کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
نقل قول: اون پستِ شونصد صفحه ای در مورد بلاک کردن محتوای نامناسب رو دیدید؟
خوب بود به نظرتون؟

302 عالی بود آرمین جان
کلی ممنونم از اینکه تجربه‌ات رو باهامون در میون گذاشتی


منم این دو روز اخیر زیاد وسوسه شدم...
به نظرم میشه با پیدا کردن ریشه اش تا حد زیادی کاهشش داد...
یادم هست داداش آرمین میگفت حتی اگر سوراخ های دیوار هم وسوسه ات میکنن باید فکری به حالشون کنی...

یک مورد دیگه هم هست...
نمیدونم شما هم تجربه اش کردین یا نه...
اما حسی بهم میگه بهترین موقع برای پیدا کردن ریشه های این وسوسه ها بلافاصله بعد از شکست هست...
و بلافاصله بعد از پیدا کردنشون باید سد راهشون بشیم...
مثال بزنم... مدت خیلی طولانی بود میدونستم جنبه‌ی استفاده مناسب از گوشی رو از دست دادم... اما هی دست روی دست می‎گذاشتم و می‌گفتم میتونم کنترلش کنم... میتونم کنترلش کنم... و شکست پشت شکست...
الان وضعیت رویایی نشده‌ها... اما حداقل شب که میام بخوابم اگر فکر دیدن فیلم های ناجور به ذهنم برسه؛ نمی‌تونم بهش پر و بال بدم... اینطوری میتونم یکم زمان بخرم... یکم زمان برای بهبودی...

مدتی طول میکشه... اما زمانی میرسه که همه چیز به حالت عادی برمی‌گرده
باز هم به قول داداش آرمین یک روزی میاد که اگر تو شرایط وسوسه کننده قرار گرفتی باید بیان و بهت بگن که چند سال پیش توی این شرایط چه اتفاقاتی می‌افتاد...  سراغ چه کارهایی می‌رفتی...
53
نقل قول: تو تاپیک کنترل ذهن و نگاه شرکت کردم و خیلی کمکم کرده 
این هم خیلی خوبه.
به شرطی که درست انجام بشه.

اول صبح مشارطه کنی. بگی امروز می‌خوام مراقب چشم و ذهنم باشم.
آخر هر روز هم محاسبه کنی. واقعا ببینی چقدر مراقب بودی.

مطمئنا روز به روز بهتر میشی.
بدون اینکه استرس بگیردت.  2uge4p4
(1399 مهر 29، 20:03)آرمین نوشته است: [ -> ]مهدوی
نه اینکه آدم بی‌تفاوتی طی کنه.
نه اینکه آدم همش بهش فکر کنه.

تو طول روز باید خودمون رو حسابی مشغول کنیم و برنامه داشتیم تا از یادمون بره.
اما مثلا شب بیایم اعلام وضعیت پاکی کنیم تا یادمون باشه که تو مسیر هستیم و باید مراقب خودمون باشیم.

نه افراط نه تفریط.


آره آرمین جان دقیقاً همینه؛ باید جایگزین بشه
سه روزه برگشتم سر مدار کتابخوانی و دارم دوباره بهتر میشم
الآن کتاب عادت های اتمی رو شروع کردم تا کمکم کنه

این روزا کانون هم زیاد میام تا فرجی بشه
(1399 مهر 29، 19:59)مهدوی نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 29، 19:57)Armin1 نوشته است: [ -> ]اون پستِ شونصد صفحه ای در مورد بلاک کردن محتوای نامناسب رو دیدید؟
خوب بود به نظرتون؟


آره خیلی خوب بود؛ یادم رفته بود ازت تشکر کنم 302


ولی مسئله مهم خواستنه 
در واقع اگه آدم بخواد این کار رو بکنه هیچی جلودارش نیست

ولی راهکارت خیلی جالب بود

قربان شما، قابلی نداشت.
100% همین طوره .. 
کسی که بخواد اینکارو کنه دیوار سفیدم براش جذاب میشه 

ولی میدونید، یه ویدیو TED بود، میگفت ما برای همه ی کارهامون، 2 جور انگیزه داریم، محرک و بازدارنده 
هر کدوم که قوی تر بود، از اون پیروی می کنیم. 
مثلا یکی دندون درد داره => انگیزه محرک : تسکین دردش  ////    انگیزه ی بازدارنده: ترس از دندون پزشکی و اون وسایل عجیب غریب و اینا
حالا اگه اون انگیزه ی محرک بیشتر از بازدارنده شه، مثلا دردش خیلی زیاد شه، میره کارو یه سره می کنه .. 


