کانون

اوه اوه آقا سامان اومده با دستو پا ی  زخمی   
داداش به جدول زدی ؟    ماشین من کجاست ؟   
البته اشکال نداره یه دونه واسم میگیری   
داداش اهدافتو تو برگه نوشتی ؟ داداش آرمین اگه بفهمه اهداف نوشته نیست خیلی عصبی میشه 
پس اهدافتو بنویس  تو که نمیخوای اون روی آرمینو ببینی   
 
واسه چی به خودت میگی این آخرین باره و هی ماشین نازنین منو دنده عقب میگیره هی میکوبی به جدول   خدا رو خوش میاد با کلی قرض قوله  گرفتم ماشینو   
داداش دیگه نگو این آخرین باره اگه به ته خط رسیدی از خودت مایه بزار و بگو که خودت با نیت خودت میخوای خراب کنی    چون اونجوری اراده خودتو زیر سوال میبری 

نماز اول وقت میخونی ؟   
تو تاپیک کنترل نگاه و ذهن شرکت کن داداش   وخودتو نشون بده دنبال مدال زیبای کنترل نگاه و ذهن  رو بگیر 
به داداش عرفان هم بگو تو تاپیکش شرکت کن ازش  بخوای که چند تا ورزش بههت بگه بری  
دنبال اهداف بلند مدت باش نه 10 روز 20 روز دنبال پاکی ابدی باش. حتی اگه نتونی بهش برسی   اگه نرسیدی هم بدون نتونستی خودتو باور کنی
من تو کانون دیدم تاپیک قرآنی داره اونجاهم شرکت کن  روزی یه صفحه قرآن وقتی از آدم نمیگیره    

دعای عهد و زیارت عاشورا و وحدیث کسا هم اختیاری  
 
خب بیاببینیم همه اینها کلا چقدر در روز وقتمونو میگیره ؟  
نماز اول وقت 2 دقیقه نماز صبح 8 دقیقه ظهر و عصر 7 دقیقه مغرب و عشا
کلا نماز ها 17 دقیقه 
کنترل نگاه و ذهن که وقت نمیخواد 
ورزش 10 دقیقه 
کلا تا اینجا شد 27 دقیقه 
3 دقیقه هم قرآن بخونی شد 30 دقیقه 
از همه مهمتر اینه که به خا  و مسائل جنسی فکر نکنی هر موقع به ذهنت چنین چیزی خطور کرد فکرتو از یه چیزی به چیز دیگه منتقل کنی  مثلا من به اهدافم فکر میکنم به این که یه قهرمانم و با بقیه فرق دارم   و یکی از طوفان های اینجا هستم ... و اومدم با ترک کردنم زنگیمو  رنگ آمیزی کنم     
وقتی خوتو برای پاکی ابدی آماده نکنی نمیتونی برای همیشه ترک کنی    
هر چی آرمین میگه گوش کن من گوش کردم هر چی دارم این روز های خوب از داداشم آرمین و بقیه بچه های گل این گروه و حرفای خوب که تو کانون زده میشه دارم 
دم همتون گرم که هوامو دارین   چاکر آرمین  و نوچه هاش

سلام

(1399 خرداد 26، 7:28)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام دوستان
نمیدونم چقد شکست خوردم از وقتی شروع به ترک کردم. 50 بار؟
یعنی به یه وضعیتی رسیدم که روم نمیشد بیام اعلام وضعیت کنم.

ممنون علی جان که اومدی گروه.

داداشم این رو نمی‌خواد. شما حتما مشکلی داری که اومدی کانون.
اگه پاک بودی و خودت از پس موضوع برمی‌اومدی که اینجا ثبت‌نام نمی‌کردی. 

از این به بعد در هر شرایطی گروه رو ترک نکن.
این بدترین کاریه که بعد از لغزش‌هات می‌تونی انجام بدی.

میای اینجا مشکلت رو میگی. خودافشایی می‌کنی. خودت رو تخلیه می‌کنی.
در عوض با یه روحیه جدید ادامه میدی و شاید هم از بچه‌ها راهکار گرفتی مشکلت حل شد. 

