلی خوب بودی. امروز چطوری؟
(1399 شهريور 31، 22:34)mohammadrg نوشته است: [ -> ]امروز خوب بود
فقط یه امتحان خیلی سخت دادم که ده سال پیرم کرد
ماشالله به داش محمدمون.
امتحان چی بود برادر؟
بچهها عرفان واسهمون پستهای خوبی میذاره که اگه دوست داشتید میتونیم در موردشون صحبت کنیم.
مثل این:
(1399 شهريور 30، 19:34)عرفان. نوشته است: [ -> ]خب به سراغ دومین مرحله ایجاد عادت یعنی:
شناخت محرک های عادت می پردازیم
این مرحله حاصل تجربه های شماست و هرچی بیشتر دقت کنید توی شناسایی آنها موفق تر خواهید بود
اما برای شناخت محرک ها باید آن عادت زیر زره بین ببریم و تحلیل کنیم
و سوالات بپرسشی با چه، چرا ، چگونه، چطور، کجا ، و از این قبایل کلمات پرسشی
مثلا:
چه وقت این عادت انجام می دهم؟
چرا این عادت انجام می دهم؟
میگه که باید خودمون رو
زیر ذرهبین ببریم تا نسبت به عادتمون
شناخت بیشتری پیدا کنیم.
خودارضایی هم یک عادت هست.
اگر میخوایم این عادت رو ترک کنیم خوبه که کمی دقیق شیم و به شناخت بهتری برسیم.
دو تا سوال آخر رو ببینید:
۱) چه وقت به سراغش میریم؟
۲) چرا این کار رو انجام میدیم؟
من خودم بگم اول.
۱) چه وقت به سراغش میرم؟
اوقات آخر هفته که یهو تایمم خالی میشه وسوسههای بیشتری برام هست. همین طور وقتهایی که تا دیروقت بیدار میمونم. ساعت ۱۱ شب به بعد.
به همین خاطر آخر هفتهها وقت بیشتری با خانواده میگذرونم. فیلم میبینم. یا کتاب میخونم. یا کانون میام. شبها هم سعی میکنم بعد از ۱۱ بیدار نباشم.
۲) چرا این کار رو انجام میدم؟
اوقاتی که خشم به سراغم میاومد، برای اینکه خشمم رو مهار کنم به خودارضایی روی می آوردم تا به این ترتیب ذهنم آروم بشه و حس رهایی پیدا کنم. مشخصه که راهکار درستی نبود. بدتر بعد از انجامش به شدت از دست خودم عصبانی بودم و خشم من کمتر که نشده بود هیچ، بیشتر هم شده بود. حالا هر موقع خشمگین میشم با خودم تکرار میکنم که: «آرمین این راهش نیست. راهش رو پیدا کن.»
بعدش هم میام کانون یا میرم یه فیلم میبینم یا از خونه میرم بیرون قدم میزنم.
(اتفاقا الان هم خیلی عصبی بودم اومدم کانون.
)
(1399 مهر 1، 17:22)mohammadrg نوشته است: [ -> ]امتحان فاینال زبان بود
ولی خوب دادم
ای ول.
ترم چندی حالا؟ کانون زبان هستی؟ من اون زمانها یه موسسه بود به نام شکوه اون جا زبان میخوندم. دیگه نمی دونم الان هست یا نه.
راستی
آبی هم زبانش خیلی خوبه.
متنهای تخصصی گروهمون رو میدیم ترجمه میکنه.
محمد دست گرمی این تصویر رو برامون ترجمه کن ببینیم چند مرده حلاجی.
در مورد این هست که چطور صبحها زودتر از خواب بیدار شیم. تا اینجاش رو من فهمیدم.
آبی هولش نکن. داداشمون میخواد تمرکز کنه. باید آرامش داشته باشه.
(1399 مهر 1، 17:37)آرمین نوشته است: [ -> ]ای ول.
ترم چندی حالا؟ کانون زبان هستی؟ من اون زمانها یه موسسه بود به نام شکوه اون جا زبان میخوندم. دیگه نمی دونم الان هست یا نه.
