کانون

(1399 مهر 30، 20:36)آرمین نوشته است: [ -> ]مجید جان بعد از غیبت دو روزه خوش برگشتی.   تو دو روز میری انگار دو سال رفتی. 
با خبرهای خوب هم اومدی خدا رو شکر. 21 روز پاکی. تعهد به برنامه. آرامش ناشی از اجرای برنامه. 
برای گروه‌های درسیت فکر کنم نیاز به دستیار و معاون داری.   درخواست‌ها هم که از مجیدِ اهل علمِ فرزانه زیاد. 

فداتم داداش. ممنون که اومدی. 

ارمین داداش حقوق این ماهو زودتر بده یه معاون استخدام کنم  
لطف داری داداش انشالله قدم های بزرگ تر برداریم  با کمک هم دیگه

سلام من از فردا شاید یکم دیر به دیر بیام ، سعی میکنم اعلام وضعیت کنم 

سلاااام 

مهدوی دوباره برگشت

خب امروز همش داشتم جزوه مینوشتم
یعنی فکر کنم همه فهمیدن که من از جزوه نویسی بدم میاد
زمانی که آموزش حضوری بود آخر ترم جزوه های همکلاسیامو جمع میکردم میبردم زیراکس از همه کپی میگرفتم؛ الآنم که آموزش مجازیه بازم حال ندارم به فایلای اساتید گوش بدم؛ پی دی اف جزوه ها رو میگیرم ولی بازم باید نوشت
پرینتشون واضح نیست
خلاصه که مهدوی تو دام جزوه نویسی افتاد
تعجب نکنید؛ من بچه که بودم دست راستم پنج بار شکسته! این قضیه هم اثر بدی گذاشته و دستم تو نوشتن خیلی کنده
ولی باید نوشت

چقدر جمله مأیوس کننده گفتم امروز

گزارش امروز...
یه ساعت قبل از تایم معمل بیدار شدنم، بیدار شدم(برای تنظیم خواب این برنامه رو شروع کردم)
بعد از ظهر جزوه نویسی و بعد از اونم کلاس آنلاین داشتم و بعدش دوباره جزوه نویسی

دو صفحه قرآن خوندم؛ نماز صبح هم بیدار شدم؛ نمازای امروز خونده شد 
قبل خواب هم باید زبان تمرین کنم و چند صفحه کتاب بخونم...


یه چیزی هم بگم؛ امروز دو بار وسوسه شدم ولی برعکس دفعات قبل خیلی زود جمعش کردم و ذهنمو سراغ یه موضوع پاکی بردم

حالا حمل بر خود ستایی نباشه ولی امروز به خودم افتخار کردم که تونستم راحت مدیریتش کنم و بدون فوت وقت از سرم بیرونش کردم

ممنون از آرمین که اینجوری به هممون انرژی میده
ممنون از تک تک بچه‌ها که اینجوری از همدیگه و از من حمایت میکنن

همتون برام عزیزین

مهدوی/20مهر/11 روز خوب

نقل قول: عرفان. تبریک داداش عزیز بابت چله‌ی پاکیت. می‌دونی چقدر خوشحال شدم؟  

کسی که به چله می‌رسه یعنی بخش سخت ماجرا رو گذرونده. و اگه خط قرمزهاش رو حفظ کنه، اهدافش رو فراموش نکنه و باورهاش رو حفظ کنه، تو سراشیبی پاکی می‌افته. مراقب خودت باش. آفرین به داداش درس‌خونم.   گردهمایی هم جات خالی بود.

