کانون

(1399 مهر 13، 21:31)آرمین نوشته است: [ -> ]مواردی که بالاتر گفته بودید به‌صورت لیست‌وار میشه این:

• از شرایط وقوع لغزش پیشگیری کنیم. (لازمه‌اش شناخت موارد محرک‌مون هست)
  
• بررسی علت لغزش‌های قبلی و تحلیل اون‌ها. (تا از یه سوراخ دو بار گزیده نشیم)
  
• به همدیگه نزدیک بشیم تا برای هم مفید‌تر باشیم. (وقتی رفیق بشیم بهتر می‌تونیم به هم کمک کنیم تا مثل آدم‌های غریبه کنار هم باشیم)
  
• پلن و برنامه‌ی یک هفته‌ای برای خودمون بریزیم. (و در طول هفته یادمون باشه پلن‌مون چی بوده و روزانه پیگیرش باشیم)
  
• ارزیابی دقیق روزانه داشته باشیم. (آخر هر روز خودمون رو حساب کتاب کنیم تا از وضعیت‌مون باخبر بشیم و بتونیم تغییرات لازم رو در روزهای بعد اعمال کنیم)
  

حالا ما چی کار کنیم؟

1- هر کدوم‌مون یک تحلیل خوب همین اول کاری انجام بدیم از لغزش‌های قبلی‌مون و شرایط وسوسه‌انگیزی که قبلا داشتیم.
آیا اون شرایط هنوز ممکنه رخ بده؟ اگر بله، میشه کاری کرد که دیگه رخ نده؟ اگر نه، چه کار باید بکنیم که اون شرایط رو بتونیم مدیریت کنیم؟
موانع پاکی‌مون رو شناسایی کنیم تا بدونیم مشکل کجاست. بدونیم حواس‌مون به چی باید باشه. 
نتیجه این تحلیل رو تو گروه بذاریم. 

2- هر شب تو گروه حاضر شیم و گزارش روزانه‌مون رو بنویسیم.
الف) هم اعلام پاکی می‌کنیم که انرژی بگیریم.   
ب) هم از وقایع روزانه‌ای که داشتیم تعریف می‌کنیم و همدیگه رو در جریان میذاریم که روزهامون به چه شکل می‌‌گذره.
ج) اگر لیست روزانه برای خودمون درست کردیم از کارهایی که باید انجام بدیم اشاره می‌کنیم که از لیست کدوم‌ها انجام شده و کدوم‌ها نشده.


3- به همدیگه انرژی مثبت بدیم تا قوت قلب بگیریم از همدیگه و بتونیم به تلاش‌هامون ادامه بدیم.
حداقل حداقلش سپاس زدن زیر پست‌های همدیگه هست. با سپاس زدن به همدیگه نشون میدیم که وضعیت همدیگه رو دنبال می‌کنیم و ما همه با هم هستیم. 

4- ارتباط نزدیک بین خودمون به وجود بیاریم.
وقتی با همدیگه کار گروهی انجام بدیم و به موارد بالا پایبند باشیم، مگه میشه ارتباط نزدیک به وجود نیاد؟ با همدیگه کلی رفیق‌تر میشیم و کلی هم صفا می‌کنیم. 


خب کی پایه‌ است؟ بلند اعلام حضور کنید که من بشنوم. 

با صدای بللللللندددددد:

من هستم

(1399 مهر 13، 21:31)آرمین نوشته است: [ -> ]مواردی که بالاتر گفته بودید به‌صورت لیست‌وار میشه این:

• از شرایط وقوع لغزش پیشگیری کنیم. (لازمه‌اش شناخت موارد محرک‌مون هست)
  
• بررسی علت لغزش‌های قبلی و تحلیل اون‌ها. (تا از یه سوراخ دو بار گزیده نشیم)
  
• به همدیگه نزدیک بشیم تا برای هم مفید‌تر باشیم. (وقتی رفیق بشیم بهتر می‌تونیم به هم کمک کنیم تا مثل آدم‌های غریبه کنار هم باشیم)
  
• پلن و برنامه‌ی یک هفته‌ای برای خودمون بریزیم. (و در طول هفته یادمون باشه پلن‌مون چی بوده و روزانه پیگیرش باشیم)
  
