سلام بر طوفانی های گل چطورید؟
امشب لپ تاب دستمه خدا به دادتون برسه قک کنم کار به طومار نوشتن بکشه
خوب یه توضحی بدم در رابطه با امروز
امروز صبح که بلند شدم اصلا گیج بودم کلی کار داشتم ولی هیچ برنامه ای نداشتم واسه اون برنامه چون صبح زود بلند شده بودم اصلا اصابم نداشتم
به یه بدبختی خودمو وادار کردم که مجید بلند شو دیگه این کارا چیه بلند شو یه کاری بکن حالا اصلا اشتباهم انجام بدی اشکالی نداره عوضش یه راهی جلو پات میذاره خدا
خلاصه بلند شدم یکم کار عملی های یکی از درسامو انجام دادم بعد فهمیدم عههه بایئ اصلا یه جور دیگه انجام میدادم خلاصه یه مهره از ازمودنی هام سوخت این به کنار باز دوباره اصابم خورد تر شد یکم رفتم تو لک باز گفتم چیکار کنم به این نتیجه رسیدم یه برنامه بنویسم برای درسام از الان تا اخر هفته چقدر من باهوشم تقریبا نصف روز رفته من تازه فهمیدم باید برنامه بنویسم
خلاصه برنامه را نوشتم دیدم ای داد بی داد یکی از کتابا را ندارم
حالا در به در دنبال کتاب بگرد اخرش کتابو پیدا کردم منتهی من از بس وسواس پیدا کردم کلا هر جور کتابی باید 3 روز بزارم بمونه بعد استفاده کنم
خدایی نخندید بهم
خودمم خندم میگیره پ ن قول میدم یه راهی واسش پیدا کنم
خلاصه بعدش اومدم برم خونه یه دوش گرفتم یکم خستگیم در رفت (چقدم کار کردم تا حالا خسته شدم من)
نشستم پای برنامه که نوشتم حدود 20تا کلمه عمومی داشت خوندم البته انگلیسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی
گفتم یکم استراحت کنم جاتون خالی شامم خوردم بعد گفتم یکم بشینم یه درس دیگه را بخونم به جای این درسه که کتابشو تازه گرفتم خلاصه یه سه صفحه هم از اون خوندم طبق برنامه پیش رفتم حدودا راضی بودم از خودم امروز یه سرم رفتم توی گروهای درسی یکم گروها رو زیر رو کردم باید یه فکری به حالشون بکنم خیلی پیام هاشون زیاده البته من سعی میکنم موقعی که کاری دارم نرم طرف واتساپ چون قشگن گیر میوفتم اون تو و درس دیگه از یادم میره البته در طول روز چک میکردم پیام های گروه طوفان را چک میکردم ولی خوب فقط در حد چک کردن بود می خواستم امشب با دست پر بیام خداراشکر دستم لبریز شد
راستی اون کارهایی که گفتم مکتوب میکنم هم مکتوب شد یکی از کارهاه همین زبان خوندن بود که انجام شد امروز
خب از اینحا به بعد دیگه مربوط به پیام های دیگر بچه هاست بریم ببینیم طوفان چه خبر بوده امروز
نقل قول: 2 ساعت پیش)mohammadrg نوشته است
اولی این بود که خشکی چشمم باعث شد نتونم خیلی به کارام برسم و یه کمی اعصاب خوردی و بیکاری بوجود آورد که باعث تصویر سازی و خیال پردازی شد
عامل دومم یه چیزیه که تازه متوجهش شدم و اونم اینه که تو این چندین سال عادت کردم که اکثر وقتا قبل از خواب خیال پردازی میکنم و با خیال پردازی به خواب میرم
تو این چند روز سعی کردم که اینکارو نکنم،ولی متوجه شدم که خوابم نمیبره، قبلا یه چیزی شنیده بودم درمورد تصاویر جایگزین و اینکه ذهنمونو عادت بدیم به اینکه تا افکار جنسی اومدن یه تصویر بهتر رو تصور کنیم،اما نتونستم اجراش کنم و ذهنم سریعا ناخود آگاه برمیگرده به فکرای جنسی،گاهی با خودم فکر میکنم که مغزم سعی داره این افکار رو جایگزین خود ارضایی کنه،ولی تجربم بهم میگه هر وقت خواستم یه فکر جنسی رو تا تهش ادامه بدم نتیجش به خودارضایی میرسه
خوب داداش محمد بابت موضوع اول متاسفم منم قبلا همچین مشغلی داشتم مراجعه کردم به پزشک یه سری قطره واسم نوشت استفاده کردم زود خوب شدم تونستی با یه دکتر مشورت کن حتما
در مورد مشکل دوم فک میکنم بدونم مشکل از کجا کار هست توی روانشناسی میره طرف اختلال های خواب من قبلا که به روانشناس مراجعه کردم بهم توصیه کرد برای جریان خوابیدن اول از همه میطی که میخوای بخوابی را از محیط فعالیت روزانه جدا کنم
2-حداقل نیم ساعت قبل از خواب سر هیچ گونه سیستمی مثل لپ تاب موبایل و گوشی نرم
3-به هیچ وجهه تا خوابم نگرفته نرم سمت تخت خواب
4-توی طول روز خودمو خسته کنم تا شب بتونم بخوابم
البته بعضی ها دارو تجویز میکنن من به شخصه موافق دارو نیستم برای خواب
5-اگه ذهنم اشفته بود یه سری تمرینات ریلکسیشن انجام بدم ذهنم اروم بشه
در کل اگه توی طول روز کاری کردی که تحریک ذهنی یا جسمی شدی به خودت حق بده اولا در ثانی یه سری تکنیم های کنترل ذهن هست میگردم پیدا میکنمشون برات میفرستم اون را انجام بده یه جایی کمک میکنه بهت اما اگه خیلی تحریک شده بودی تکنیک توصیه نمیکنم بلند شو تغییر موقعیت فیزیکی بده مثلا برو تو جمع پیش خانوادت باهاشون صحبت کن یا وقتی تغییر موقعیت دادی یه کاغذ بردار خط خطی کن خیلی کمک میکنه معمولا یا اگه نقاشیت خوبه یه پرنده را مثلا تصور کن سعی کن اونو بکشی