سلام آقاآرمین  
خیلی ممنون  
باشه بیشتر بهشون دقت میکنم

---

آپدیت گزارش روزانه

از 8شب که کلاس زیست شناسی شروع شد الان تموم شد
هم داغون شدم هم خیلی پرنکته و مفهومی بود

گزارش های من بیشتر درسی هست
تنوع کاری ندارم
 

نقل قول: مهدوی/20مهر/11 روز خوب

آفرین مهدوی
برو تا ایستگاه بعدی

عرفان جان آفرین به تو که این همه تلاش میکنی و درس میخونی


یادش بخیر؛ صبح تا شب تو کتابخونه بودم و فقط نکته مینوشتم

خدا میدونه زیست چقدر حجمش زیاده
ولی مهمترین نکته اینه که توی ماه آخر قبل از کنکور باید بشینی کنکور های 10 سال اخیر رو بزنی؛ منم همین کار رو کردم و وقتی رفتم سر جلسه قشنگ کلی سؤال تکراری از سال های قبل دیدم

ممنون از این همه انرژی که بهم دادی

سلام بچه ها
یه مدته که کم میام
آخرش تصمیم نهاییمو گرفتم و میخوام کنکور انسانی بدم
احتمالا یه کم واسم سخت بشه چون رشتم تجربیه هم باید دیپلم اینجا رو بگیرم و هم کنکور اونجا رو بدم،هیجان و استرس دارم،واسه همین احتمالا دیگه خیلی کمتر بیام کانون
البته الان یه مشکل دارم و اونم اینه که کتاب انسانی ندارم و تاحالا از هرکس که پرسیدم نداشته،به نظرتون چیکار کنم؟
آبی جان خیلی وقته که نبودی دلم تنگ شده بود بابت برنامه ی جالبی ام که معرفی کردی ممنون درمورد شکست توی یه روز تکراری ام که من سه ماه تجربش کردم یه راه هست و اونم اینه که تا اون روز خونسردی خودتو حفظ کنی و اگه اون روز خیلی فشار روت بود مقاومت کنی، ولی مطمئن باشید اگه مهم ترین عامل تحریکتونو پیدا کنید و حذف کنید دیگه اون روز تکراری ام اهمیت نداره
محمد/۳۲ روز خوب

(1399 مهر 30، 21:03)Reza.hh نوشته است: [ -> ]سلام به همه دوستان 
بچه ها یه کیک بزرگ و قشنگ سفارش بدین زودتر 
قدم اول میریم برای جشن ۱۰ روز پاکی 
روز سومم عالی تر از همیشه تمام 

رضا ما کیک رو سه روز پیش سفارش دادیم و داریم روزها رو می‌شماریم که به ۱۰ برسی.
زود تند سریع خودت رو برسون. 

(1399 مهر 30، 21:23)majid78 نوشته است: [ -> ]ارمین داداش حقوق این ماهو زودتر بده یه معاون استخدام کنم  
لطف داری داداش انشالله قدم های بزرگ تر برداریم  با کمک هم دیگه

مجید داداش کفگیر ته دیگ خورده. 
قدم‌های بزرگ رو که تو داری برمی‌داری ما هم دنبالت. 

(1399 مهر 30، 22:12)Aedan نوشته است: [ -> ]سلام من از فردا شاید یکم دیر به دیر بیام ، سعی میکنم اعلام وضعیت کنم 

رضا جان ما رو خیلی منتظر نذاری‌ ها. کم طاقتیم یه خرده. در حد اعلام وضعیت بیا. 

(1399 مهر 30، 22:12)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلاااام 

مهدوی دوباره برگشت
.
.
.

حالا حمل بر خود ستایی نباشه ولی امروز به خودم افتخار کردم که تونستم راحت مدیریتش کنم و بدون فوت وقت از سرم بیرونش کردم

مهدوی چه پرانرژی بازگشت. انرژیت رو من خیلی دوست دارم. قشنگ جون میده واسه پاکی ابدی. 
می‌خواستم بهت بگم که بایدم به خودت افتخار کنی.   اقدام به موقع و عاجل انجام دادی و از مشکلات بعدی جلوگیری کردی. این یعنی کار درست. پیشگیری بهتر از درمان. 
خداقوت با جزوه‌نویسی‌ها. این شکلک فکر کنم به خوبی وضعیت امروزت رو بازگو کنه ===>  

(1399 مهر 30، 22:22)عرفان. نوشته است: [ -> ]آپدیت گزارش روزانه

از 8شب که کلاس زیست شناسی شروع شد الان تموم شد
هم داغون شدم هم خیلی پرنکته و مفهومی بود

گزارش های من بیشتر درسی هست
تنوع کاری ندارم

وقتی عرفان. تندتند آپدیت می‌شود. الان ورژن چندی؟    
عرفان از وقتی موشک جنگی شد این طور شد. از چند روز دیگه هم پرواز می‌کنه. 