• ارزیابی دقیق روزانه داشته باشیم. (آخر هر روز خودمون رو حساب کتاب کنیم تا از وضعیت‌مون باخبر بشیم و بتونیم تغییرات لازم رو در روزهای بعد اعمال کنیم)
  

حالا ما چی کار کنیم؟

1- هر کدوم‌مون یک تحلیل خوب همین اول کاری انجام بدیم از لغزش‌های قبلی‌مون و شرایط وسوسه‌انگیزی که قبلا داشتیم.
آیا اون شرایط هنوز ممکنه رخ بده؟ اگر بله، میشه کاری کرد که دیگه رخ نده؟ اگر نه، چه کار باید بکنیم که اون شرایط رو بتونیم مدیریت کنیم؟
موانع پاکی‌مون رو شناسایی کنیم تا بدونیم مشکل کجاست. بدونیم حواس‌مون به چی باید باشه. 
نتیجه این تحلیل رو تو گروه بذاریم. 

2- هر شب تو گروه حاضر شیم و گزارش روزانه‌مون رو بنویسیم.
الف) هم اعلام پاکی می‌کنیم که انرژی بگیریم.   
ب) هم از وقایع روزانه‌ای که داشتیم تعریف می‌کنیم و همدیگه رو در جریان میذاریم که روزهامون به چه شکل می‌‌گذره.
ج) اگر لیست روزانه برای خودمون درست کردیم از کارهایی که باید انجام بدیم اشاره می‌کنیم که از لیست کدوم‌ها انجام شده و کدوم‌ها نشده.


3- به همدیگه انرژی مثبت بدیم تا قوت قلب بگیریم از همدیگه و بتونیم به تلاش‌هامون ادامه بدیم.
حداقل حداقلش سپاس زدن زیر پست‌های همدیگه هست. با سپاس زدن به همدیگه نشون میدیم که وضعیت همدیگه رو دنبال می‌کنیم و ما همه با هم هستیم. 

4- ارتباط نزدیک بین خودمون به وجود بیاریم.
وقتی با همدیگه کار گروهی انجام بدیم و به موارد بالا پایبند باشیم، مگه میشه ارتباط نزدیک به وجود نیاد؟ با همدیگه کلی رفیق‌تر میشیم و کلی هم صفا می‌کنیم. 


خب کی پایه‌ است؟ بلند اعلام حضور کنید که من بشنوم. 

منم تا آخر هستم
اینجانب محمد

منم هستم و پایه ام...
دیشب اومدم و کلی هم تایپ کردم اومدم ارسال کنم دیدم نتم کلا از طرف شرکت به دلیل اختلالات قطع شده..
دیشب به طرز معجزه اسایی سمت خ.ا نرفتم. عجیبه واقعا چطوریشو خودمم نمیدونم..
اولین روز ترکه امروز
خیلی سرحالم امروز کلا حس خوبی دارم...
حس کسیو دارم که بعد از مدت ها بیماری از بستر پا شده..
یه تشکر بکنم از همه کسایی که پست قبلی منو خوندن تا اخر و برام نوشتن..
دمتون گرم بچه ها شما یدونه اید..
شما خیلی فوق العاده اید
خلاصه که نمیدونم تا کی می تونم حواس خودمو پرت کنم و سراغ این کار مزخرف نرم..
اما خب اره واقعا پاکی خیلی مهمه خیلی مهم..
امروز گفتم قبل از کد زدن و هر کاری با کامپ بیام اینجا شاید بتونم خودمو یکم از این اوضاع بکشم بیرون..
بچه ها ترک میتونه یه نقطه عطف تو زندگی هممون باشه
امیدوارم کنار شما که انقدر قوی اید و تونستید بترکونید منم بتونم لااقل رکورد دفعه قبل خودمو بزنم
دیروز ناخواسته در طول روز تصاویر محرک دیده بودم
و خب یه امادگی برای شکست داشتم (هر چند با اون اوضاعم دیگه نیاز به محرک هم نبود. اعتیاد بود)
اما نت قطع شد شب 
اومده بودم کانون حواسم پرت شه سایتای بد نرم. داشتم تایپ میکردم.. نت که قطع شد عین بچه ادم چند دقیقه حدودا 20 دقیقه اینور اونور شدم سر جام.. بعد خوابم برد.
یه بارم 1 هفته نت نداشتم و کلا ترک بودم..
البته قبل کنکور تمام شرایط و استرسا رو داشتم و 15 روز تونستم حفظش کنم
نمیدونم دقیقا چی باعث میشه ترک کنم چی باعث میشه شروع کنم