نقل قول: هر کاری که میخوام انجام بدم انقد پافشاری میکنم که دیگران از ارادم الگو میگیرن
توی ترک افتضاح بودم تا الان.
نمیدونم چرا تو این ماجرا انگار اراده ندارم یا خیلی کمه

هر کاری باید قلقش رو پیدا کنی.
تو این قضیه هم حتما بااراده‌ای و هنوز قلق پاکی رو پیدا نکردی.
انتظار نداشته باش به عنوان یه تازه‌وارد همون نتیجه‌ای رو بگیری که یکی چندین ساله داره تلاش می‌کنه.
پست بالایی که هادی گذاشته دقیقا واسه تویه. 

نقل قول: یا انقد بیکار میشم که فقط به خ.ا فکر میکنم
یا انقد درگیر میکنم خودمو که خسته میشم و نمیتونم ادامه بدم و باز موقع استراحت به خ.ا فکر میکنم.
یه وقتاییم تصاویر پ.و.ر.ن که قبلا دیدم میاد جلو چشمم متاسفانه.

عالیه داداشم که نقاط ضعفت رو بررسی کردی. 
این نقاط ضعف رو داشتی و انتظار داشتی پاک هم بمونی؟

آفرین به پیدا کردن نقاط ضعفت. 

بعد از پیدا کردن نقاط ضعف، الان وقت راهکاره.
برای هر کدوم از این موارد می‌خوای چی کار کنی؟

برای اوقات بی‌کاریت چه برنامه‌هایی می‌تونی بریزی؟

چرا این قدر خودت رو خسته می‌کنی؟ آیا میشه کاری کرد که این خستگی رو کم کرد و قبل از رسیدن به این درجه از خستگی، استراحت کرد؟
یه موتور که همین جور کار کنه معلومه که می‌سوزه.
اگر هم نمیشه کاری کرد که این قدر خسته نشی، چه راهکاری برای در رفتن خستگی در این شرایط به ذهنت می‌رسه؟

اون تصاویر پورن هم طبیعی هست. بعد از یک مدت از بین میره.
تا یک ماه اول اصلا جای تعجب نداره بودن‌شون.
تو این مدت سعی کن اصلا به این افکار بها ندی. سریع فکرت رو مشغول کنی با چیز دیگه. سریع بری سراغ انجام کاری که ازش لذت می‌بری.

نقل قول: خ جالبه میخوام از این وضعیت بیام بیرون. میگم اینبار بار اخره اما دو روز بعد میشکنمش. انگار مغزم حس میکنه دروغ میگم. حرفمو باور نمیکنه. وقتی میگم بار اخره. انگار خودش بهم میگه که این چندمین باره که میگی بار اخره؟ ت اینکاره نیستی. بعد یک یا دو روز بعدم یه پیشنهاد هوس انگیز میده بهم.
میدونم مسخرست اما عین واقعیته.

از این به بعد دیگه به خودت نگو این آخرین باره که بعد ذهنت حس کنه تو راستگویی یا دروغگو.

شما الان فقط ۳ تا از نقطه ضعف‌هات رو پیدا کردی.
با برطرف کردن این ۳ تا نقطه ضعف مثلا شاید تا ۹۰ روز پاکی رو جلو بری.
تو ۹۰ روز پاکی با لغزش مواجه بشی. متوجه میشی که یه نقطه ضعف دیگه‌‌ات هم «تنهایی» هست که تا الان بهش فکر نکرده بودی.

نقطه ضعف تنهایی رو برطرف می‌کنی.
بعدش شاید یک سال پاک بمونی و باز بعد از یک سال لغزش کنی و یه نقطه ضعف دیگه‌ات با نام «عزت نفس پایین» برسی.

این‌که شما همین الان تصمیم بگیری و تا آخر عمر پاک بمونی عالیه.
اما داداشم غالبا ما نقاط ضعفی داریم که روزها و ماه‌ها طول می‌کشه تا بهشون علم پیدا کنیم.  
به جای جا زدن و رها کردن، مثل مرد بمونیم و ادامه بدیم. 

اون قدر ادامه بدیم و اون قدر نقاط ضعف‌مون رو برطرف کنیم تا به پاکی همیشگی برسیم. 

نقل قول: داداش اهدافتو تو برگه نوشتی ؟ داداش آرمین اگه بفهمه اهداف نوشته نیست خیلی عصبی میشه 
پس اهدافتو بنویس  تو که نمیخوای اون روی آرمینو ببینی  

خب دیدی که بنیامین چی گفت؟ بنیامین اون روی من رو دیده. 
من به همون اندازه که می‌تونم مهربون باشم به همون اندازه هم می‌تونم خشمگین باشم. 