خیلی گزارشات هم عالین. تنوع نیاز نیست. وقتی با فرمون درست داری درس‌هات رو پیش میبری. ای ول به تو.

(1399 مهر 30، 22:41)mohammadrg نوشته است: [ -> ]سلام بچه ها
یه مدته که کم میام
آخرش تصمیم نهاییمو گرفتم و میخوام کنکور انسانی بدم
احتمالا یه کم واسم سخت بشه چون رشتم تجربیه هم باید دیپلم اینجا رو بگیرم و هم کنکور اونجا رو بدم،هیجان و استرس دارم،واسه همین احتمالا دیگه خیلی کمتر بیام کانون
البته الان یه مشکل دارم و اونم اینه که کتاب انسانی ندارم و تاحالا از هرکس که پرسیدم نداشته،به نظرتون چیکار کنم؟

سلام
فکر کن محمد ما نفهمیدیم که کم میای.    منتظرت بودیم.   

بهترین تصمیم رو گرفتی. وقتی علاقه‌ات جای دیگه است واسه چی الکی خودت رو حیف کنی؟
برو دنبال چیزی که بهت انگیزه میده.
سخته؟ آره سخته تغییر رشته. ولی در حال حاضر بهترین کار ممکنه.   

کتاب‌‌های انسانی رو یعنی کتاب‌فروشی‌ها هیچ کدوم ندارن؟ از این‌ کتاب‌فروشی‌ها هست که دست دوم می‌فروشن تو شهر شما نیست؟

حالا بعد انسانی آزمون بدی، دانشگاه چه رشته‌ای می‌خوای بری؟

(1399 مهر 30، 11:25)آبـی نوشته است: [ -> ]اعلام وضعیت یهویی:

دیشب نتونستم بخوابم اصلا... 

امشب هم من به این درد دچار شدم.

رفتم مطابق معمول ساعت ۱۰:۱۵ تو جام که بخوابم.
اما یه موضوعی این قدر رو اعصابم بود که آخرش عصبانی شدم و بلند شدم.

وقتی یه شرایط جسمی بد داشته باشی و یه چیزی هم عصبیت کنه، خواب سخت میشه. 

آبی جان امیدوارم امشب رو خوب بخوابی. 

لا لا لا لا نخواب زندونه دنیا
سر ناسازگاری داره با ما
بشین باز هم دعا کن واسه اون که
ما رو اینجا گذاشت تنهای تنها

لا لا لا لا نخواب اون راه دوره
خدا میدونه که حالش چه جوره
توی خلوت میگم اینجا کسی نیست
خداییش که دلم خیلی صبوره

لا لا لا لا نخواب تیره است چراغم
مثل اتشقشان میمونه داغم
به جون گلدونا کم غصه ای نیست
هزار شب شد نیومد باز سراغم

لا لا لا لا نخواب خواب که دوا نیست
دل دیوونه داشتن که خطا نیست
میگن دست از سرش بردار نمیشه
اخه عاشق شدن که دست ما نیست 

ممنون آبی جان داداش عزیز. لطف کردی. 

منم ۱۴ صلوات برای آبی می‌فرستم.
۱۴ صلوات هم برای همه داداش‌های طوفانی.

