کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
ممنونم مهدی جان


تا بوده همین بوده Hanghead
بیست ساله که دارم از درون خودم آتیش میگیرم ولی کسی متوجه نیست Hanghead

ماجرای من طولانی و پیچیده ست
حتی نمیتونم حرف بزنم و بگم چمه  Hanghead


فقط اینو بگم که اینجا خود خودمم 4chsmu1
حتی خونواده ام هم اگه اینجا بیان و بهشون بگید این پسرتونه باور نمیکنن Gigglesmile

خدا دست همه رو بگیره 53
(1399 آذر 6، 21:05)مهدوی نوشته است: [ -> ]ممنونم مهدی جان


تا بوده همین بوده Hanghead
بیست ساله که دارم از درون خودم آتیش میگیرم ولی کسی متوجه نیست Hanghead

ماجرای من طولانی و پیچیده ست
حتی نمیتونم حرف بزنم و بگم چمه  Hanghead


فقط اینو بگم که اینجا خود خودمم 4chsmu1
حتی خونواده ام هم اگه اینجا بیان و بهشون بگید این پسرتونه باور نمیکنن Gigglesmile

خدا دست همه رو بگیره 53


همه ی ما همینیم Khansariha (13)
(1399 آذر 6، 21:05)مهدوی نوشته است: [ -> ]ممنونم مهدی جان


تا بوده همین بوده Hanghead
بیست ساله که دارم از درون خودم آتیش میگیرم ولی کسی متوجه نیست Hanghead

ماجرای من طولانی و پیچیده ست
حتی نمیتونم حرف بزنم و بگم چمه  Hanghead


فقط اینو بگم که اینجا خود خودمم 4chsmu1
حتی خونواده ام هم اگه اینجا بیان و بهشون بگید این پسرتونه باور نمیکنن Gigglesmile

خدا دست همه رو بگیره 53

سلام مهدوی جان، 
اگه مشکلی هست، دوست داری بگی، شخصی نیست، بگو.. 
همین گفتنش هم باعث میشه سبک شی، 
هم ممکنه کسی راهی به ذهنش برسه، 
هم ممکنه اشتباه بردشت کرده باشی درباره موضوعی .. 

مشکل تنهاییه، جسمانیه ، چیه برادر؟
(1399 آذر 6، 21:05)مهدوی نوشته است: [ -> ]ممنونم مهدی جان


تا بوده همین بوده Hanghead
بیست ساله که دارم از درون خودم آتیش میگیرم ولی کسی متوجه نیست Hanghead

ماجرای من طولانی و پیچیده ست
حتی نمیتونم حرف بزنم و بگم چمه  Hanghead


فقط اینو بگم که اینجا خود خودمم 4chsmu1
حتی خونواده ام هم اگه اینجا بیان و بهشون بگید این پسرتونه باور نمیکنن Gigglesmile

خدا دست همه رو بگیره 53

ناامید نباش 
وبجنگ 
تو باید خودتو نجات بدی 
باید تغییرات اساسی انجام بدی
دیدت به زندگی مثبت باشه داداش
سلام گرم هم به بقیه ی دوستان،
آقا مهدی گل، ماجراجوی عزیز، آرمین ( ما آرمینا داریم میگیریم کانون رو  4chsmu1) ، محمد و بقیه.

(1399 آذر 6، 19:46)آرمین نوشته است: [ -> ]شارمین این روزها چه کارها می‌کنی؟ خبر ندارم ازت.
فدایی داری رفیق  302 ، خیلی ممنون که تو یادت بودم. 
وضع پاکی این هفته ام اصلا خوب نبود، جزییات اش رو نمیگم، چون روم نمیشه.  Hanghead
گروهی هم فک نکنم شرکت کنم دیگه، واقعا آمادگی شو ندارم به نظرم..
بدم میاد از این حالت شرمندگی و خجالت، دلم میخواد همیشه سرمو بالا گرفته باشم

یه سری چرت و پرت تو کلمه ، نوشتنم نمیاد، یعنی چند بار نوشتم، پاک کردم، به نظرم ارزشِ بیان ندارن.
MEHDI0/ آذر 6/ 6 روز خوب دوشب زرد 
(1399 آذر 6، 21:12)mehdi0 نوشته است: [ -> ]همه ی ما همینیم Khansariha (13)

درسته
هر کسی مشکل داره؛ حالا بازم هر کس فکر میکنه مشکلش بزرگترینه 4chsmu1 


(1399 آذر 6، 21:40)شارمین نوشته است: [ -> ]سلام مهدوی جان، 
اگه مشکلی هست، دوست داری بگی، شخصی نیست، بگو.. 
همین گفتنش هم باعث میشه سبک شی، 
هم ممکنه کسی راهی به ذهنش برسه، 
هم ممکنه اشتباه بردشت کرده باشی درباره موضوعی .. 