برای محیط مجازی هم من اینکار و کردم. 
یعنی یه انگیزه ی بازدارنده ی مصنوعی درست کردم، اینکه برم و 5 6 جالی خونه رو زیر و رو کنم که تازه بتونم گوشی رو باز کنم ... 
هم تنبلی ام میاد، هم معمولا خانواده مشکوک میشن که داری چیکار میکنی و توضیحش برا اونا یه ذره ضایع است (که با 25 سال سن نمیتونم کنترل کنم خودمون)
برای همین در خیلی از موارد زور اون محرک به انگیزه ی بازدارنده نمیرسه .. 
حداااااااقلش اینه اگه شکستی هم باشه، بدون پورن هست.
(1399 مهر 29، 20:07)آبـی نوشته است: [ -> ]منم این دو روز اخیر زیاد وسوسه شدم...
به نظرم میشه با پیدا کردن ریشه اش تا حد زیادی کاهشش داد...
ممنون از تجربیاتت آبی جان.
دقیقا. ریشه‌یابی.  daghighan


نقل قول: یک مورد دیگه هم هست...
نمیدونم شما هم تجربه اش کردین یا نه...
اما حسی بهم میگه بهترین موقع برای پیدا کردن ریشه های این وسوسه ها بلافاصله بعد از شکست هست...
همین طوره.
و اگه زمانش گذشته، باید گذشته رو بازخوانی کنیم.
برگردیم عقب به لغزش‌های قبلی‌مون. فکر کنیم بهش که از کجا شروع شد؟ و ما در ادامه‌اش چه کارهای اشتباهی انجام دادیم؟

همین الان هم با اندکی بررسی احوالات‌مون به نتایج خوبی می‌رسیم.
اگه فکر می‌کنیم می‌فهمیم چرا حال‌مون بده.  53258zu2qvp1d9v
ی مشکلی ک هست بنظرم این احساساته ک باعث سوق داده شدن سمت خ ا میشه مثلا ناراحتی زیاد من باعث میشه که خ ا کنم فشارم کم بشه حالا چی میشه بجا اینکه با خ ا فشار کم کنم استانه تحملم بره بالا؟

پ.ن:انقدر کار میدن سر ادم که ی پاراگراف برای ی ربع نیم ساعت پیشه نمیدونم الان کجای بحثی ن
(1399 مهر 29، 20:13)Armin1 نوشته است: [ -> ]قربان شما، قابلی نداشت.
100% همین طوره .. 
کسی که بخواد اینکارو کنه دیوار سفیدم براش جذاب میشه 

ولی میدونید، یه ویدیو TED بود، میگفت ما برای همه ی کارهامون، 2 جور انگیزه داریم، محرک و بازدارنده 
هر کدوم که قوی تر بود، از اون پیروی می کنیم. 
مثلا یکی دندون درد داره => انگیزه محرک : تسکین دردش  ////    انگیزه ی بازدارنده: ترس از دندون پزشکی و اون وسایل عجیب غریب و اینا
حالا اگه اون انگیزه ی محرک بیشتر از بازدارنده شه، مثلا دردش خیلی زیاد شه، میره کارو یه سره می کنه .. 


برای محیط مجازی هم من اینکار و کردم. 
یعنی یه انگیزه ی بازدارنده ی مصنوعی درست کردم، اینکه برم و 5 6 جالی خونه رو زیر و رو کنم که تازه بتونم گوشی رو باز کنم ... 
هم تنبلی ام میاد، هم معمولا خانواده مشکوک میشن که داری چیکار میکنی و توضیحش برا اونا یه ذره ضایع است (که با 25 سال سن نمیتونم کنترل کنم خودمون)
برای همین در خیلی از موارد زور اون محرک به انگیزه ی بازدارنده نمیرسه .. 
حداااااااقلش اینه اگه شکستی هم باشه، بدون پورن هست.


چه موشکافانه! Hanghead
نمیدونم چرا حس میکنم استاد دانشگاهی Gigglesmile


البته چیزی هم از اونا کم نداری 302
توضیحاتت عالی بودن 302
ممنون
(1399 مهر 29، 20:09)مهدوی نوشته است: [ -> ]آره آرمین جان دقیقاً همینه؛ باید جایگزین بشه
سه روزه برگشتم سر مدار کتابخوانی و دارم دوباره بهتر میشم
الآن کتاب عادت های اتمی رو شروع کردم تا کمکم کنه

این روزا کانون هم زیاد میام تا فرجی بشه

به امید خدا نتایج مثبت این‌ها رو به زودی می‌بینی.  49-2


(1399 مهر 29، 20:13)Armin1 نوشته است: [ -> ]ولی میدونید، یه ویدیو TED بود، میگفت ما برای همه ی کارهامون، 2 جور انگیزه داریم، محرک و بازدارنده 
هر کدوم که قوی تر بود، از اون پیروی می کنیم. 
مثلا یکی دندون درد داره => انگیزه محرک : تسکین دردش  ////    انگیزه ی بازدارنده: ترس از دندون پزشکی و اون وسایل عجیب غریب و اینا
حالا اگه اون انگیزه ی محرک بیشتر از بازدارنده شه، مثلا دردش خیلی زیاد شه، میره کارو یه سره می کنه .. 


