(1399 مهر 16، 0:14)mohammadrg نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 15، 23:10)majid78 نوشته است: [ -> ]نقل قول: 2 ساعت پیش)mohammadrg نوشته است
اولی این بود که خشکی چشمم باعث شد نتونم خیلی به کارام برسم و یه کمی اعصاب خوردی و بیکاری بوجود آورد که باعث تصویر سازی و خیال پردازی شد
عامل دومم یه چیزیه که تازه متوجهش شدم و اونم اینه که تو این چندین سال عادت کردم که اکثر وقتا قبل از خواب خیال پردازی میکنم و با خیال پردازی به خواب میرم
تو این چند روز سعی کردم که اینکارو نکنم،ولی متوجه شدم که خوابم نمیبره، قبلا یه چیزی شنیده بودم درمورد تصاویر جایگزین و اینکه ذهنمونو عادت بدیم به اینکه تا افکار جنسی اومدن یه تصویر بهتر رو تصور کنیم،اما نتونستم اجراش کنم و ذهنم سریعا ناخود آگاه برمیگرده به فکرای جنسی،گاهی با خودم فکر میکنم که مغزم سعی داره این افکار رو جایگزین خود ارضایی کنه،ولی تجربم بهم میگه هر وقت خواستم یه فکر جنسی رو تا تهش ادامه بدم نتیجش به خودارضایی میرسه
خوب داداش محمد بابت موضوع اول متاسفم منم قبلا همچین مشغلی داشتم مراجعه کردم به پزشک یه سری قطره واسم نوشت استفاده کردم زود خوب شدم تونستی با یه دکتر مشورت کن حتما
در مورد مشکل دوم فک میکنم بدونم مشکل از کجا کار هست توی روانشناسی میره طرف اختلال های خواب من قبلا که به روانشناس مراجعه کردم بهم توصیه کرد برای جریان خوابیدن اول از همه میطی که میخوای بخوابی را از محیط فعالیت روزانه جدا کنم
2-حداقل نیم ساعت قبل از خواب سر هیچ گونه سیستمی مثل لپ تاب موبایل و گوشی نرم
3-به هیچ وجهه تا خوابم نگرفته نرم سمت تخت خواب
4-توی طول روز خودمو خسته کنم تا شب بتونم بخوابم
البته بعضی ها دارو تجویز میکنن من به شخصه موافق دارو نیستم برای خواب
5-اگه ذهنم اشفته بود یه سری تمرینات ریلکسیشن انجام بدم ذهنم اروم بشه
در کل اگه توی طول روز کاری کردی که تحریک ذهنی یا جسمی شدی به خودت حق بده اولا در ثانی یه سری تکنیم های کنترل ذهن هست میگردم پیدا میکنمشون برات میفرستم اون را انجام بده یه جایی کمک میکنه بهت اما اگه خیلی تحریک شده بودی تکنیک توصیه نمیکنم بلند شو تغییر موقعیت فیزیکی بده مثلا برو تو جمع پیش خانوادت باهاشون صحبت کن یا وقتی تغییر موقعیت دادی یه کاغذ بردار خط خطی کن خیلی کمک میکنه معمولا یا اگه نقاشیت خوبه یه پرنده را مثلا تصور کن سعی کن اونو بکشی
ممنونم نکات خیلی مفیدی گفتی،حتما سعی میکنم که بهشون عمل کنم،
فقط یه نکته
من اصلا نقاشیم خوب نیست،یعنی در حد محمد پنج ساله از تهرانم نیستم،
آخرین نقاشیکه یادم میاد کشیدم فک کنم مال چهار پنج سال پیش بود
یه کار جذاب دیگه هم هست میشه انجام داد برای ارامش ذهن
یه موسیقی ملایم گوش کن بعد سعی کن بیت هاشو روی یه کاغذ بنویسی
من دیروز اشعار شاملو را گوش میدادم عالی بود
شجریان، بسطامی،اینا توی موسیقی سنتی عالی هستن اگه اهل موسیقی سنتی باشی
نقل قول: اشتباه کردم. زندگیم از اول بد جلو رفت. آدم وقتی راهنمای درست نباشه و خودش هم هیچی بلد نباشه، بهتر از این نمیشه.