مشکل تنهاییه، جسمانیه ، چیه برادر؟



ممنونم دوست من 302
خب راستش مشکل شخصی که هست؛ اصلاً نمیدونم چرا تو گزارش روزانه ام نوشتمش Gigglesmile ولی میتونی اینجوری بهش نگاه کنی که من نفس کشیدنم هم دست خودم نیست 4chsmu1
خدا خودش عالم به همه چیزه؛ امیدوارم راه حل نهایی رو جلوم بذاره تا راحت شم 53258zu2qvp1d9v
لطف داری 303

(1399 آذر 6، 21:43)ماجراجو نوشته است: [ -> ]ناامید نباش 
وبجنگ 
تو باید خودتو نجات بدی 
باید تغییرات اساسی انجام بدی
دیدت به زندگی مثبت باشه داداش


ممنونم سعید جان 302
آخ که دست روی زخمم گذاشتی 53258zu2qvp1d9v
فقط اینو بدون که اینجا بهترین جاییه که میتونم باشم 4chsmu1

ممنون بابت توصیه های حماسی و ارزنده ات 302
مهدوی/هفته سوم/سبز 302
شارمین / هفته ی سوم / قرمز

بچه ها شاید یه مدت نیومدم کانون.
من گوشی و لپ تاپ (تا حدودی) رو قفل و بست کرده بودم که نرم سمت پورن. ولی باز هم ختم میشه به اون راه.(لپ تاپ دیگه ای که مال من نیست و تو خونه هست, یا یه ریست ساده ی گوشی) 
داشتم فک میکردم شاید من بیش از اون که روی خودم و اراده ی خودم حساب کنم, روی ایده آل بودن شرایط حساب میکنم. اینکه یه کاری کنم پورن نباشه ولی نمیشه. شاید به حرف مهدی رسیدم.. نه اینکه برم سمت پورن مستقیما. یه جور دیگه. 
اینکه هنوز انقد به خودمو اراده ام اطمینان ندارم, اینکه میتونم در مقابل وسوسه ها مقابله کنم, غم انگیزه ولی کاقعیت داره متاسفانه. 
اینکه من ضعیفم, به سختی میتونم مقابل وسوسه ها بایستم, و همیشه لذت رو انتخاب میکنم نه سختی کشیدن رو.. چه خ.ا باشه, چه بازی, چه فرار از پایان نامه نوشتن, چه نه گفتن به بیرون رفتن با رفیقای ناباب, چه هرچی. اینکه زندگیم دست خودم نیست و دنبال لذت میره , هرچند که دلم راضی نیست و عذاب وجدان دارم. 


من اراده ندارم. 

کانون هم یه مدت نمیام چون میخوام هرجور حواسپرتی رو بذارم کنار و متمرکز باشم رو کارم. هیچ کاری نکنم جز اونچیز که باید.

ایشالا یه کم که کارم درست شد, یه ذره احساس بهتری کردن میام که محکم تر ادامه بدم. نه اینجوری .. 
اینجوری وقت و انرژی شما رو هم میگیرم.