اهداف و انگیزه‌هات رو اول از همه برای خودت بنویس.
بعد هم چکیده‌ای از اون رو تو تاپیک هدف‌های من از ترک خودارضایی بنویس.
لینکش رو اینجا برامون بذار. 

و
بنیامین جان
شما هم زحمت بکش تو اون تاپیک چکیده‌ای از اهدافت رو ثبت کن.
می‌خوام علی ببینه و ترغیب به فعالیت بشه. 

(1399 خرداد 26، 16:13)بنیامین نوشته است: [ -> ]سلام 
 بنیامین /*/  13 خرداد  /*/  روز سیزدهم    
امروز هم روز خوبی برام بود تمام کارام به موقع انجام دادم سیزدهمین روز خوب و پاکی.

بنیامین عین بولدوزر داری میری جلو. 
فقط حواست باشه از روی ما رد نشی. 

خدا رو شکر که به کارهات رسیدی. 
ماشاءالله به پاکیت. 

سلام دوستان
عرفان/13خرداد/13روز پاک

نقل قول: نمیدونم چقد شکست خوردم از وقتی شروع به ترک کردم. 50 بار؟

یعنی به یه وضعیتی رسیدم که روم نمیشد بیام اعلام وضعیت کنم.

درک ات میکنم

نقل قول: انگار مغزم حس میکنه دروغ میگم. حرفمو باور نمیکنه. وقتی میگم بار اخره. انگار خودش بهم میگه که این چندمین باره که میگی بار اخره؟ ت اینکاره نیستی. بعد یک یا دو روز بعدم یه پیشنهاد هوس انگیز میده بهم.

میدونم مسخرست اما عین واقعیته

در بحث  ذهن و تغییر باور دو موضوع مطرح میشه
اول اینکه توی مغز  هورمونی به اسم دوپامین هست و  مقدار ثابت داره توی بدن به گردش در میاد
اما وقتی یک شادی داری/ مواد مصرف میکنی/ استمنا و.. این میزان افزایش می یابد
خدانکنه مغز به چیزی عادت کنه
بعد مثلا به اندازه چند روز شارژی  یعنی دوپامین هست اما وقتی از مقدار قبلی دوباره کم میشه ذهن احساس کمبود میکنه و خب ذهن تو رو به اون کار میکشه و مجبور میشی
حالا این روند برای کسی که چند سال خ ا کرده قطعا مغز به اون مقدار بالایی معتاد میشه یعنی اگه به طور کلی مقدار اون 1گرم کل بدن باشه  با خود ارضایی و اعتیاد به اون بالا میره مثلا میشه 1.5 حالا وقتی میاد پایین دوباره مغز دستور میده  که به نظرم معتاد به اون عدد میشی ((البته اعداد برای مثال گفتم))

نقل قول: اثرات دوپامین
در خارج از مغز و در بدن، دوپامین نقش هورمونی دارد، دوپامین در خون از آزادسازی نوراپی‌نفرین جلوگیری می‌کند و باعث تنگی عروق خونی می‌گردد، در کلیه دفع سدیم و حجم ادرار را افزایش می‌دهد. ترشح انسولین از پانکراس را کاهش و تحرک دستگاه گوارش را نیز کاهش می‌دهد.

نقل قول: نقش اصلی دوپامین در بدن
دوپامین مهم‌ترین نقش را در ایجاد لذت و پاداش دارد، افزایش دوپامین در مناطق خاصی از مغز که به مرکز پاداش معروف‌اند در فرد ایجاد حس سرخوشی (پاداش) می‌کند به همین داروهای دوپامینرژیک به صورت عمده مورد سوء استفاده قرار می‌گیرند