از طرفی تو دانشگاه من خیلی دنبال تئوریجات بودم. کارهای عملی خوبی انجام ندادم.
بعد هم که دیگه بیمار شدم و زمینگیر.
اما همین آموزشهایی که دارم میبینیم در همون راستا هست.
حالا چه کارآفرین بشم یا هر چیز دیگه، میتونم از شغل دولتی جدا بشم و برم دنبال چیزهایی که دوست دارم. هر آدمی فقط یک بار زندگی میکنه.
ممنونم ازت که بهم گفتی.
سلام آقا آرمین
نه آدم با اشتباه کردن بزرگ میشه
اگر درسی از بگیرم خیلی خوبه
اره واقعا کار دولتی آدم ثابت میکنه
جمله قشنگی گفتید: آدم فقط یبکار زندگی میکنه
منم همیشه اینو میگم برای کار های که دوست دارم انجام بدم واز ریسکش میترسم
خواهش میکنم
نقل قول: یعنی تولد من رو ندیدی؟ اصلا چرا تو تولدم رو تبریک نگفتی؟ نمیگی من دپرس میشم؟ نمیگی نیاز به توجه دارم؟
خدا رو شکر که خلق و خوت تغییر کرده.
آدم فکر میکنه که خیلی چیزها رو نمیخواد بعد کمکم متوجه میشه که لازم داره.
انشالله دانشجوی دندانپزشکی که شدی همون ترم اول با یک خانم دکتر همتراز خودت ازدواج میکنی. فقط یه دو سال رو دووم بیار. باشه؟
شرمنده اخه من تو کانون فقط چد تا تاپیک چک میکنم
اصلا چرا توی طوفان جشن برگزار نکردید دوستان بیاید جشن تدارک بدیم
نه بابا ترم اول چه خبره
اصلا چرا ایرانی
خارجی چشه مگه
باشه ولی 13سال باید دوام بیارم تا تخصص بگیرم
شنیدم که از دندان پزشکی میشه جراحی بینی و کانال های مغزی خوند خیلی جالب بود برام
دندانپزشک بشی ولی جراحی مغز و اعصاب کنی
نقل قول: قراره عرفان مزدوج بشه؟؟؟ کی به سلامتی ؟ شایعه خوب درست میکنم یا نه ؟؟ گرچه من خودم فراری هستم تقریبا دارن امادم میکنن واسه ازدواج اما من که گوشم بدهکار نیست در کل موافق جریان ازدواج خودم نیستم
سلام آقا مجید
شایعه نساز
15سال دیگه ازدواج میکنم
تشریف بیارین خوشحال میشم
سلام
دو روز پیش
شکست داشتم
بعدش یهو دوباره تصمیم به پاکی گرفتم
دیروز همش تنها بودم
بهش فکر کردم
اذیت شدم
اما سراغش نرفتم و خیلی خوشحالم
یه اپلیکیشن نصب کردم
الان حدودا 1 روز و 12 ساعته که پاکم
هدف اولم 30 مهره
سامان79/ چهاردهم مهر 99/ 1 روز پاک
(1399 مهر 14، 20:39)آرمین نوشته است: [ -> ]با یاد خدا
ثبت نام دور چهل و چهارم مسابقه گروهی
1-
2-
3-
4-
5-
.
.
بشتابید...