ترم نشمردم ولی تا نصف کتاب American English File 3 رفتیم،کتاب خوبیه از پارسال که شروع کردم خیلی پیشرفت کردم
(1399 مهر 1، 21:14)mohammadrg نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 1، 17:37)آرمین نوشته است: [ -> ]ای ول.
ترم چندی حالا؟ کانون زبان هستی؟ من اون زمانها یه موسسه بود به نام شکوه اون جا زبان میخوندم. دیگه نمی دونم الان هست یا نه.
ترم نشمردم ولی تا نصف کتاب American English File 3 رفتیم،کتاب خوبیه از پارسال که شروع کردم خیلی پیشرفت کردم
ماشالله به تو داداش.
زبان به درد همه چی میخوره.
چه بعدها تو درسهای دانشگاه چه بعدتر در کار و چه در زندگی.
من خیلی از موضوعات روزمره که به فارسی نمیتونم پیدا کنم به انگلیسی مییابم. (الکی. مثلا خیلی زبانم خوبه.
)
انشالله که موفق باشی.
(1399 مهر 1، 17:37)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 1، 17:22)mohammadrg نوشته است: [ -> ]امتحان فاینال زبان بود
ولی خوب دادم
ای ول.
ترم چندی حالا؟ کانون زبان هستی؟ من اون زمانها یه موسسه بود به نام شکوه اون جا زبان میخوندم. دیگه نمی دونم الان هست یا نه.
راستی
آبی هم زبانش خیلی خوبه.
متنهای تخصصی گروهمون رو میدیم ترجمه میکنه.
محمد دست گرمی این تصویر رو برامون ترجمه کن ببینیم چند مرده حلاجی.
در مورد این هست که چطور صبحها زودتر از خواب بیدار شیم. تا اینجاش رو من فهمیدم.
آبی هولش نکن. داداشمون میخواد تمرکز کنه. باید آرامش داشته باشه.
چند تا کلمه رو نفهمیدم ولی کلیتش اینطوریه:
یه کتاب یا مجله که دوست دارید بخونید
سی دقیقه قبل از خواب بهتره صرف آرام سازی بشه
قبل خواب الکل نخورید
اینو خوب نفهمیدم ولی میگه خوردن و آشامیدن قبل از غذا یه سری مشکلات برای بدن و قلب بوجود میاره
تلفن و تبلت خودتونو دور بذارید
نور آبی صفحه نمایش ازنثر خورشید تقلید میکنه که به مغز میگه ترشح ملاتونین تو مغز متوقف بشه، یک خانه ی essential برای استراحت خوب شبانه
یا میگه صبحو خالی بذارید، یا میگه از قبل مشخص کنید
این باعث میشه قدرت محدود اراده رو حفظ کنید
یه صبحونه ی خوب از قبل آماده کنید و تو برنامه تون بذارید
شما رو وامیداره به اینکه ادامه بدید
یه کم ورزش کنید
نیاز نیست ورزش سخت یا ژولانی انجام بدید فقطچند دقیقه حرکات پایه ای یوگا میتونه کافی باشه که بیدار بشید
یه لیوان آب بخورید
کمک میکنه آبی که با عرقکردن در شب از دست داپید جبران بشه
آلارمتونو دور بذارید
و خاموشش نکنید
هرچقدر میتونید نور آفتاب بگیرید
نور آفتاب ساخته شدن ملاتونینو متوقف میکنه که باعث میشه بیدار تر بمونید و تو شب دوباره ساختنش (ملاتونین)شروع بشه
محمد جان
کارت درسته. ای ول به تو.
مرسی که برامون ترجمهاش کردی.
رازهای سحرخیزی رو هم یافتیم.
اون تیکهای که میگه از قبل یک صبحانهی خوب آماده کنید و در نظر بگیرید خیلی بامزه بود.
هیچ موقع به یه همچین چیزی فکر نکرده بودم.
مثلا من اگه کله پاچه در نظر بگیرم قشنگ ۴ صبح از جام پا میشم.
راستی بچهها شما ساعت چند از جاتون به پا میخیزید؟
نقل قول: ماشالله به داداش هادی پاکمون.
