(1399 مهر 19، 21:30)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام به همگی
دوستان میخواستم درباره یه مسئله ای باهاتون صحبت کنم
یه خبر بد!
من شکست خوردم
دوباره به مدار صفر درجه برگشتم
با 65 روز پاکی خوب!
.
.
.
هر بار یادم میاد 65 روزم رو خودم با دستای خودم نابود کردم، حس میکنم سرم داره منفجر میشه
شدیداً مراقب پاکیتون باشید
تنها دلخوشی من، روزای پاکی شماهاست...
مهدوی جان ممنون که صادقانه اومدی و گفتی وضعیتت رو.
حالت بده. پس باید حال بدت رو بروز بدی و حرف دلت رو بزنی تا خوب بشی.
ما هم با جون و دل گوش میکنیم و تنهات نمیذاریم.
یادته همین هفته پیش که گردهمایی بود چقدر شاد و سرحال بودی؟
شک نکن این غم این خشم این حال بد زودی میگذره و بازم همون شادی و سرحالی جاش رو میگیره.
من که نسبت به تو هیچ شکی ندارم و مطمئنم.
این روزا هر چقدر دوست داشتی غذا نوش جون کن و بخواب. درکت میکنم.
ولی با خدا قهر نکن. نمازهات رو حتی شده بدون حس و حال بخون. آدم شرمنده هست جلوی خدای خودش ولی خدا خودش میدونه چطور با بندهاش حساب کتاب کنه. تو هم که میدونی خدا بندهی توبهکنندهاش رو چقدر دوست داره.
منتظر گزارش بعدیت فردا شب هستم. ببینم چی کار میکنی.
(1399 مهر 19، 21:40)عرفان. نوشته است: [ -> ]اعلام وضعیت
عرفان/21شهریور/29روز پاک
عرفان فردا روز موعود هست و ستارهی جدید. هورااااااااااااااااا.
و
مرسی از صحبتهای زیبات در مورد ساخت روتین برای رسیدن به اهدافمون.
کتابهایی که گفتی هم من اسمشون رو شنیدم اما هیچ کدوم رو نخوندم. دوست دارم که بخونمشون.
آرمین هم یک روز پاک دیگه رو گذروند.
امروز یک صفحه قرآن خوندم.
مقداری تمرینات کششی.
یه سخنرانی گوش دادم. البته بخش زیادی از سخنرانی حواسم پرت بود.
برای پدرم یه کارت به کارت کردم.
یه مقداری فیلم دیدم.
یه سر تا آزمایشگاه رفتم.
و
البته خیلی سرم سنگین بود و کلا روز جالبی نبود.
من روز به روز بهتر میشم.
بچهها مسابقه گروهی شروع شده
و
باید تموم تلاشمون رو کنیم که از این فرصت نهایت استفاده رو ببریم.
از خودمون بیشتر مراقب کنیم
و
پاکیمون رو در اولویت بذاریم.
ما امیدمون رو هیچ وقت در هیچ نقطهای از دست نمیدیم.
چون خدا رو داریم.
چون همدیگه رو داریم.
(1399 مهر 20، 0:26)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها اگر کوچکترین وسوسه ها رو راه بدید در خودتون
احتمال شکست نود درصده
هیچ کاری که باعث وسوسه بشه رو در خودتون راه ندید اصلا
مثلا من که یکماه انجام ندادم خب برم یه سینمایی ببینم
البته این حرفا برای ما مجرداس اونایی که متاهلن فشاری روشون نیست و دیدن یک فیلم هیچ اشکالی نداره براشون ولی ما ها باید خیلی مواظب باشیم یا حق
کاملا حرفت درسته،
من امروز بخاطر پاک موندن حتی روبیکا رو هم از رو گوشیم پاک کردم
(1399 مهر 20، 0:26)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها اگر کوچکترین وسوسه ها رو راه بدید در خودتون
احتمال شکست نود درصده
سلام
آره منم موافقم.
محمد خوب کردی.
بچه ها 2 تا تازه وارد داره میاد گروه مون.
سلام دوستان
عرفان/21شهریور/30روزه شدیم رفت
البته تهش مونده هنوز تا 30بشه
از بهمن98 تا مهر99درگیر بین بازه20 تا30 بودم
واقعا اون موقع حتی فکر این جایگاهی که دارم نمی کردم
به نظرم کارهای که توی این چندماه کردم زندگی ام زیر و رو کرد
فقط خدا کمک کرد که یک ماه پاک باشم وگرنه اراده من که در مقابل وسوسه عددی نیست
من قبل از اینکه بیایم کانون اصلا به تعداد 30روز پاک نبودم و رکوردی جدید محسوب میشه
و من امروز روی سکوی پرتاب قرار گرفتم
6ماه از سال رفت و 6ماه هنوز مونده
1399/12/30 آخرین روز قرن21 به نظرتون در چه جایگاهی هستیم؟!
.
.
(1399 مهر 20، 11:14)آرمین نوشته است: [ -> ]بچه ها 2 تا تازه وارد داره میاد گروه مون.
جای خیلی خوبی اومدن
(1399 مهر 20، 11:58)ماجراجو نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 20، 11:14)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 20، 0:26)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها اگر کوچکترین وسوسه ها رو راه بدید در خودتون
احتمال شکست نود درصده
سلام
آره منم موافقم.
محمد خوب کردی.
رفتم توی یه گروهی،همون موقع چند نفر فیلم و عکس گذاشتن
نمیدونم،من همون موقع روبیکا رو پاک کردم ولی، بعدش یکمی، حالم بد شد، بدنم شل شد، یه کمم سرم درد گرفته
نه اینکه تحریک شده باشم،اعصابم خورد شده باشه، بیشتر حال ندارم کارامو انجام بدم
سلام من الان تو این گروهم
علیرضا82 خیلی خوش اومدی به طوفان.
بیا از خودت برامون بگو. کلاس چندمی؟ چی شد که اینجا اومدی؟
عرفان 30 روز خوبت مباااااااااااااااااارک.
تو یه قهرمانی.
بالاخره به خواسته دلت رسیدی.
برنامه ات برای ادامه این مسیر چیه؟ بهتر از من میدونی که هر جا اگه شل کنیم و فکر کنیم کار تمومه همون جا بازی رو باختیم.
مهدوی حرف هات خیلی قشنگ بود و آموزنده. این بار انشالله جاهای مختلف کانون شرکت میکنی و نقاط ضعفت رو هم برطرف میکنی.
لغزش هم فدای سرت. ادامه هفته رو مطمئنم سبز میمونی.
ماجراجو دوستت دارم. چقدر خوبی تو آخه.
محمد اون ماجرای سردرگمی رو حل کردی؟ شاید اون علت بی حوصلگی و بی حالیه.
(1399 مهر 20، 14:07)آرمین نوشته است: [ -> ]محمد اون ماجرای سردرگمی رو حل کردی؟ شاید اون علت بی حوصلگی و بی حالیه.
بیشتر حس میکنم سرما خوردم،حالا یه کم استراحت میکنم تا ببینم چی میشه،
خب امروز یه سری تصویر ناخواسته دیدم و این سرماخوردگی ام اضافه شده،احتمالا اگه الان روز بیست و دومم نبود شکست میخوردم،ولی خوبه که همین انگیزه های ریز دونه دونه جمع میشن و نمیذارن شکست بخوریم :