راستی اسم منو تو این دوره از مسابقه ام بنویسید
(1399 مهر 16، 7:11)majid78 نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 16، 0:14)mohammadrg نوشته است: [ -> ] (1399 مهر 15، 23:10)majid78 نوشته است: [ -> ]نقل قول: 2 ساعت پیش)mohammadrg نوشته است
اولی این بود که خشکی چشمم باعث شد نتونم خیلی به کارام برسم و یه کمی اعصاب خوردی و بیکاری بوجود آورد که باعث تصویر سازی و خیال پردازی شد
عامل دومم یه چیزیه که تازه متوجهش شدم و اونم اینه که تو این چندین سال عادت کردم که اکثر وقتا قبل از خواب خیال پردازی میکنم و با خیال پردازی به خواب میرم
تو این چند روز سعی کردم که اینکارو نکنم،ولی متوجه شدم که خوابم نمیبره، قبلا یه چیزی شنیده بودم درمورد تصاویر جایگزین و اینکه ذهنمونو عادت بدیم به اینکه تا افکار جنسی اومدن یه تصویر بهتر رو تصور کنیم،اما نتونستم اجراش کنم و ذهنم سریعا ناخود آگاه برمیگرده به فکرای جنسی،گاهی با خودم فکر میکنم که مغزم سعی داره این افکار رو جایگزین خود ارضایی کنه،ولی تجربم بهم میگه هر وقت خواستم یه فکر جنسی رو تا تهش ادامه بدم نتیجش به خودارضایی میرسه
خوب داداش محمد بابت موضوع اول متاسفم منم قبلا همچین مشغلی داشتم مراجعه کردم به پزشک یه سری قطره واسم نوشت استفاده کردم زود خوب شدم تونستی با یه دکتر مشورت کن حتما
در مورد مشکل دوم فک میکنم بدونم مشکل از کجا کار هست توی روانشناسی میره طرف اختلال های خواب من قبلا که به روانشناس مراجعه کردم بهم توصیه کرد برای جریان خوابیدن اول از همه میطی که میخوای بخوابی را از محیط فعالیت روزانه جدا کنم
2-حداقل نیم ساعت قبل از خواب سر هیچ گونه سیستمی مثل لپ تاب موبایل و گوشی نرم
3-به هیچ وجهه تا خوابم نگرفته نرم سمت تخت خواب
4-توی طول روز خودمو خسته کنم تا شب بتونم بخوابم
البته بعضی ها دارو تجویز میکنن من به شخصه موافق دارو نیستم برای خواب
5-اگه ذهنم اشفته بود یه سری تمرینات ریلکسیشن انجام بدم ذهنم اروم بشه
در کل اگه توی طول روز کاری کردی که تحریک ذهنی یا جسمی شدی به خودت حق بده اولا در ثانی یه سری تکنیم های کنترل ذهن هست میگردم پیدا میکنمشون برات میفرستم اون را انجام بده یه جایی کمک میکنه بهت اما اگه خیلی تحریک شده بودی تکنیک توصیه نمیکنم بلند شو تغییر موقعیت فیزیکی بده مثلا برو تو جمع پیش خانوادت باهاشون صحبت کن یا وقتی تغییر موقعیت دادی یه کاغذ بردار خط خطی کن خیلی کمک میکنه معمولا یا اگه نقاشیت خوبه یه پرنده را مثلا تصور کن سعی کن اونو بکشی
ممنونم نکات خیلی مفیدی گفتی،حتما سعی میکنم که بهشون عمل کنم،
فقط یه نکته
من اصلا نقاشیم خوب نیست،یعنی در حد محمد پنج ساله از تهرانم نیستم،
آخرین نقاشیکه یادم میاد کشیدم فک کنم مال چهار پنج سال پیش بود
یه کار جذاب دیگه هم هست میشه انجام داد برای ارامش ذهن
یه موسیقی ملایم گوش کن بعد سعی کن بیت هاشو روی یه کاغذ بنویسی
من دیروز اشعار شاملو را گوش میدادم عالی بود
شجریان، بسطامی،اینا توی موسیقی سنتی عالی هستن اگه اهل موسیقی سنتی باشی