برای محیط مجازی هم من اینکار و کردم. 
یعنی یه انگیزه ی بازدارنده ی مصنوعی درست کردم، اینکه برم و 5 6 جالی خونه رو زیر و رو کنم که تازه بتونم گوشی رو باز کنم ... 
هم تنبلی ام میاد، هم معمولا خانواده مشکوک میشن که داری چیکار میکنی و توضیحش برا اونا یه ذره ضایع است (که با 25 سال سن نمیتونم کنترل کنم خودمون)
برای همین در خیلی از موارد زور اون محرک به انگیزه ی بازدارنده نمیرسه .. 
حداااااااقلش اینه اگه شکستی هم باشه، بدون پورن هست.

خیلی خوب گفتی آرمین جان.
عالی عالی.  302
(1399 مهر 29، 20:14)موری نوشته است: [ -> ]ی مشکلی ک هست بنظرم این احساساته ک باعث سوق داده شدن سمت خ ا میشه مثلا ناراحتی زیاد من باعث میشه که خ ا کنم فشارم کم بشه حالا چی میشه بجا اینکه با خ ا فشار کم کنم استانه تحملم بره بالا؟

آره موری.
غم. خشم. استرس. هر حسی که به ما حال بد بده می‌تونه منجر به این بشه که به دنبال چیزی باشیم که خودمون رو تسکین بدیم.
و متاسفانه گاهی تسکین‌دهنده اشتباه رو انتخاب می‌کنیم.
خودارضایی.  53258zu2qvp1d9v 

حواس‌مون نیست این مسکن، مسکن درستی نیست.
(1399 مهر 29، 20:17)مهدوی نوشته است: [ -> ]چه موشکافانه! Hanghead
نمیدونم چرا حس میکنم استاد دانشگاهی Gigglesmile


البته چیزی هم از اونا کم نداری 302
توضیحاتت عالی بودن 302
ممنون

اختیاری آقا، 
نه به خدا من هیچی بلد نیستم، بلد بودم این نبود وضعیتم
اومدم اینجا تازه یاد بگیرم از بچه ها 
ولی اون خورده چیزایی رو که از بقیه یادگرفتم رو سعی می کنم بگم، شاید به درد کسی خورد..
(1399 مهر 29، 20:14)موری نوشته است: [ -> ]ی مشکلی ک هست بنظرم این احساساته ک باعث سوق داده شدن سمت خ ا میشه مثلا ناراحتی زیاد من باعث میشه که خ ا کنم فشارم کم بشه حالا چی میشه بجا اینکه با خ ا فشار کم کنم استانه تحملم بره بالا؟

پ.ن:انقدر کار میدن سر ادم که ی پاراگراف برای ی ربع نیم ساعت پیشه نمیدونم الان کجای بحثی ن


باهات موافقم
احساس افسردگی و سرافکندگی بد جور حال آدمو بد میکنه؛ من قبلاً همینطور بودم؛ خ ا برام یه جور پناهگاه موقت و برای چند دقیقه بود ولی بعدش حالم بدتر میشد چون میدیدم هم کار بدی کردم هم مشکلم حل نشده و از نظر جسمی هم دارم به خودم آسیب میزنم

ولی میدونی؟ یکی از فواید ترک بالا بردن عزت نفس آدمه
من قبلاً وقتی شکست میخوردم میگفتم خب که چی، من هیچوقت نمیتونم از دام این گناه فرار کنم و دوباره همون آش و همون کاسه

ولی چند وقته که کانونم و برنامه کانون برای ترک رو دیدم و شروع کردم باما یه نگرش دیگه ترک کردن، خیلی چیزا عوض شد، وقتی لغزش داشتم خیلی ناراحت شدم و الآن با وجود فشار ها اصلاً نمیخوام شکست بخورم، اعتماد به نفسم هم بالا رفته
(1399 مهر 29، 20:21)آرمین نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 29، 20:14)موری نوشته است: [ -> ]ی مشکلی ک هست بنظرم این احساساته ک باعث سوق داده شدن سمت خ ا میشه مثلا ناراحتی زیاد من باعث میشه که خ ا کنم فشارم کم بشه حالا چی میشه بجا اینکه با خ ا فشار کم کنم استانه تحملم بره بالا؟

آره موری.
غم. خشم. استرس. هر حسی که به ما حال بد بده می‌تونه منجر به این بشه که به دنبال چیزی باشیم که خودمون رو تسکین بدیم.
و متاسفانه گاهی تسکین‌دهنده اشتباه رو انتخاب می‌کنیم.
خودارضایی.  53258zu2qvp1d9v 

حواس‌مون نیست این مسکن، مسکن درستی نیست.