خب اینا را گفتم که بدونی در سال های خیلی دور عوارض این کار را در صورت ترک نکردن میبینی
در بحث دوم  که مربوط به باور هست
شاید باورت نشه ولی خب داستانی هست که میگه پرستاران بیمارستانی آرامبخش تموم کردند و به جای اون به فردی که درد داشته سرم تزریق کرده بودند  
حالا جالب اینجاست فردی که درد داشته بخودش این تصور را داشته که اون یک آرامبخش هست ولی شاید مغزش فهمیده ولی مغز تسلیم فکر اون شده
چرا با داستان گفتم؟
چون دیدیم که افکار یک فرد میتونه سرم را تبدیل به آرامبخش بکنه!
توی کلاس های پولسازی میگن پول میوه های درختی است که ریشه های آن در ذهن ماست
یعنی قدرت ذهن و افکار ما میتونه این باور را بیاره که ترک کردن کار آسونیه .  چرا؟
چون آیا کسانی که موفق به ترک شدند مغزشون با ما فرق داشته؟ نه همه یک شکل هستیم ولی درست استفاده نمیکنیم
پیشنهاد میکنم کتاب چهار اثر را دانلود کن بخون
 برای ایمان و باور خیلی خوبه
تغییر باورها باعث اتفاقات زیادی میشه تو کافیه باور کنی و اصلا توی روز به خودارضایی فکر نکنی یعنی خودتو گول بزنی که اصلا یه روزی خودارضایی میکردی
ذهنت را درگیرش نکن(بعدا توضیح میدم چطوری اینکار را انجام بدیم (هنوز وقت نکردم کتابش را مطالعه کنم))
این موضوعی که مطرح کردی من هم درگیر هستم و رابطه با باور ها هم دارند

نقل قول: یه وقتاییم تصاویر پ.و.ر.ن که قبلا دیدم میاد جلو چشمم متاسفانه.

ببین روش من را اجرا کن شاید برای تو جواب بده
فرض کن همین الان اون اومد توی ذهنت و خیلی سریع پر و بال گرفت
من اونا را میکنم توی یک توپ مشکی یا هر رنگ دیگه ای یعنی کل اون تصویر ذهنی را بعدش هم خودتو خیلی درگیر کردن توی توپ نکن مثلا فرض کن سریع کل اون مکان رفت توی توپ و افتاد   روی دریا ای که هزارن توپ هست و تو روی اون دراز کشیدی و داری آسمون را نگاه میکنی و انگار زندگی ات رویای شده
ولی در حین اون باید نفس عمیق بکشی و بازدم عمیق داشته باش
انجام بده حتی برای یکبار

نقل قول: خیلی ها میگن سریع ذکر بگید فکرتان مشغول چیز دیگه ای کنید
اینا هم خیلی خوبه

 

نقل قول: یا انقد بیکار میشم که فقط به خ.ا فکر میکنم
یا انقد درگیر میکنم خودمو که خسته میشم و نمیتونم ادامه بدم و باز موقع استراحت به خ.ا فکر میکنم.
یه وقتاییم تصاویر پ.و.ر.ن که قبلا دیدم میاد جلو چشمم متاسفانه.

برنامه باید داشته باشی به دنیا ثابت شده بیکاری باعث این کار میشه
خب مثل همه باید یک برنامه اورژانسی بنویسی و اونموقع اجرا کنی
چندتا صفحه های قبل را بخون بیشتر بچه ها نوشتن
بخون و خودت هم اضافه کن و نهایی را اینجا بنویس


ببخشید خیلی زیاد شد

پوريا / 3 اسفند 98/ 114 روز خوب
باشیم پاک در حد کولاک

سعید / 8 خرداد / نوزده روز خوب

خوب کار در شرکت جدید شروع شد.. توی روزهای اولیه ی کار خیلی ذهنم درگیر این بود که بتونم خودم رو تو همون روزهای اول ثابت کنم..حالا شانس من همش سوتی های ریز میدادم..تا اینکه دو سه روز پیش یه اتفاقی افتاد که یه جوری به تنهایی جمعش کردم که همه کف کردن..خلاصه که میدونستم خدای من اون شرایط رو برام به وجود آورد تا من بتونم خودمو نشون بدم و خودمو ثابت کنم..خلاصه که کلی تمجید شنیدم و کلی انرژی گرفتم..این روزها کارم خیلی سنگینه و گرما و شرجی جنوب هم خیلی اذیت می کنه..کارم شده انجام شیفت کاری و خواب..غیر از یکی دو تا تماس تلفنی کار دیگه ای نمی کنم..این یه ذره آزارم میده..یعنی احساس می کنم زندگی اینجوری زندگی پوچیه..تازه وقتی کارت چیزی نباشه که بهش علاقه داشته باشی..

حال پاکیم هم خوبه..راستش انقدر این روزها از کار خسته میشم که عملا زور و جونی برای وسوسه نمی مونه..یعنی شاید روزهای پاکم از هوشیاری نباشه بلکه از خستگی و ناتوانی باشه..هر جور هست بالاخره نوزده روز پاک دارم و به لطف خدا با پیدا کردن کار دیگه از شکست های سریالی خلاص شدم.