کارایی که باید بکنم و حس می کنم کلا براش بیحالم:

• شروع نماز
  
• چند روز دلم می خواد روزه بگیرم اما هی تنبلی می کنم. از طرفی میگم من که نمیتونم نماز بخونم. پس روزه ام کلا میپره دیگه. اون فقط تحمل گرسنگیه نه روزه
  
• ورزش (بدنم حس میکنم ضعیف شده اکثرا فشارم میفته این مدت.. من کلا فشار بالا بوده همیشه، افت فشار عجیبه یکمی)
  
• از سر گیری روابط اجتماعی (کلا منزوی شدم خیلی زیاد فک میکنم تا زمانی که دانشگاه ها و.. برای من شروع نشه هم همین باشه)
  
• استفاده کمتر از مواد غذایی محرک مثل فلفل
  

امروزم سرحالم روحی.. اما بدنم خیلی لخته و افتاده
اینم فکر کنم عوارضه ترکه
البته اگه اولین روز عوارضی داشته باشه
بشدت طولانی شد
من برم کدمو بزنم.
موفق باشید داداشای گلم...
راستی بلاخره دارم اهداف ترکو تو کامپیوترم می نویسم بعد از این همه مدت

نقل قول: سامان جان برای ترک از روشی خاصی استفاده میکنی یا همینطوری شروع به ترک کردی؟

نه از روش خاصی استفاده نکردم. یه دوره ای فقط تنبیه و تشویق گذاشتم برای خودم که نتیجه ای ازش نگرفتم

نقل قول: سامان جان همیشه توی زندگی شکست هست باختن هست برعکسشم هست بردن هم هست اصلا اونی که بگه زندگی همش برد یا همش شکست به نظرم داره اشتباه میکنه درسته یه اتفاق خوب میتونه زمینه ساز یه اتفاق خوب باشه و برعکس ولی فراموش نکن داریم توی دنیای احتمالات زندگی میکنیم هر چیزی ممکنه نمونه که خودت مثال زدی را میگم فوتبال توی فوتبال تموم بازیکنا تا دقیقه اخر میجنگن میدونی چرا؟ چون امید به بردن دارن مثلا همین بازی دیشب پرسپولیس اولش گل خورد ناامید شد؟ نه بلند شد ادامه داد و مساوی کرد بعد تازه توی پنالتی برد
ببین منم مشکل خودتا دارما یعنی خیلی ها مشکل اینو دارن که یاباید100محض باشن یا اصلا نباشن ولی خوب اشتباهه واقعا اگه قرار بود همه 100باشیم که اصلا نمیومدم رو کره خاکی در بست میرفتیم به عرش بهترین جای بهشت 
توی زندگی کاری که فک میکنی درسته را بکن کاری به نتیجه نداشته باش کار درست خود استارت اون دو مینوهه را میزنه اگرم دیدی نزد بدون یه جایی مشکل داره کارت بگرد پیداش کن و حلش کن همه اینجا دنبال حل کردن اون چیزین که دومینوشونو شروع کنه پس کاری به نتیجه نداشته باش دنیا دنیای علت و معلول هاست هر کاری بکنی به یه چیز مشخص میرسی اصلا خجالت نکش یا فکر نکن کسی اینجا از این که شکستی  سرزنشت میکنه نه اصلا، همه اینجا میخوان کمک کنن مشکلتو حل کنی 
پس با خیال راحت برگرد اگرم شکستی بگو شکستم ولی سعی کن مشکلو حل کنی تا اون دو مینویی که دوست داری برات رقم بخوره

مرسی انگیزه 
اره حس میکنم بشه یه کارایی کرد. هر چند الان خیلی زوده که بگم این اراده رو پیدا کردم که بزارمش کنار اما خب همین که دیشب هر چند اتفاقی بیخیال این داستان شدم یه حس خوبی بهم داد.