مواظبت کنید از خودتون
فعلا
(1399 آذر 7، 1:45)شارمین نوشته است: [ -> ]شارمین / هفته ی سوم / قرمز

بچه ها شاید یه مدت نیومدم کانون.
من گوشی و لپ تاپ (تا حدودی) رو قفل و بست کرده بودم که نرم سمت پورن. ولی باز هم ختم میشه به اون راه.(لپ تاپ دیگه ای که مال من نیست و تو خونه هست, یا یه ریست ساده ی گوشی) 
داشتم فک میکردم شاید من بیش از اون که روی خودم و اراده ی خودم حساب کنم, روی ایده آل بودن شرایط حساب میکنم. اینکه یه کاری کنم پورن نباشه ولی نمیشه. شاید به حرف مهدی رسیدم.. نه اینکه برم سمت پورن مستقیما. یه جور دیگه. 
اینکه هنوز انقد به خودمو اراده ام اطمینان ندارم, اینکه میتونم در مقابل وسوسه ها مقابله کنم, غم انگیزه ولی کاقعیت داره متاسفانه. 
اینکه من ضعیفم, به سختی میتونم مقابل وسوسه ها بایستم, و همیشه لذت رو انتخاب میکنم نه سختی کشیدن رو.. چه خ.ا باشه, چه بازی, چه فرار از پایان نامه نوشتن, چه نه گفتن به بیرون رفتن با رفیقای ناباب, چه هرچی. اینکه زندگیم دست خودم نیست و دنبال لذت میره , هرچند که دلم راضی نیست و عذاب وجدان دارم. 


من اراده ندارم. 

کانون هم یه مدت نمیام چون میخوام هرجور حواسپرتی رو بذارم کنار و متمرکز باشم رو کارم. هیچ کاری نکنم جز اونچیز که باید.

ایشالا یه کم که کارم درست شد, یه ذره احساس بهتری کردن میام که محکم تر ادامه بدم. نه اینجوری .. 
اینجوری وقت و انرژی شما رو هم میگیرم.

مواظبت کنید از خودتون
فعلا

سلام شارمین 
ترک نکردن پورن=غرق شدن در خودارضایی
داداش ببین اصن میخای ترک کنی یا نه 
تو دوباره تو چرخه گیر افتادی 
درکت میکنم چن روزی از کانونو نت فاصله بگیر استراحت کن 
ببین چی میشه 
نه ما اینجاییم تا همدیگرو کمک کنیم و هممون ترک کنیم 
امیدوارم بدونی داری چیکار میکنی
موفق باشی 
به امیددیدار
ساعت چهار و ربعه
نمیتونم بخوابم Hanghead

هزار جور فکر سرمو پر کرده
سرم داره میترکه و گوشام حس میکنم سوزن داره فرو میره توشون Hanghead

منتظرم اذان بگه و پناه ببرم به خدا که کمکم کنه 63
(1399 آذر 7، 1:45)شارمین نوشته است: [ -> ]شارمین / هفته ی سوم / قرمز

بچه ها شاید یه مدت نیومدم کانون.
من گوشی و لپ تاپ (تا حدودی) رو قفل و بست کرده بودم که نرم سمت پورن. ولی باز هم ختم میشه به اون راه.(لپ تاپ دیگه ای که مال من نیست و تو خونه هست, یا یه ریست ساده ی گوشی) 
داشتم فک میکردم شاید من بیش از اون که روی خودم و اراده ی خودم حساب کنم, روی ایده آل بودن شرایط حساب میکنم. اینکه یه کاری کنم پورن نباشه ولی نمیشه. شاید به حرف مهدی رسیدم.. نه اینکه برم سمت پورن مستقیما. یه جور دیگه. 
اینکه هنوز انقد به خودمو اراده ام اطمینان ندارم, اینکه میتونم در مقابل وسوسه ها مقابله کنم, غم انگیزه ولی کاقعیت داره متاسفانه. 
اینکه من ضعیفم, به سختی میتونم مقابل وسوسه ها بایستم, و همیشه لذت رو انتخاب میکنم نه سختی کشیدن رو.. چه خ.ا باشه, چه بازی, چه فرار از پایان نامه نوشتن, چه نه گفتن به بیرون رفتن با رفیقای ناباب, چه هرچی. اینکه زندگیم دست خودم نیست و دنبال لذت میره , هرچند که دلم راضی نیست و عذاب وجدان دارم. 


من اراده ندارم. 

کانون هم یه مدت نمیام چون میخوام هرجور حواسپرتی رو بذارم کنار و متمرکز باشم رو کارم. هیچ کاری نکنم جز اونچیز که باید.

ایشالا یه کم که کارم درست شد, یه ذره احساس بهتری کردن میام که محکم تر ادامه بدم. نه اینجوری .. 
اینجوری وقت و انرژی شما رو هم میگیرم.