(1399 خرداد 25، 21:10)آرمین نوشته است: [ -> ]مشارکت آرمین:
دیروز رفتم بعد از ساعت کاری ورزش کردم. بعد هم مطالعه. یه روز خیلی خوب رو سپری کردم.
اما امروز صبح با سردرد وحشتناکی بیدار شدم و این درد تا همین الان ادامه داره.
گاهی واقعا احساس خستگی می‌کنم. هم جسمی هم روحی. اما راهی برای رهایی پیدا نمی‌کنم. 

اوضاع پاکی خوبه خدا رو شکر. 
تا شهوت رو بیدارش نکنیم، اون کاری به کار ما نداره.
ما میریم چیزهایی می‌بینیم که نباید ببینیم. فکرهایی می‌کنیم که نباید بکنیم. کارهایی می‌کنیم که نباید بکنیم. نتیجه‌اش میشه بیداری شهوت. و این بیداری معلوم نیست چه با ما بکنه. 

خدا رو شکر که اوضاع پاکیت خوبه..آره درسته تا خودمون راه به وسوسه ندیم خوب بلایی سرمون نمیاد..اما برای اینکه جلوی راه دادنش رو بگیریم باید گارد هامون رو قوی کنیم..امیدوارم دردهات چه روحی و چه جسمی بهتر بشن..یادمه اون پستت رو که مفصل راجع به دردهای جسمی ات نوشته بودی رو وقتی خوندم پیش خودم گفتم عجب شخصیت بزرگی داری..

سلام
بنیامین /*/  13 خرداد  /*/  روز چهاردهم  
شکر خدا امروز یروز خوب دیگه بود یروز پاک و خوب شد 14 روز   
آرمین جان کمی از اهدافمو نوشتم 

سلام
سامان 79 / 25 خرداد / سه روز پاک

بچه ها نمیشه هدفا رو ننوشت؟
تو ذهنمون باشن؟ 
من یه هدف کلی دارم..
نوشتنش رو برگه مثل نوشتن دفترخاطراته. ممکنه یکی بخونه. هیچوقت دوست ندارم چیزای شخصی رو کسی بخونه.
دیروز یکمی وسوسه اومد سراغم
با کتاب خوندن و فیلم دیدن پروندمش.
یکم وقت ادمو میگیره اما خب ادم پاک میمونه عوضش

(1399 خرداد 28، 9:29)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام
سامان 79 / 25 خرداد / سه روز پاک

بچه ها نمیشه هدفا رو ننوشت؟
تو ذهنمون باشن؟ 
من یه هدف کلی دارم..
نوشتنش رو برگه مثل نوشتن دفترخاطراته. ممکنه یکی بخونه. هیچوقت دوست ندارم چیزای شخصی رو کسی بخونه.
دیروز یکمی وسوسه اومد سراغم
با کتاب خوندن و فیلم دیدن پروندمش.
یکم وقت ادمو میگیره اما خب ادم پاک میمونه عوضش

سلام علی جان
درست گفتم؟

من کاری به اینکه اینجا هدف های تو بنویسی  ندارم اما برنامه ترک خودارضایی و وضعیت اورژانسی را باید اینجا بگی
هدف کلی خیلی عالیه  
اما اگه هدف های کوچیک هم توی این راه نداشته باشیم زدگی ایجاد میشه و یه جورایی خسته میشی
یه بحثی هست که من به قدری اعتقاد دارم که باورم نمیشه چطوری کار میده  
اونم نوشتن مکتوب و واضح هدف با جزئیات دقیق روی برگه است
نه برگه مهمه نه خودکار نه دستخط  فقط  باید اون لحظه ای که داری مینویسی با اعتقاد و باور بالایی بنویسی و جزئیات را درج کنی
مثلا من پارسال یک برگه برداشتم یه سری اهدافم را با جزئیات نوشتم حالا که نگاه میکنم باورم نمیشه که اون روز آرزوم چی بوده و چی شده یعنی همیشه بالاتر از نوشته هام اتفاق می افتاد
یه بحث خیلی بزرگیه نفوذ کلام و آنچه میخواهید بنویسید
همین الان چندتا هدف هات را بنویس با جزئیات دقیق و اون را یکجای مخفی بزار که کسی نفهمه  

---

عرفان/13خرداد/15روز پاک
نصف راه را طی کردم فقط مشکلی که دارم الان توی بازار سرمایه خیلی دانش کسب کردم اما قانون دست و بالم را بسته و این باعث عصبانی شدن من میشه  
توی این 15روز یک روز وسوسه شدم اونم فقط برای کشور ایران

سلام به طوفانی‌ها 
ما طوفان به پا می‌کنیم و در طوفان به‌پا شده، پاکی رو به خونه می‌بریم.    چی گفتم. 