نقل قول: سلام سامان جان
توی یه سری از مطالب باهات موافقم چون خودم هم یه آدم کمالگرایی هستم ولی به نظرم باید یه کاری بکنی...


یه برنامه بچین و توی اون برنامه، مدت ترک رو بخش بندی کن
یعنی یه تایمی مثلاً سه روز تعیین کن؛ بعد از اون یه بازه یک هفته ای و همینجوری برو بالاتر 

این از این

ولی مهم انگیزه ست
برادر من! پس ما اینجا چیکاره ایم؟
مگه مرام نامه گروه ها رو یادت رفته؟
ما همه اینجا جمع شدیم که به هم کمک کنیم؛ صرف نظر از اینکه چه مشکلاتی داری هممون پای کاریم   کمکت میکنیم...

حالا میمونه توصیه من به عنوان یه کمالگرا به تو:

ببین من توی این مدت اینو درک کردم که لحظه نتیجه فقط یه لحظه ست!
اما چیزی که ما باهاش زندگی میکنیم فرآیند و راه رسیدن به نتیجه ست

حس میکنم تو هم مثل من(تا چند وقت پیش) اینجوری هستی که خودتو به آب و آتیش میزنی و به هر قیمتی شده میخوایی به نتیجه دلخواهت برسی! ولی باور کن این راهش نیست چون ساده ترین اثر بدش اینه که تو داری خاطراتت رو نابود میکنی

من یه عمر از این گله میکردم که چرا گذشته خوبی ندارم و همش از گذشته فراریم تا اینکه به خودم اومدم و دیدم من دارم زمان حال که اتفاقاً گذشته ی آینده من هست! رو نابود میکنم!!!

دقیقاً همین مورد هم درباره ترک صدق میکنه
همه ما برای یه هدف داریم میجنگیم؛ و یه روزی میرسه که به این هدف برسیم ولی مهم اینه که مسیر رو چطوری طی کردیم

تو سعی کن مسیر ترک رو برای خودت زیبا کنی، بیا هر روز اینجا سر بزن، گپ بزن، شوخی کن و باور کن ما هممون دوست داریم توی رسیدن به هدفت کمکت کنیم...

ببین من قبلاً چند بار سعی کردم ترک کنم، ولی همش به خاطر نبود انگیزه و ترس از تصور اینکه تا یه مدت طولانی باید بدون تخلیه ج ن س ی بمونم منو به شکست وامیداشت... دیگه به جایی رسیدم که خجالت میکشیدم، میگفتم هر بار میخوام توبه کنم بدتر میشه و انگار دارم خدا رو مسخره میکنم! پس تا بدتر نشده بذار تو بدبختی خودم فرو برم

ولی الآن که دارم بهش فکر میکنم میبینم خودم داشتم با این حرفا خودمو بدبخت تر میکردم

خیلی طولانی شد ولی لازم دونستم بگم و باور کن کلی حرف دیگه ای هست که هر کدوممون میتونه برات بگه... تو هم کلی حرف برای گفتن داری؛ پس بیا و اینجا حرفت رو بزن

منتظر طلوعتیم رفیق 

مرسی انرژی مثبت 
از توصیه هات بی نهایت سپاسگزارم
از این به بعد بیشتر سر میزنم به اینجا..
ولی خداکنه دوباره به اون شکست های مزخرف سریالی نرسم که مجبور باشم هی بگم شکست! شکست! شکست!
شاید اگه بتونم 3 روز پاک بمونم یه انگیزه حسابی ایجاد بشه.
شایدم نشه.
نمیدونم چی پیش میاد اما بلاخره باید یه تغییری درست کنم.
بازم لطفا کمکم کن 

نقل قول: قرار نیست ما تو همه جنبه‌های زندگی‌مون عالی باشیم.
حتی در اون جنبه‌هایی که عالی هستیم هم قرار نیست از همون اول عالی باشیم.
کسی که روز اول می‌خواد تایپ کنه، پیرش در میاد. انگشتاش درد می‌گیره. اشتباه می‌کنه. سرعتش کمه. اما باید ادامه بده و ادامه بده تا در این زمینه موفق بشه.
ترک خودارضایی هم همین طوره. انتظار درخشش به یک باره خیلی انتظار بی‌جایی هست و این انتظار کمال‌گرایانه ما رو نابود می‌کنه. تا حدی که متاسفانه خیلی از بچه‌ها بدون توجه به این موضوعی که اشاره کردم برای همیشه بی‌خیال ترک خودارضایی میشن.    
بیا و بمون. در کنار هم پله پله درستش می‌کنیم. از همین اول عالی نیستیم اما یک روز میاد که عالی میشیم.   