آره این راه خیلی مفیده،واقعا کار میکنه،البته من خیلی سنتی باز نیستم و بیشتر سبکای دیگه گوش میکنم
البته اگه خواستین برای کم کردن وسوسه از آهنگ استفاده کنید، یادتون باشه که از آهنگای ملایم استفتده کنید، من قبلا برای دثر کردن شهوت آهنگای با ریتم وحشتناک قوی گوش میکردم و این آهنگا همون لحظه باعث میشد فشار کم بشه ولی بعد از تموم شدن آهنگ چند برابر میشد
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه
گزارش امروز
خوب امروز واقعا برنامه سنگینی ریخته بودم سابی سرم شلوغ بود نرسیدم همه کارهاما انجام بدم الان دقیقا در این وضعیت هستم
امروز باز هم داشتم یه سری کار عملی را انجام میدادم واسه یکی از درسام حدود 3ساعت ازم زمان برد اگه اشتباه نکرده باشم حسابی هم وقتمو گرفت هم انرژیمو 10واحد انرژی لطفا
طزریق کنید
قبلشم گفته بودم زبان میخونم وقتی رفتم سر کتاب دیدم یا ابلفضل اصلا مثل قسمت دیروز نبود دیروز وقتی نشستم به خوندن زبان از هر 5تا کلمه دوتاشا بلد نبودم ولی امروز از هر 5تا 5تاشا واثعیت اصلا به چشم ندیده بودم خلاصه هنگ بودم اصابم خورد بود خلاصه بد رفتم سر وقت همون کار عملی و بعدش هم رفتم سر وقت یه درس دیگه از بس مغزم هنگ بود فقط گذری یه چند صفحه خوندم البته متوجه شدم چی به چیه ولی به سختی با این حالبازم نشد کامل بخونم در کل امروز از 10به خودم5میدم نه خیلی خوب بودم نه خیلی بد
حواسم به دوتا نکته باشه 1- برنامه خیلی سنگینی ننویسم دیگه برا خودم
خواستم برنامه بنویسم به جزئیات اون درس توجه کنم یهو لغات زبان اینطوری نیان جلو
وضعیت پاکی
majid78
9مهر یک هفته پاک
السلام علیک یا ابا عبدالله
کل دنیا حرم توست ولی این ایام
واحد گمشدگان حرمت ایران است...
#به_تو_از_دور_سلام
اربعین حسینی رو به همتون تسلیت عرض میکنم
سلام داداشای خوبم
اربعین حسینی تسلیت به شما
گزارش امروز من:
با یک سردرد نامناسب بیدار شدم.
بعد از نماز صبح، یک صفحه تفسیر قرآن خوندم.
چون خیلی غمگین بودم، چند ترانه غمگین گوش دادم.
بعد که سر کار بودم. سعی کردم مفید از وقتم استفاده کنم.
بعد رفتم آزمایشم رو گرفتم. باید یک جای دیگه یک آزمایش دیگه هم میدادم. رفتم گفت نیم ساعت دیگه باز میکنن.
گفتم چی کار کنم چی کار نکنم. رفتم تو این فاصله از نمایشگاه کتاب بازدید کردم. کلا کتاب خیلی دوست دارم و حتی دیدن و ورق زدن کتابها هم حالم رو خوب میکنه.
رفتم آزمایش دادم و اومدم خونه دوش گرفتم و نمازم رو خوندم. نیم ساعت از یک فیلم رو دیدم و بعدش هم اومدم کانون به داداشای گلم سر بزنم.
راستی ۱۰ صفحه هم فایل آموزشی خوندم اما دیگه نتونستم عملی انجامشون بدم. ذهنم کششش (چقدر شین داشت
) رو نداشت.
من روز به روز بهتر میشم.
آرمین یک روز
پاااااااااااااااک دیگه رو هم سپری کرد.
بچهها گزارشهایی که مینویسید خیلی خوبه. آفرین به همهتون.
من که به این فکر میکنم شب باید گزارش بدم دیگه روم نمیشه بخوام کارهای بد یا الکی کنم.
لااقل تمام تلاشم رو میکنم.
مجید جان
یک هفته پاکیت مبارک. چه گزارشهای پر و پیمونی مینویسی. این لپتاپی که دستت هست رو لطفا نگه دار پسش نده.