(1399 خرداد 26، 20:36)AlwaysHope نوشته است: [ -> ]پوريا / 3 اسفند 98/ 114 روز خوب 
باشیم پاک در حد کولاک

آقای پوریای دلاور
مرد کولاکین گروه با قدرت پیش میره. 
دیگه چیزی به ستاره بیست و دوم نمونده. 

(1399 خرداد 27، 5:18)soshians نوشته است: [ -> ]حال پاکیم هم خوبه..راستش انقدر این روزها از کار خسته میشم که عملا زور و جونی برای وسوسه نمی مونه..یعنی شاید روزهای پاکم از هوشیاری نباشه بلکه از خستگی و ناتوانی باشه..هر جور هست بالاخره نوزده روز پاک دارم و به لطف خدا با پیدا کردن کار دیگه از شکست های سریالی خلاص شدم.

سعید جان ماشاءالله داداش. 
خدا رو شکر که روزهای بد گذشت و این روزهای پاکی رو تجربه می‌کنی. 

اما از طرف مقابل، این روزها حتما روزهای سخت کاری هست. دور از خانواده. دور از همسر. درسته؟  
اون هم برای کاری که به قول خودت علاقه بهش نداری.
این هم یه تجربه هست داداشم. خیلی وقت‌ها از دل این تجربه‌های بد، کلی چیزهای خوب بیرون میاد. 
توکلت به خدا باشه. خدا حتما مسیر خوبی رو به روت باز می‌کنه.  

(1399 خرداد 27، 15:23)بنیامین نوشته است: [ -> ]سلام
بنیامین /*/  13 خرداد  /*/  روز چهاردهم  
شکر خدا امروز یروز خوب دیگه بود یروز پاک و خوب شد 14 روز   
آرمین جان کمی از اهدافمو نوشتم 

درود بر بنیامین عزیز ما
که با ۱۴ روز خوب اومده. با دست پر هم اومده. 

یه خواننده‌ای بود می‌گفت دنیا دیگه مثل تو نداره. اسمش بنیامین بود. 
الان هم می‌خوام بهت بگم دنیا دیگه مثل تو نداره. 

آفرین که اهدافت رو نوشتی. عالی بود. 
بچه‌ها این لینک اهداف بنیامین هست. 

قدم بعدی این هست که شروع کنی و تو یکی دو تا از تاپیک‌های کانون بسته به علاقه‌ات فعالیتت رو شروع کنی.
کارهایی که فکر می‌کنی به پاکیت کمک می‌کنن. 
چی‌ها رو انتخاب می‌کنی؟

(1399 خرداد 28، 9:29)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام
سامان 79 / 25 خرداد / سه روز پاک

بچه ها نمیشه هدفا رو ننوشت؟
تو ذهنمون باشن؟ 
من یه هدف کلی دارم..
نوشتنش رو برگه مثل نوشتن دفترخاطراته. ممکنه یکی بخونه. هیچوقت دوست ندارم چیزای شخصی رو کسی بخونه.
دیروز یکمی وسوسه اومد سراغم
با کتاب خوندن و فیلم دیدن پروندمش.
یکم وقت ادمو میگیره اما خب ادم پاک میمونه عوضش

ماشاءالله به آقا علی خودمون 
با ۳ روز خوب اومده و می‌خواد یک ضرب تا ۱۰ روز خوب بره. 
مگه نه؟   

آفرین داداشم. برای اینکه پاکی رو به‌دست بیاریم شاید چیزهایی رو از دست بدیم. مثل وقت‌مون.
اما یادمون باشه. همون وقتی که به ظاهر از دست میدیم واقعا از دست نرفته. 
الان بده که رفتی کتاب خوندی و فیلم دیدی؟ بعدش کلی حالت خوب شده و درس‌هات رو هم بهتر خوندی. 
حالا برعکسش رو فکر کن. اگه لغزش داشتی چی میشد؟ شاید کل ادامه روزت رو از دست می‌دادی. 
پس می‌ارزیده.   

