(1399 آبان 28، 19:51)شارمین نوشته است: [ -> ]نقل قول: فدای تو حاج آرمین عزیز (خودتو میگم. خودمو نمیگم. )
با افتخار صحبتهای زیبات رو میخونم داداشم.
آقا اینو که میگی من ضعف میکنم از خنده ..
گفتی به فامیل صدا کنیم همو ، میترسم فامیلی هامونم یکی باشه، دیگه با کارتک هم نشه جدامون کرد
به اینجاش فکر نکرده بودم. فامیلها هم ممکنه یکی باشه.
نقل قول: نقل قول: فقط این قسمت رو هر چی گشتم پیدا نکردم:
نقل قول: نوشته است:برای اهمال کاری، ارجاع شود به : اهمال کاری
ننوشتمش هنوز آخه .. اینم کامل میکنم، چشم
به امید خدا.
نقل قول: نقل قول: ببین اگه کل موانعت حل بشه و این اهمالکاری حل نشه، به هیچ نتیجهای نمیرسی.
همین اهمالکاری هم احساسات منفی برات میاره. هم رضایت رو ازت میگیره و خوابت رو به هم میریزه. هم استرس میاره. هم تنهایی رو برات تبدیل به یه غول میکنه. در حالی که اگه بدون اهمالکاری برنامههات رو پیش برده باشه کلی حس خوب
حرف حق جواب نداره ،
هنوز یاد حرفی که هفته ی پیش درباره پیک موتوری بهم زدی میفتم، "ببین آیا کمکی میکنه در رسیدن به هدف هات" یعنی وقتی پشت موتورم روزی 10 دفعه زیرنویس میره جلوچشمم
اول اینکه جمله نارنجیم نصفه بود. ببخشید.
برو کاملش رو الان بخون.
بعد هم اینکه بالاخره این فکر کردنها حتما به یه نتیجهی خوب میرسه.
اینکه مثلا چند ساعتت رو به خاطر امرار معاش در کاری بگذرونی که در راستای اهدافت نیست و چند ساعت از روزت رو صرف کاری کنی که در راستای اهدافته.
حواست باشه زیرنویسها موقع موتور حواست رو پرت نکنه اتقافی بیفته خدای نکرده.
نقل قول: ولی واقعا سخته آرمین !
حس میکنم من یه اهمال کار به دنیا اومدم ، پدر و مادرمم دقیقا همین طوری ان ، دقیقه 90 ، و اگه کاری رو دوست نداشته باشن، حاضر نیستن لحظه ای بهش فکر کنن!
فک کنم قبلا هم گفتم، خودم یادم می افته مثلا برای امتحان ریاضی 3 (که درس سختی هم بود) من یه فصل و تو اتوبوس، تو بارون، ساعت 7 صبح میخوندم که برم 7.5 امتحان بدم
دقیقا نمیدونم دلیلش چیه ، ولی حدس میزنم بیش از اندازه ایده آل گرا بودنه (مادر پدر هم همین طورن دقیقا ) ..
یه اقداماتی کردم دربارش که در ادامه میگم
شارمین منم تو یه سری موضوعات اهمالکارم.
ژنتیک که هست هیچی. اما نقشش اون قدری نیست که به این راحتی بهانه بیاریم.
کمالطلبی هم که معلومه هست و یه نقش جدی تو این قضیه داره.
همین کمالطلبی هم ریشه در تربیت خانوادگی داره.
اما بازم هیچ کدوم اینها بهانه نباید باشه.
اهمالکاری هم یه عادته. باور میکنی؟
از یه جایی تصمیم میگیریم که اهمالکار نباشیم و زندگیمون رو به شکل درستش بسازیم و دیگه اهمالکار نیستیم.
با چه شعاری؟
با این شعار: روزی یک قدم به سمت جلو.
مگه میشه نشه درستش کرد؟
حتما میشه.
با برنامهریزی و استفاده کردن از یه سری تکنیکها که بهمون کمک کنه.
نقل قول: نقل قول: ایدهی سرمشقها و لیست امیدت هم که فوقالعاده بود. اینها رو از کجا یاد گرفتی؟
به ما هم سرنخ بده یاد بگیریم. زکات علم سرنخ دادن و یاد دادنش به دیگران میباشد.
اختیار داری عزیز، من دارم یاد میگیرم در محضر شما ..