مواظبت کنید از خودتون
فعلا


آرمین جان چرا اینجوری فکر میکنی؟
مگه ما نمیدونیم که پ.و.ر.ن بدتر از خ.ا؟
مگه نمیگیم شده هزار بار هم لغزش کنی ولی پ.و.ر.ن نبین؟
مشکل اینجاست که برنامه ات از یه جای دیگه میلنگه!
تو همه کارهایی که لازمن رو تعطیل کردی که پاک بمونی در صورتی که اینجوری اصل هدف پاکی رو رعایت نکردی
ما میخواییم پاک باشیم اولاً برای رضای خدا دوماً برای خودمون، برای پیشرفت و سرزندگی و حس خوب و غیره
افرا وقتی اومد کانون به کلی نابود بود، نمیدونم اون موقع دیدیش یا نه
ولی اوضاع روحیش خیلی بد بود
یه مدت کار نکرد، سخت نگرفت برای زندگی و همه چیز رو ول کرد تا بتونه به پاکی برسه
الآن شکر خدا داره خوب پیش میره تو روند پاکی و تونست به بقیه کاراش برگرده
من فکر میکنم این مدت که پایان نامه نویسی و سایر موارد رو ول کردی باید سعی میکردی با پاکی برسی تا ادامشون بدی

الآن هم به جای این حرفایی که پر از ناامیدیه یه یا علی بگو و پاکی رو از نو شروع کن
بابا هنوز یه برنامه داریم برای پاکی هنوز بهتون نگفتیم؛ داریم بررسیشون میکنیم
تو اراده خیلی خیلی قوی داری؛ با اینکه کلی مشکل داری ولی همچنان داری میخندی و اصرار داری تو کانون باشی تا به پاکی برسی
تو که کانون میایی پس میخوایی به پاکی برسی و این یعنی اراده

بذار یه جور دیگه به پاکی نگاه کنیم
میدونی پاکی حسابی دلتنگ توئه تا بهش برسی؟!!!
مگه این اعمال فردا روز قیامت ماهیت واقعی پیدا نمیکنن؟س پاکی هم مثل یه موجود زیباست
اونم منتظرته که بهش برسی
سال هاست که انتظار تو رو میکشه
میگی نه؟ برو تالار تجربیات و پست های بچه‌ها رو ببین

در آخر امیدوارم توی تصمیمت تجدید نظر کنی و اینجا بمونی و با هم به پاکی برسیم
حداقل لا به لای این همه بدبختی حضورت کمکمون میکنه بتونیم رو پای خودمون وایسیم Hanghead
فردا هم باید پستای پر انرژیتو اینجا ببینیم
باشه؟  Khansariha (18)
سلام صبح بخیر 303

امیدوارم هفته خوبی را سپری کرده باشید 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: بچه ها شاید یه مدت نیومدم کانون.
من گوشی و لپ تاپ (تا حدودی) رو قفل و بست کرده بودم که نرم سمت پورن. ولی باز هم ختم میشه به اون راه.(لپ تاپ دیگه ای که مال من نیست و تو خونه هست, یا یه ریست ساده ی گوشی) 
داشتم فک میکردم شاید من بیش از اون که روی خودم و اراده ی خودم حساب کنم, روی ایده آل بودن شرایط حساب میکنم. اینکه یه کاری کنم پورن نباشه ولی نمیشه. شاید به حرف مهدی رسیدم.. نه اینکه برم سمت پورن مستقیما. یه جور دیگه. 
اینکه هنوز انقد به خودمو اراده ام اطمینان ندارم, اینکه میتونم در مقابل وسوسه ها مقابله کنم, غم انگیزه ولی کاقعیت داره متاسفانه. 
اینکه من ضعیفم, به سختی میتونم مقابل وسوسه ها بایستم, و همیشه لذت رو انتخاب میکنم نه سختی کشیدن رو.. چه خ.ا باشه, چه بازی, چه فرار از پایان نامه نوشتن, چه نه گفتن به بیرون رفتن با رفیقای ناباب, چه هرچی. اینکه زندگیم دست خودم نیست و دنبال لذت میره , هرچند که دلم راضی نیست و عذاب وجدان دارم. 


من اراده ندارم. 