نکته‌ی بعدی این‌که الان که در ابتدای راه هستی این وسوسه‌ها این‌طور هست.
یه مدت که از پاکیت بگذره هر چند ماه یک بار وسوسه میاد سراغت. تازه اگه بیاد. 
سختی‌های اول راه رو بپذیر تا به روزهای کم‌دردسر و خوش پاکی هم برسی. 

و
دیدی که چه خوب می‌تونی وسوسه‌ها رو مدیریت کنی؟
فقط کافیه قلق پاکی دستت بیاد.
کافیه یه مدت آزمون و خطا کنی که با انجام چه کارهایی وسوسه ازت دور میشه؟ با انجام چه کارهایی وسوسه بهت نزدیک میشه؟ 
الان مثلا فهمیدی که کتاب خوندن و دیدن فیلم بهت کمک می‌کنه.

و
هدفی که تو ذهن باشه بودنش با نبودنش هیچ فرقی نداره داداشم.
همون طور که عرفان. هم گفت سعی کن بنویسیش. حداقل تو گوشیت. یا تو کامپیوترت.
و این‌که اون رو با جزئیات همراه کن. ذهنت باید درگیر پاکی بشه. نه این‌که با یه کلیت پر از ابهام روبه‌رو باشه.
وقتی من ۲۰ تا هدف از رسیدن به پاکی دارم، خیلی فرق داره نوع تلاشم با زمانی که فقط یه هدف کلی دارم.
و این‌که خصوصی‌هاش رو برای ما ننویس. ما اون‌ها رو نمی‌خوایم.   بعد از اینکه برای خودت نوشتی، یه چکیده از عمومی‌هاش رو تو کانون بنویس.
پست‌های بقیه بچه‌های کانون رو بخونی دستت میاد. 

(1399 خرداد 28، 18:58)عرفان. نوشته است: [ -> ]عرفان/13خرداد/15روز پاک
نصف راه را طی کردم فقط مشکلی که دارم الان توی بازار سرمایه خیلی دانش کسب کردم اما قانون دست و بالم را بسته و این باعث عصبانی شدن من میشه  
توی این 15روز یک روز وسوسه شدم اونم فقط برای کشور ایران

عرفان جان ماشاءالله داداشم. 
به نیمه‌ی راه رسیدی. ۱۵ روز خوب دیگه مثل همین ۱۵ تای اول جور کنی، رفتی تیم ملی. 
من می‌خوام تو رو تو بوندسلیگا ببینم. لالیگا. از این چیزا. 
حیفه که تو کانون حیف بشی. 


این‌که تو ۱۵ روز فقط یک روز وسوسه شدی، یعنی برنامه رو داری درست پیش میری. این یه نشونه عالیه.
لطفا به برنامه‌ات متعهد باش. کارهایی که داری انجام میدی رو ادامه بده. تا مدام تو رو اون بالا بالاها ببینیم.

و
ان‌شاءالله یک روز قانون‌گزار میشی و این قوانین دست‌و‌پاگیر رو هم تغییر میدی.
تا اون موقع لطفا اعصابت رو حفظ کن. ما عرفان بی‌اعصاب نمی‌خوایم. 
هر کی رفت رو اعصابت بگو من خودم شل و پلش کنم. 

سلام
سامان 79 / 25 خرداد / 4 روز پااک

در پاسخ به آرمین: 
بلهههههههه 10 روزو میخوام بگیرم در هدف اول
خیلی انرژی تو حرفات بود مرسی
تو گوشی هدفا رو مینویسم. موافقم باید ذهن مشخص شه واسش با جزییات

دارم به وضعیت جدید عادت میکنم.
امروز همین چند ساعت پیش تو ذهنم چند تا فکر بد اومد
حواس خودمو پرت کردم.
و اینکه دارم وضعیت درسو برنامه های روزانمو منظم میکنم. خیلی کمک میکنه که آدم کلی کارای خوب بکنه به جای اینکه بره سمت باتلاق

فقط نماز نمیتونم بخونم اصلا جون ندارم واسه نماز نمیدونم چرا. میخوام بخونما میگم فردا میخونم. اما حالش نمیاد. وقتی بزورم میرم میخونم. مثلا ظهر و عصرو میخونم. کلا دیگه نمیخونم نمیدونم این چه کاریه
حس میکنم چون حضور قلب نیست نمیشه.