آرمین/ 29 مهر /  اولین روز خوب

من تا الان بیرون بودم , وقت نکردم همه پستها رو بخونم.
جسارت نباشه 
فردا ایشالا پستهایی که توش این برادر کوچیکتون و راهنمایی کردید میخونم و جواب میدم
شب و روزگارتون خوش

سلام و شب بخیر به تمام دوستان طوفانی  
امیدوارم روز خوبی در انتظارتون باشه

---

جمع بندی تجربیات دوستان در خصوص "دیوار ذهنی روزهای پاکی"

داداش عرفان گفت:

(1399 مهر 30، 14:02)عرفان. نوشته است: [ -> ]به نظرم سه موقع برای ترک خیلی مهمه
1_شروع مجدد
2_وسط راه
3_نزدیک شدن به رکورد قبلی

شروع باید قوی باشه و اوایل خیلی سخت گیری های زیادی توی کنترل نگاه و ذهن بشه
معمولا چند روز بعد از شروع از توان خودمون کمتر میشه و ما مقاومت میکنیم
اما وسط راه یعنی کسی که رکورد قبلی اش 20 بوده دهمین روز  نصف راه پاکی میشه
توی دهمین روز باید مثل روز های اول سخت گیری های زیادی کرد
دوباره مثل قبل میشه یعنی توانمون کمتر میشه  
تقریبا چند روز مانده به رکورد قبلی خودمون باید سخت گیری های زیادتری بشه تا به رکورد برسیم

محمد گفت:

(1399 مهر 30، 22:41)mohammadrg نوشته است: [ -> ]درمورد شکست توی یه روز تکراری ام که من سه ماه تجربش کردم یه راه هست و اونم اینه که تا اون روز خونسردی خودتو حفظ کنی و اگه اون روز خیلی فشار روت بود مقاومت کنی، ولی مطمئن باشید اگه مهم ترین عامل تحریکتونو پیدا کنید و حذف کنید دیگه اون روز تکراری ام اهمیت نداره

منتظر نظر بقیه‌ی دوستان هستیم...
( سوال این هست : چی باعث میشه از رکورد خودمون یک دیوار ذهنی بسازیم و نتونیم از اون فراتر بریم؟ )

---

سامان‌جان منتظر اعلام وضعیتت هستیم اگر شرایطش محیا هست هر شب برامون بنویس. باشه برادر؟

عرفان‌جان دم شما گرم   چله‌ی پاکیت مبارک باشه حسااااااابی. آرزو می‌کنم توی درس هات موفق و پیروز باشی. این کیک رو به مناسب 40 روز پاکیت با مهدوی آماده کردیم   مخصوص خودت. پاک بمونی همیشه داداش گلی.

(1399 مهر 30، 23:57)آبـی نوشته است: [ -> ]امیدوارم دیر نکرده باشم...
چند تا آهنگ خواب آور پیدا کردم... امشب هم خودم میخوام امتحانشون کنم...
شاید جوابگو باشه

( 1 )
( 2 )
( 3 )
( 4 )

امیدوارم داداش آرمین حالش خوبِ خوب باشه

---

اعلام وضعیت:

امروز هم گذشت... نمیدونم چی بگم...
و با اینکه کم کم دارم از 24 ساعت بی خوابی رد میکنم همچنان خوابم نمیاد...
باید برم دوش آب گرم بگیرم. اما بابتش خیلی استرس دارم ... فکر کنم بیخیالش بشم... چون سطح هوشیاریم هم 50-50 هست و احتمال شکستن هم فوق‌العاده زیاد...
بودن در کنار شماها باعث افتخارمه - از صمیم قلب این رو میگم...

پاورقی:
حس کسی رو دارم که از بس همه چیز رو تو خودش ریخته نمیدونه از کجا شروع کنه...
فرصت سه شنبه از دستم رفت... و باعث شد به دنبالش چهارشنبه هم از دست بره...
الان خوبم. کاش فردا هم خوب باشم... نمیدونم... مشکل اینه که خطر هر لحظه در کمینه و زمان مشخصی نداره...

شب خوش  
مراقب خودتون باشید

آبی / 20 مهر / یکی دو ساعت تا 11 روزگی...

موری/صفر
بدون دلیل خاصی
دوباره شروع میکنم