داداش من حدودا 3 ماه فکر میکنم اومدم و رفتم. تا اومدم نتیجه بگیرم و یه تایم کوتاهی پاک بودم خودم زدم باز همه چیو خراب کردم.
انگار شکسته چیزیه که باید اتفاق بیفته فقط میشه یکم زمانشو به تعویق انداخت.
با این نمیدونم چیکار کنم من.
اصلا نمیتونم حتی خوب باشم.
خیلیا تو این زمینه خیلی عالی عمل کردن
که حتی بعد از من اومدن 
اما من اصلا هیچ پیشرفت محسوسی تو خودم ندیدم.
انگار یه سریا میتونن ترک کنن اما یه سریا نمیتونن. منم جزء دسته دومم...
این حسو دارم خلاصه گفتم مطرحش کنم 



فکر کنم طولانی ترین پست تاریخ انجمن تایپ شد...

(1399 مهر 13، 21:31)آرمین نوشته است: [ -> ]مواردی که بالاتر گفته بودید به‌صورت لیست‌وار میشه این:

• از شرایط وقوع لغزش پیشگیری کنیم. (لازمه‌اش شناخت موارد محرک‌مون هست)
  
• بررسی علت لغزش‌های قبلی و تحلیل اون‌ها. (تا از یه سوراخ دو بار گزیده نشیم)
  
• به همدیگه نزدیک بشیم تا برای هم مفید‌تر باشیم. (وقتی رفیق بشیم بهتر می‌تونیم به هم کمک کنیم تا مثل آدم‌های غریبه کنار هم باشیم)
  
• پلن و برنامه‌ی یک هفته‌ای برای خودمون بریزیم. (و در طول هفته یادمون باشه پلن‌مون چی بوده و روزانه پیگیرش باشیم)
  
• ارزیابی دقیق روزانه داشته باشیم. (آخر هر روز خودمون رو حساب کتاب کنیم تا از وضعیت‌مون باخبر بشیم و بتونیم تغییرات لازم رو در روزهای بعد اعمال کنیم)
  

حالا ما چی کار کنیم؟

1- هر کدوم‌مون یک تحلیل خوب همین اول کاری انجام بدیم از لغزش‌های قبلی‌مون و شرایط وسوسه‌انگیزی که قبلا داشتیم.
آیا اون شرایط هنوز ممکنه رخ بده؟ اگر بله، میشه کاری کرد که دیگه رخ نده؟ اگر نه، چه کار باید بکنیم که اون شرایط رو بتونیم مدیریت کنیم؟
موانع پاکی‌مون رو شناسایی کنیم تا بدونیم مشکل کجاست. بدونیم حواس‌مون به چی باید باشه. 
نتیجه این تحلیل رو تو گروه بذاریم. 

2- هر شب تو گروه حاضر شیم و گزارش روزانه‌مون رو بنویسیم.
الف) هم اعلام پاکی می‌کنیم که انرژی بگیریم.   
ب) هم از وقایع روزانه‌ای که داشتیم تعریف می‌کنیم و همدیگه رو در جریان میذاریم که روزهامون به چه شکل می‌‌گذره.
ج) اگر لیست روزانه برای خودمون درست کردیم از کارهایی که باید انجام بدیم اشاره می‌کنیم که از لیست کدوم‌ها انجام شده و کدوم‌ها نشده.


3- به همدیگه انرژی مثبت بدیم تا قوت قلب بگیریم از همدیگه و بتونیم به تلاش‌هامون ادامه بدیم.
حداقل حداقلش سپاس زدن زیر پست‌های همدیگه هست. با سپاس زدن به همدیگه نشون میدیم که وضعیت همدیگه رو دنبال می‌کنیم و ما همه با هم هستیم. 

4- ارتباط نزدیک بین خودمون به وجود بیاریم.
وقتی با همدیگه کار گروهی انجام بدیم و به موارد بالا پایبند باشیم، مگه میشه ارتباط نزدیک به وجود نیاد؟ با همدیگه کلی رفیق‌تر میشیم و کلی هم صفا می‌کنیم. 