واقعا خوب بود به نظرت؟!
من یه دفتر (مجازی توی گوشی) داشتم، برای ترک خ.ا .. توش مینوشتم همش
مثلا یکی دو ماه بعد از هر بار خ.ا ، یادداشت میکردم که این دفعه چی شد، و این یه ذره از احساس بدم کم میکرد، چون فکر میکردم در حال پیشرفتم.
اینا رو هم در طول اون مسیر به ذهنم رسید، یا از این ور اون ور اعمال کردم..
چیز دیگه ای هم اگه بود چشم میگم
خوب که نه فوقالعاده بود.
یه تکنیک قوی میتونه باشه اینها و من واقعا لذت بردم.
نقل قول: نقل قول: راستی شارمین
عادت جایگزین رو هم داری روش فکر میکنی؟
میدونی آرمین، تعریف من از عادت یه ذره فرق میکنه،
به نظر من عادت یعنی کاری که ما انجام میدیم بدون اینکه بهش فکر کنیم و دربارش تصمیم بگیریم.
حالا عادت جایگزین برای خ.ا ، چیزی پیدا نکردم.
یعنی مثلا یه کاری باشه که من هر موقع وسوسه شدم، به جای خ.ا اون رو انجام بدم، چیزی به ذهنم نرسید. حداقل تا ازدواج.
منظورم اینه به نظرت میشه جایگزین کرد این و با چیزی؟
ببین الان ما دنبال این نیستم.
برنامه اورژانس برنامهی جدایی هست. اون رو جدا نوشتی.
تو این پست توضیحش رو دادم و مثالهاش رو هم گفتم. لطفا یک بار دیگه بخونش.
فرض کن تا دیروز روزی پانزده دقیقه از وقتت صرف خ.ا میشد.
از امروز میخوای روزی پانزده دقیقه یک کار ارزشمند و مفید جای اون بذاری.
و
مدام به خودت یادآور بشی که من روزی پانزده دقیقه از وقتم رو هدر میدادم و از امروز روزی ۱۵ دقیقه وقتم رو دارم صرف یک کار
ارزشمند و مفید میکنم.
مثالهاش رو ببین:
(1399 آبان 20، 23:09)آرمین نوشته است: [ -> ]مثلا:
1- روزی یک ساعت کتاب میخونم.
2- روزی نیم ساعت فیلم انگیزشی میبینم.
3- روزی پانزده دقیقه ورزش میکنم.
4- روزی یک ساعت فلان آموزش رو میبینم.
5- روزی نیم ساعت صوت قرآن گوش میدم.
حالا اسمش رو هم اصلا عادت نذار. یک
فعالیت ارزشمند و مفید به صورت روزانه.
نقل قول: ولی اگه منظورت اینه که کنار اینکه این عادت رو ترک میکنیم یه عادت خوب دیگه رو شروع کنیم، موافقم.
و دو تا چیز انتخاب کردم،
یکی اینکه عادت کنم کمتر برنج بخورم (قدم اول برای اصلاح تغذیه)
دوم یه روتین برای خواب
این دو تا قابل قبول نیستن.
اولیش که تایم نداره. ما میخوایم یک تایم روزانه رو در بر بگیره.
دومی هم که کلی هست و به زودی هر عضو طوفانی باید روتین صبگاهی و شبانگاهی داشته باشه. اگر که بچهها فعالیتهاشون رو تموم کنن و بتونیم به مرحله بعدی بریم.
نقل قول: ساعت 11 شب، همه ی وسایل الکترونیکی خاموش، مسواک، مصرف دارو و شست و شو، نوشتن برنامه ی فردا ، گوش دادن به سخنرانی (اینو از خودت یاد گرفتم ) و چندتا کار دیگه ..
این روتین عالیه داداش.
همین
سخنرانی که میگی میشه یه عادت با تایم مشخص روزانه که ارزشمند هم هست. میتونی هر روز انجامش بدی؟
نقل قول: به این کار میگن تکنیک زنجیر کردن عادت ها ، مثلا من عادت دارم مسواک بزنم هر شب (نزنم خوابم نمیبره واقعا) چند تا کار دیگه رو متصل میکنم به این باعث میشه اونا هم تبدیل به عادت بشن ..
چه تکنیک زیبایی. مرسی که گفتی.