داداش انشالله که خبر خوب برات برات میاد. اما اگر هم نیومد حتما خیر در اینه. خدا در دیگهای به روت باز میکنه.
خدایی که من میشناسم واسه بندهی خوبی مثل هادی جز خیر و خوبی نمیخواد.
۵ صلوات هم از طرف من برای آرامش قلبت.
ممنونم داداش آرمین عزیزم
شما محبت دارین به من
ممنونم از دعای خیرتون
امیدم به خداست هرچی که صلاح بدونه راضیم به رضای خدا
من خیلی تلاش میکنم قبل طلوع آفتاب بیدار بشم اما تا الان تونستم 6 بیدار بشم سعی بر این دارم که 5 بیدار بشم ساعت 12 میخوابم
گاهی وقتا اونقدر خوابم عمیق میشه که صدای آلارم رو هم نمیشنوم اما امان از وقتی که بخوام ساعت 4 صبح برم بیرون از شبش خوابم نمیبره استرس میگیرم که نکنه یه وقت خواب بمونم که نهایتا همین باعث میشه بتونم بیدار بشم
(1399 مهر 1، 23:12)آبـی نوشته است: [ -> ] سلام
شبتون بخیر. حال و احوال؟
آبی / ۲۱ شهریور / ۱۱ روز...
راستش حس عجیبیه... دیگه برای اینکه حسابی وسوسهها رو منحرف کنم برای خودم هدیه گرفتم... چون امروز فشار وسوسه خیلی بیش از حد دیروز بود ( اتفاقات توی خواب و ... )
سلام
آبی جان
مرسی داداش عزیز
چه کار خوبی کردی برای خودت هدیه گرفتی.
یعنی قدر خودت رو میدونی و برای وجود عزیزت ارزش قائلی.
آفرین به این حرکت زیبات که من رو خیلی خوشحال کرد.
نقل قول: ( یه فکری به سرم زد. فردا صبح اگر کاری برای انجام دادن پیدا نکردم قبل از شروع کلاسها، پوستر رو فارسی سازی کنم )
حتما خیلی جالب میشه.
حالا اگه فردا هم نتونستی یه روز دیگه.
(1399 مهر 1، 23:14)هادی نوشته است: [ -> ]من خیلی تلاش میکنم قبل طلوع آفتاب بیدار بشم اما تا الان تونستم 6 بیدار بشم سعی بر این دارم که 5 بیدار بشم ساعت 12 میخوابم
گاهی وقتا اونقدر خوابم عمیق میشه که صدای آلارم رو هم نمیشنوم اما امان از وقتی که بخوام ساعت 4 صبح برم بیرون از شبش خوابم نمیبره استرس میگیرم که نکنه یه وقت خواب بمونم که نهایتا همین باعث میشه بتونم بیدار بشم
هادی یعنی فقط ۶ ساعت میخوابی؟
همین که گفتی.
اون شبی که آدم صبحش زودتر میخواد پاشه بدتر خوابش نمیبره. این چه حکمتیه؟
از اذان تا طلوع آفتاب رو اگه آدم بتونه بیدار باشه خیلی خوبه.
من نمیتونم.
علیرضا / ۱۸ آذر / ۲۸۶ روز خوب
(1399 مهر 1، 23:22)علیرضا نوشته است: [ -> ]علیرضا / ۱۸ آذر / ۲۸۶ روز خوب
داداش علیرضامون مثل همیشه با روزهای توووووووووووووووپ پاکیش اومده.
افتخار مایی داداشی.
نبودت تو گروه حس میشد این یکی دو روز.
(1399 مهر 1، 23:28)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سعید 1399/7/1
ساعت دوازده و نیم شب? یه هفته عالی بی نظیر سبز??
سعید جان ساعت ما یازدهم و نیم شب هست.
تو ساعت قدیم هستی یا جدید؟
ماجراجو هم که با خبر پاکی اومده دیگه چه شبی شده امشب.
راستی ماجراجو روحیه ات چطوره داداش؟
برای پاکی باید روحیه خوب نه عالی داشت.