خب کی پایه‌ است؟ بلند اعلام حضور کنید که من بشنوم. 

اتفاقا به نظرم کلید طلایی همینه 
الان که دارم دقت بیشتری میکنم من به طور ناخوداگاه قسمتی از کارا انجام دادم قبلا من تصمیم این بود این ترم درس بیشتری بخونم همه استادا تازه هستن تقریبا به جز دوتا واسه همین یه برنامه درسی درست کردم یه جور برنامه کلاسی که وقتی میرفتیم مدرسا بهمون میدادن بعد 5شنبه هر هفته یه نگاه بهش میندازم ببینم خوب چه کلاسایی شو رفتم و بعد یه نگاه میکنم ببینم برا هفته بعدش چه کلاسایی دارم چه تکالیفی باید انجام بدم توی اون هفته
تا اینجاش مکتوب دارم 
ولی خوب تصمیم داشتم چندتا برنامه از adobیاد بگیرم که خوب به دلیل مریضی نتونستم انجام بدم یا مثلا میخواستم زبانمو تقویت کنم که بازم به همون دلیل نشد
اینا را حتما مکتوب میکنم
پ. ن:ارمین اب سیبا جواب داد حالم خیلی بهتره  

اما در جواب سوال اول من سه  عامل خیلی خیلی مهم رو شناسایی کردم یه جورایی روی هم تاثیر میذارن فکر میکنم 
اولیش تنهایی 
دومیش نداشتن برنامه و بیکار بودن توی طول روز 
سومیش هم همون جریان طبعی که قبلا گفتم 
تنهایی که خوب مشخصه شدت وسوسه منو زیادتر میکنه و از اونجایی که من توی یه خانواده خلوت زندگی میکنم میدونم احتمال اینکه تنها بشم خیلیه پس باید یه ضد ضربه تعریف کنم براش خوب میتونم از طریق اون کارهایی که گفتم مکتوب میکنم خودمو توی طول روز سرگرم کنم یا دیگه اگه خیلی اوضاع خطری شد برم توی گروهای دانشگاه به گروهایی که داخلش ادمینم یکم زور بگم جیگرم خنک بشه  نه شوخی میکنم من ادمین خوبیم خدایی میتونم توی گروه ها به بچه ها کمک کنم. 

اون جریان طبع هم هر موقع احساس کردم داره کار میده دستم یه چیزی بخورم که طبعمو متعادل کنه
راستی منم هستم

سلام
کار خیلی خوبیه
منم هستم
فقط بیخشید دیر به دیر میام کانون

سلام طوفانی‌های کانون 

(1399 مهر 13، 23:56)مهدوی نوشته است: [ -> ]با صدای بللللللندددددد:

من هستم

(1399 مهر 14، 15:15)mohammadrg نوشته است: [ -> ]منم تا آخر هستم
اینجانب محمد

(1399 مهر 14، 15:58)Saman79 نوشته است: [ -> ]منم هستم و پایه ام...

(1399 مهر 14، 16:19)majid78 نوشته است: [ -> ]راستی منم هستم

(1399 مهر 14، 16:50)عرفان. نوشته است: [ -> ]سلام
کار خیلی خوبیه
منم هستم

مهدوی و محمد و سامان و مجید و عرفان همه‌تون بی‌نظیرید. 
 مرسی از من هستم‌هایی که پشتش کلی نیت خوب هست و فکر تغییر و البته انرژی و انگیزه برای داشتن یک زندگی بدون عادت‌های بد.  
حالم رو حسابی خوب کردید.

 
علی‌رضا تو کجایی؟ 
ماجراجو چرا نگفتی که تو هم هستی؟ 
کاش هادی هم بیاد به ما ملحق شه. همین طور آبی. 