کانون هم یه مدت نمیام چون میخوام هرجور حواسپرتی رو بذارم کنار و متمرکز باشم رو کارم. هیچ کاری نکنم جز اونچیز که باید.

ایشالا یه کم که کارم درست شد, یه ذره احساس بهتری کردن میام که محکم تر ادامه بدم. نه اینجوری .. 
اینجوری وقت و انرژی شما رو هم میگیرم.

مواظبت کنید از خودتون
فعلا

سلام آرمین جان

هفته ات قرمز شدی اصلا اشکال نداره
شکستی اصلا اشکال نداره
ببین مشکل تو مشکل خیلی هاست
انتخاب نکردن خیلی آسون تر از انتخاب کردن است
سخت و آسون توی زندگی همه هست
اگر سخت کار کنی زندگی آسون میشه
اگر  راحت کاری کنی   زندگی سخت میشه
سخت کار کردن هم باید خودت طی چند ماه آماده کنی تا برات عادت بشه
از کوچکترین کارهای که کسی الان حاضر نیست الان انجام بده ، تو انجام بده و نتیجه شو ببین
جمله معروف هم ببین
[تصویر:  Emrooz-karhaeera-.jpg]
پس شروع کن به تغییر های کوچک تا نتجیه های بزرگ ببینی 53258zu2qvp1d9v

در ضمن ترک کانون خیلی بده چون دیگه انگیزه های پاکی یادت میره
راستی امضای خودت که پر از اطلاعات ناب هست
الان اون هارا مطالعه کن تا بدانی برای چی و با انگیزه ای شروع به تغییر کردی 128fs318181
 

sr71ا/23آبان / 14روز پاک Khansariha (69)
گزارش دیروز
دیروز بزرگ ترین 24 ساعت عمرم بود
دیروز اینقدر اتفاق افتاد که حس کردم یک هفته گذشته است Gigglesmile
نه آقا آرمین  وسوسه ای ندارم  یعنی داشتم ولی پاداش گذاشتم که فلیم مردان ایکس ببینم 4chsmu1
 
فعلا خداحافظ 303
سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه 
عرفان جان خیلی ناراحت شدم بابت شنیدن اون خبر تصادف امیدوارم زودتر حال داداش گرامی خوب بشه 
خودت الان چطوری؟
شارمین جان این که ازکانون بری واقعا کمکی بهت نمیکنه میدونم شکستن اصلا احساس خوبی ندارن به هیچ وجه 
ولی راهی که رفتی اشتباه بود اگرچه  خودمم لین اشتباهو قبلا کردم 
هیچ کدوم از ما بی اراده نیستیم فقط یکم ارادمون کم شده اینو حتما بهش فکر کن 
میدونی اون روشی که خودت گفتی تا یه جایی جواب میده شاید مثلا ۳۰ درصد یا نهایتا۵۰ درصد موفقیت تو بستگی به اون داره بقیه ش دیگه اینکه چقدر مقاومت کنی چقدر تحمل داشته باشی 
ببین مثل یه جنگ میمونه  باید چندتا سنگر واسه خودت تعریف کنی جوری که اگه شیطون از خاک ریز اول رد شد تو بری توی سنگر دوم  میبنی شیطون راه اینکه بخواد به ما اسیب بزنه را زیاد بلده لپتاب خودت نشد لپ تاب یه نفر دیگه  پس ماهم باید راه مقابله بیشتر و قوی تری داشته باشیم خیلی ها میگن بهش اراده که خوب درست هم میگن پیشنهاد میکنم از همون روش که من رفتم جلو استفاده کن هدف های پاکی کوتاه انتخاب کن مثلا ۲ روز بعد توی روز هدف یعنی ۲ روز  بازم تمدیدش کن مثلا ۴ روز همینطوری تا بره بالا تر واسه من که موثر بود ه بهت پیشنهاد میکنم انجامش بدی
(1399 آذر 7، 1:45)شارمین نوشته است: [ -> ]شارمین / هفته ی سوم / قرمز