10 واحد انرژی میخواستی من 100 واحد انرژی میدم. ماشالله به تو داداش فعالمون.
انرژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژژی.
ضمنا سهم کیکت رو هم گذاشتم کنار. فقط اضافه وزن پیدا نمیکنی؟
بفرما:
سامان79 جان
آفرین به تو که کم نمیاری و هستی وسط میدون.
منم برات خوشحالم که یه مقاومت عالی داشتی. اذیت شدی اما انجامش ندادی.
من جای تو بودم هدفم رو ۵ روز ۵ روز میذاشتم. هدف باید در عین حال که چالشبرانگیزه، قابل دستیابی هم باشه. اون قدری سخت و دور نباشه که ذهن بیخیالش شه.
راستی هدفهای ترک خ.ا رو نوشتی؟
عرفان. جان
فدای تو داداش گلم.
ممنون که لطف کردی و تبریک گفتی. اون طرف دیگه جشن تولد بعدی رو گرفتن من نشد جواب بدم.
به امید خدا یه دندانپزشک حرفهای بشی. بعدم کانال مغزی بخونی و جراح مغز و اعصاب شی.
به نظر من ازدواج دانشجویی خیلی هم خوبه و اصلا نیاز نیست تا ۱۵ سال دیگه صبر کنی.
ما شیرینی ازدواج میخوایم یالا.
کارای امروزم؛ به ترتیب نمیگم چون طولانی میشه،فقط مهماش:
صبح رفتم کتابخونه واسه درسام
بعداز ظهر یه کم زیاد خوابیدم ولی بهتر از این بود که به خاطر خستگی شکست میخوردم
غروبم رفتم نیم ساعت دوییدم ولی چون یه کم سرد بود یه ذره سخت شد
سرشبم یه نیم ساعت یه چیزایی درمورد تندخوانی یاد گرفتم خوب بود ولی بچه ها اگه یه آموزش یا چیزی درمورد تندخوانی دراختیارتونه خیلی لطف میکنید درموردش به منم اطلاع بدید
نقل قول: گزارش امروز من:
با یک سردرد نامناسب بیدار شدم.
بعد از نماز صبح، یک صفحه تفسیر قرآن خوندم.
چون خیلی غمگین بودم، چند ترانه غمگین گوش دادم.
بعد که سر کار بودم. سعی کردم مفید از وقتم استفاده کنم.
بعد رفتم آزمایشم رو گرفتم. باید یک جای دیگه یک آزمایش دیگه هم میدادم. رفتم گفت نیم ساعت دیگه باز میکنن.
گفتم چی کار کنم چی کار نکنم. رفتم تو این فاصله از نمایشگاه کتاب بازدید کردم. کلا کتاب خیلی دوست دارم و حتی دیدن و ورق زدن کتابها هم حالم رو خوب میکنه.
رفتم آزمایش دادم و اومدم خونه دوش گرفتم و نمازم رو خوندم. نیم ساعت از یک فیلم رو دیدم و بعدش هم اومدم کانون به داداشای گلم سر بزنم.
راستی ۱۰ صفحه هم فایل آموزشی خوندم اما دیگه نتونستم عملی انجامشون بدم. ذهنم کششش (چقدر شین داشت ) رو نداشت.
من روز به روز بهتر میشم.
آرمین یک روز پاااااااااااااااک دیگه رو هم سپری کرد.
امیدوارم این سردرد ها چیز خاصی نباشن
ازمایش خوب بود ارمین؟
من از کتاب خوندن اصلا لذتی نمیبردم واقعیت اما چند وقتیه سعی میکنم باهاش بهتر ارتباط برقرار کنم
ایول که سعی میکنی از وقتت مفید استفاده کنی ماشالله
ارمین فایل اموزشی چی اموزش میبینی؟.
نکته ای نداری واسه اینکه مطالب یه کتاب را با کیفیت بیشتری یادبگیریم؟