(1399 مهر 14، 15:58)Saman79 نوشته است: [ -> ]داداش من حدودا 3 ماه فکر میکنم اومدم و رفتم. تا اومدم نتیجه بگیرم و یه تایم کوتاهی پاک بودم خودم زدم باز همه چیو خراب کردم.
انگار شکسته چیزیه که باید اتفاق بیفته فقط میشه یکم زمانشو به تعویق انداخت.
با این نمیدونم چیکار کنم من.
اصلا نمیتونم حتی خوب باشم.
خیلیا تو این زمینه خیلی عالی عمل کردن
که حتی بعد از من اومدن 
اما من اصلا هیچ پیشرفت محسوسی تو خودم ندیدم.
انگار یه سریا میتونن ترک کنن اما یه سریا نمیتونن. منم جزء دسته دومم...
این حسو دارم خلاصه گفتم مطرحش کنم 



فکر کنم طولانی ترین پست تاریخ انجمن تایپ شد...

اولا که داداش عزیزم پست طولانی ندیدی که به این میگی پست طولانی. هر موقع آمادگیش رو داشتی، بگو تا نشونت بدم.  

بعد هم علی جان داداش خوبم
هیچ موقع خودت رو با کسی مقایسه نکن.
گذشته تو با گذشته بقیه فرق داره. زندگی تو با زندگی بقیه فرق داره. خانواده تو، شرایط فعلی تو با بقیه فرق داره.
اونی که میاد و یک دفعه‌ای کلی موفقیت می‌آفرینه وضعیتش با تو فرق داره.

تو روی خودت زوم کن. همه فکر و ذکرت خودت باش. 
تو هر ماه باید یک مقدار بهتر از علی یک ماه قبل باشی. همین.
چه بهتر که خیلی بهتر باشی. اما اگه نشد هم فدای سرت. 

دنبال روند خوب باش. نه نتیجه خوب.
این قدر کمال‌گرایانه پیش نرو که باز یهو ول کنی و بری.
از الان این رو با خودت کنار بیا. بگو الان من می‌خوام فقط ۳ روز پاک باشم. همین. یهو نگو من ۳۰۰ روز باید پاک باشم و اگه نشد خدا حافظ شما.

علی جان تو جزء اون سری‌ها هستی که کلی روزهای خوب در پیش رو داری. 
دیر و زود داره. سوخت و سوز نه. 

(1399 مهر 14، 16:19)majid78 نوشته است: [ -> ]پ. ن:ارمین اب سیبا جواب داد حالم خیلی بهتره  

اما در جواب سوال اول من سه  عامل خیلی خیلی مهم رو شناسایی کردم یه جورایی روی هم تاثیر میذارن فکر میکنم 
اولیش تنهایی 
دومیش نداشتن برنامه و بیکار بودن توی طول روز 
سومیش هم همون جریان طبعی که قبلا گفتم 
تنهایی که خوب مشخصه شدت وسوسه منو زیادتر میکنه و از اونجایی که من توی یه خانواده خلوت زندگی میکنم میدونم احتمال اینکه تنها بشم خیلیه پس باید یه ضد ضربه تعریف کنم براش خوب میتونم از طریق اون کارهایی که گفتم مکتوب میکنم خودمو توی طول روز سرگرم کنم یا دیگه اگه خیلی اوضاع خطری شد برم توی گروهای دانشگاه به گروهایی که داخلش ادمینم یکم زور بگم جیگرم خنک بشه  نه شوخی میکنم من ادمین خوبیم خدایی میتونم توی گروه ها به بچه ها کمک کنم. 

مجید جان آب سیب‌ها نوش جونت. هر موقع تموم شد بگو دوباره برات بیارم قشنگ بدنت پاک‌سازی شه از هر چی ویروسه.   

خب باید بگم که آقا مجید ما از همه زرنگ‌تر بود و استارت کار رو زد با شناسایی سه عامل خیلی خیلی مهمی که براش مشکل ایجاد می‌کنه.
مجید جان دیگه خودت اوستایی و راهکارها رو هم نوشتی. ماشالله به تو. 
و خوش به حال گروه‌هایی که ادمینی چون تو دارن. 

راستی بچه‌ها مجید روانشناس گروه‌مونه سوالی چیزی داشتید بپرسید جواب کامل میده. هزینه هم نمی‌گیره. 

(1399 مهر 14، 21:33)ماجراجو نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها ببخشید دوروز نبودم گیر درسا و کارام بودم 
بر گشتم دوباره 
حالمم خوبه 
شما چطورید

سلام به داداش گلم ماجراجو
نه خسته برادر با درس و کارها 

حال خوب تو حال ما رو هم خوب می‌کنه. 