اتفاقا این مشکل من هم هست. 
امسال به خاطر پایان نامه و رسیدن به مهلت دفاع + سایر موارد 
خیلی استرس داشتم و همش خ.ا
بعد یه روز فکر کردم دیدم چقدر آستانه تحملم پایینه .. هیچ جوره نمیتونم کنترل کنم خودمو و سریع میرم سراغ راحت ترین و مزخرف ترین کار
(1399 مهر 29، 20:22)Armin1 نوشته است: [ -> ]اختیاری آقا، 
نه به خدا من هیچی بلد نیستم، بلد بودم این نبود وضعیتم
اومدم اینجا تازه یاد بگیرم از بچه ها 
ولی اون خورده چیزایی رو که از بقیه یادگرفتم رو سعی می کنم بگم، شاید به درد کسی خورد..


اشکال نداره عزیز

 هر کدوممون تو یه حیطه ای آگاهی کافی داریم اما برای خودمون و ترکمون کافی نیست و برای همین اینجاییم که نقص های آگاهی همدیگه رو تکمیل کنیم و با هم به پاکی برسیم

ممنون که دانسته هاتو با ما به اشتراک میذاری 302
(1399 مهر 29، 20:23)مهدوی نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 29، 20:14)موری نوشته است: [ -> ]ی مشکلی ک هست بنظرم این احساساته ک باعث سوق داده شدن سمت خ ا میشه مثلا ناراحتی زیاد من باعث میشه که خ ا کنم فشارم کم بشه حالا چی میشه بجا اینکه با خ ا فشار کم کنم استانه تحملم بره بالا؟

پ.ن:انقدر کار میدن سر ادم که ی پاراگراف برای ی ربع نیم ساعت پیشه نمیدونم الان کجای بحثی ن


باهات موافقم
احساس افسردگی و سرافکندگی بد جور حال آدمو بد میکنه؛ من قبلاً همینطور بودم؛ خ ا برام یه جور پناهگاه موقت و برای چند دقیقه بود ولی بعدش حالم بدتر میشد چون میدیدم هم کار بدی کردم هم مشکلم حل نشده و از نظر جسمی هم دارم به خودم آسیب میزنم

ولی میدونی؟ یکی از فواید ترک بالا بردن عزت نفس آدمه
من قبلاً وقتی شکست میخوردم میگفتم خب که چی، من هیچوقت نمیتونم از دام این گناه فرار کنم و دوباره همون آش و همون کاسه

ولی چند وقته که کانونم و برنامه کانون برای ترک رو دیدم و شروع کردم باما یه نگرش دیگه ترک کردن، خیلی چیزا عوض شد، وقتی لغزش داشتم خیلی ناراحت شدم و الآن با وجود فشار ها اصلاً نمیخوام شکست بخورم، اعتماد به نفسم هم بالا رفته

بازم فکر الان من ..
این نگرش دیگه رو به منم یاد بدید تو رو خدا
نقل قول: حالا چی میشه بجا اینکه با خ ا فشار کم کنم استانه تحملم بره بالا؟

موری یک پست ترک قدم به قدم در مورد همین غم هست مثلا. خوندیش؟

در مورد آستانه تحمل که گفتی،
به نظرم خیلی از مسائل رو نباید جدی بگیریم. اگه جدی بگیریم مدام در حالت غم و اندوهیم.
خیلی چیزها رو باید بی‌خیالی طی کنیم.

دوم اینکه غم‌مون رو می‌تونیم تخلیه کنیم.
با حرف زدن با بقیه. با دوست. با خانواده. اینجا تو کانون.
می‌تونیم گاهی اشک بریزیم حتی. چه اشکال داره. می‌خوایم تخلیه شیم.

سوم به جای غصه و غم و ناراحتی دنبال راه حل باشیم. یعنی روحیه حل مسئله داشته باشیم. نه روحیه غصه خوردن!
چی کار کنم مشکلی که پیش اومده دیگه پیش نیاد؟
چی کار کنم مشکلی که پیش اومده رو حل کنم؟
از کی کمک بگیرم؟
آیا این مشکل قراره همیشه باشه یا یک دفعه هست و می‌گذره میره؟ بی خیال.  128fs318181