بچه ها شاید یه مدت نیومدم کانون.
من گوشی و لپ تاپ (تا حدودی) رو قفل و بست کرده بودم که نرم سمت پورن. ولی باز هم ختم میشه به اون راه.(لپ تاپ دیگه ای که مال من نیست و تو خونه هست, یا یه ریست ساده ی گوشی) 
داشتم فک میکردم شاید من بیش از اون که روی خودم و اراده ی خودم حساب کنم, روی ایده آل بودن شرایط حساب میکنم. اینکه یه کاری کنم پورن نباشه ولی نمیشه. شاید به حرف مهدی رسیدم.. نه اینکه برم سمت پورن مستقیما. یه جور دیگه. 
اینکه هنوز انقد به خودمو اراده ام اطمینان ندارم, اینکه میتونم در مقابل وسوسه ها مقابله کنم, غم انگیزه ولی کاقعیت داره متاسفانه. 
اینکه من ضعیفم, به سختی میتونم مقابل وسوسه ها بایستم, و همیشه لذت رو انتخاب میکنم نه سختی کشیدن رو.. چه خ.ا باشه, چه بازی, چه فرار از پایان نامه نوشتن, چه نه گفتن به بیرون رفتن با رفیقای ناباب, چه هرچی. اینکه زندگیم دست خودم نیست و دنبال لذت میره , هرچند که دلم راضی نیست و عذاب وجدان دارم. 


من اراده ندارم. 

کانون هم یه مدت نمیام چون میخوام هرجور حواسپرتی رو بذارم کنار و متمرکز باشم رو کارم. هیچ کاری نکنم جز اونچیز که باید.

ایشالا یه کم که کارم درست شد, یه ذره احساس بهتری کردن میام که محکم تر ادامه بدم. نه اینجوری .. 
اینجوری وقت و انرژی شما رو هم میگیرم.

مواظبت کنید از خودتون
فعلا

سلام  همه ی ما میشکنیم همه ی ما اراده شو میکنیم و در نهایت 


با شکست رو برو میشیم   مهم نیست شکست میخوری مهم اینه چ جوری شکست میخوری!

یکی هر روز شکست میخوره یکی در روز چند بار شکست میخوره یکی هفته ای یک بار یکی هر 6 ماه یه بار

یکی سالی یه بار مهم اینه اون خود کنترلی را ایجاد کنیم که شکست ها پی در پی نشود 

من دوشب زرد داشتم ایا اون دو شب زرد تبدیل به قرمز شد ؟

اگر من نوعی توانستم در شرایطش و موقعیتش قرار بگیرم  و  خود کنترلی داشته باشم تازه میتونم بگم من ترک کردم!

اینکه من بیام خودم رو دور کنم  و بگم خب من نمیبینم من فیلم نمیبینم  من عکس نمیبنم پس  راحت ترک میکنم که در نمونه ای که

خودت انجام دادی ترک امکان نداشت چرا چون هر لحظه   که ب صورت اتفاقی صحنه ای میدیدی بر گشت میکردی

برای اینکه کنترلی رو شهوتت نداری ؟ 

باید یاد بگیری که  هر صحنه ای دیدی  هر کلمه ای که شنیدی سریع شهوتت فعال نشه و اگرم فعال شد کنترل کنی و اگرم

انجام دادی  تکرار مکرارات نشه مثلا بشه 3 ماه دیگه نه فرداش پس فرداش باید به این نقطه برسی

من نوعی شما توی یک جامعه زندگی میکنیم که خواهی نخواهی با این مسائل روبرو میشم دوست رفیق اشنا دختری که تو خیابون رد میشه

اجتناب ناپذیره که شما با صحنه های شهوت زا رو برو نشی اما شما بیایی چشمات رو ببندی و بگی کو نیست ایا واقعا نیست؟

تبریک میگم داری خودتو گول میزنی تو اگگر 365 روز رو هم ترک کنی  اولین صحنهی مستهجن ترکت رو میشکنی چون کنترلی  روی اعمالت نداری

باید اول  خود کنترلی به وجود بیاوری باید اول   کاری کنی که  دست خودت باشه نه دست ذهنت من دوبار  تو حالت زرد رفتم اما بر گشتم چرا بر گشتم 

چون در لحظه ی اخر با تمرینات ذهنی که انجام داده بودم اختیار ذهنم رو در دست گرفتم  و گفتم من نمیزارم ذهنم بر من غلبه کنه 

به ذهنم گفتم یا باید در اختیار من باشی که هر موقع ای منحرف نشی یا اینقدر زجرت میدم که یاد بگی با من در نیفتی