(1399 مهر 14، 21:41)ماجراجو نوشته است: [ -> ]بچه ها اومدم از یک چیز خیلی مهم با خبرتون کنم 
اصلا نرید در مورد عوارض خودارضایی چیزی سرچ کنید
دکترای ایرانی که خارج هستن مثل آزیتا ساعیان ساراناصر زاده 
اینا خودارضایی رو پیشنهاد میکنن و میگن که اصلا ضرر نداره
.
.
.

همین طوره متاسفانه.
خیلی از دکترها میان و میگن این کار یه کار عادی هست و مشکلی هم نداره.
در صورتی که همین بس که حکم خدا اینه که گناهه و اکثر مراجع تقلید هم میگن نه تنها گناهه که گناه کبیره هست.

خ.ا که به تنهایی هم نیست. کسی که درگیر خ.ا میشه درگیر پورن هم میشه.
کسی که غرق در پورن میشه به خاطر خ.ا هیچ عوارضی نداره؟ ذهنی که بیمار میشه با اون فیلم‌های بد پس چیه؟ 

قرار شد که من یک دوره این ور ثبت نام کنم و یک دور گروه سرو.
این دوره با شما هستم.

بچه‌ها همه تو مسابقه اسم بنویسیم و بریم که ۳ هفته سبز با هم بسازیم. 

(1399 مهر 14، 22:39)آرمین نوشته است: [ -> ]قرار شد که من یک دوره این ور ثبت نام کنم و یک دور گروه سرو.
این دوره با شما هستم.

بچه‌ها همه تو مسابقه اسم بنویسیم و بریم که ۳ هفته سبز با هم بسازیم. 

با یاد خدا
ثبت نام دور چهل و چهارم مسابقه گروهی

1- آرمین
2- majid78
3- 
4- 
5- 
6-
.
.
اطلاعات بیشتر تو این پست هست.
قوانین مسابقه هم تو این پست هست.
بشتابید... 

  اصلا ارمین وقتی دیدم این دوره گروه طوفانه  تصمیم گرفتم باشم توی مسابقه خیلی خوبی ارمین این دوره حتما جبران دوره قبلو میکنم

قرار شد که من یک دوره این ور ثبت نام کنم و یک دور گروه سرو.
این دوره با شما هستم.

بچه‌ها همه تو مسابقه اسم بنویسیم و بریم که ۳ هفته سبز با هم بسازیم. 

بچه ها برای علیرضا چه اتفاقی افتاده؟
نگران شدم؟

و نکته ی بعدی اینکه چرا امروز هبچکس تو گروه نیست؟
بازم نگران شدم!

خب حالا شما نیستید ولی با توجه به کنترل و پیشگیری که چند روز پیش برنامشو شروع کردیم،بریم واسه اعلام وضعیت امروز:
محمد/۱۶ روز و ۲۰ساعت پاک

امروزم مثل روزای دیگه خوب سپری شد،ولی دو تا عامل باعث شد که امروز اذیت بشم

اولی این بود که خشکی چشمم باعث شد نتونم خیلی به کارام برسم و یه کمی اعصاب خوردی و بیکاری بوجود آورد که باعث تصویر سازی و خیال پردازی شد

عامل دومم یه چیزیه که تازه متوجهش شدم و اونم اینه که تو این چندین سال عادت کردم که اکثر وقتا قبل از خواب خیال پردازی میکنم و با خیال پردازی به خواب میرم
تو این چند روز سعی کردم که اینکارو نکنم،ولی متوجه شدم که خوابم نمیبره، قبلا یه چیزی شنیده بودم درمورد تصاویر جایگزین و اینکه ذهنمونو عادت بدیم به اینکه تا افکار جنسی اومدن یه تصویر بهتر  رو تصور کنیم،اما نتونستم اجراش کنم و ذهنم سریعا ناخود آگاه برمیگرده به فکرای جنسی،گاهی با خودم فکر میکنم که مغزم سعی داره این افکار رو  جایگزین خود ارضایی کنه،ولی تجربم بهم میگه هر وقت خواستم یه فکر جنسی رو تا تهش ادامه بدم نتیجش  به خودارضایی میرسه