نقل قول: نمیدونم... مرگ پایان زندگی نیست... غیرممکنه همینطوری یک نفر به دنیا بیاد... رشد کنه... و رشد کردنش با مرگ متوقف بشه... ( یاد دوستم افتادم که جوانمرگ شد و حقش نبود انقدر زود وداع بگه... )
اما اینکه بعد مرگ چطور جایی بریم... نمیدونم... فکر نکنم هیچکس هیچوقت بفهمه... یادمه یک معلم داشتیم میگفت نه کسی از اونطرف برامون خبر آورده و نه ذهنمون در حدی هست که بتونه تمامش رو درک کنه...
توی قرآن خدا بهمون خبر بده و به واسطهی پیامبرانش هم خبرهاش بهمون رسیده.
اما در هر حال، اگر غیرممکنه همین جور الکی به دنیا اومده باشیم، پس این دنیا حتما
مهم و
ارزشمنده.
و باید سعی کنیم بهترین استفاده رو ازش ببریم.
فرصتسوزی نکنیم و دست روی دست نذاریم.
نقل قول: ولی آدم چی میخواد از زندگی؟ وقتی خیالش راحت باشه... وقتی به خودش مطمئن باشه... وقتی وجدانش راحت باشه... مثل کسی که مو به موی درسها رو خونده و آماده میره سر امتحان و بعد اتمام امتحان حتی یک لحظه هم به نتیجه فکر نمیکنه. چون از خودش مطمئنه. چون میدونه تمام تلاشش رو کرده و غیرممکنه نتیجهی بدی بگیره...
خیلی عالی گفتی آبی جان. آفرین.
بیا رو این کارها کنیم.
مثلا در مورد
وجدان راحت.
مگه نمیگی من وجدان راحت میخوام؟
یه برگه بردار و خیلی شفاف و واضح بنویس که چی باعث میشه وجدان راحت نداشته باشی؟
در مورد دیگران.
در حال حاضر به کدوم یک از آدمهای دنیا داری ظلم میکنی؟
تو یک ماه گذشته حق کدوم از یک آدمها رو خوردی؟
چه کسانی رو به گناه تشویق کردی؟
چه کسانی رو از مسیر درست به غلط انداختی؟
زندگی چه کسانی رو تباه کردی؟
از چه کسانی باید عذرخواهی کنی تا ببخشنت و هنوز انجام ندادی؟
و در مورد خودت.
به خودت چه ظلمهایی کردی؟
کجاها به خودت آسیب رسوندی و از خودت عذرخواهی نکردی؟
تو یک ماه گذشته کجاها خودت رو نادیده گرفتی و با خودت بد رفتار کردی؟
بابت کدوم کارهای گذشتهات هنوز توبه نکردی و حس پشیمانی نداری؟
با این کار به چه چیزی میرسی؟
یک لیست از مواردی که باعث شده وجدان ناراحت داشته باشی.
بعد که نوشتی و چند روزی ذهنت درگیر این موضوع بود که بابت چه چیزهایی
وجداندرد داری، حالا تازه نوبت به این میرسه که بابت این وجداندردها چی کار کنی.
قدم بعدی چیه؟
دوباره بشینی و فکر کنی که چرا چنین کارهایی در گذشته انجام دادی؟ چرا چنین کارهایی رو هنوز داری انجام میدی؟
چرا به فلانی آسیب زدی؟ علتش خشم بوده؟ علتش حسادت بوده؟
چرا به خودت ظلم کردی؟ علتش حس پوچی بوده؟ علتش خستگی روحی بوده؟
و قدم بعدی؟
روی علتها کار کنی تا بتونی از ریشه مشکل رو حل کنی.
فرض کن من وقتم رو هر روز هدر میدم و از استعدادهایی که خدا بهم داده بهدرستی استفاده نمیکنم و به خاطر این ظلمی که به خودم میکنم همش وجداندرد دارم.
خب بابد ببینم علتش چیه؟
علتش اینه که من دانشجوی رشتهی کامپیوترم و از این رشته متنفرم و به این خاطره که وقتم رو هدر میدم و هیچ کار مفیدی در این شاخه انجام نمیدم؟ خب باید برم رشتهام رو عوض کنم. وگرنه تا آخر عمر باید این چیز تنفرآمیز رو تحمل کنم و تا آخر عمر عذاب وجدان داشته باشم.
علتش اینه که من دانشجوی رشتهی کامپیوترم و تئوریجات این رشته رو دوست ندارم؟ خب تحصیل تئوریمحور رو جدی نگیرم و فقط در حد یک نمره قبول بگذرونمش و خودم رو مشغول کارهای عملی کنم و ازشون لذت ببرم.
علتش اینه که از خودم انتظار دارم روزی ۱۵ ساعت درس بخونم و هر عددی غیر از این خوشحالم نمیکنه و ترجیح میدم کلا همه وقتم رو به بطالت بگذرونم؟ خب با دو نفر آدم عاقل مشورت کنم تا من رو از فکر احمقانهای
که دارم بیرون بیارن و یه ذره واقعبین بشم. ۳ ساعت درس خوندن هم خیلی ارزشمنده و نباید ازش بگذرم.
میبینی؟
تو یه موضوع خیلی خاص در حوزه
وجداندرد اون هم ناشی از
اتلاف وقت صد حالت مختلف وجود داره.
نمیشه یه نسخهی کلی پیچید.
ما باید خیلی دقیق ریشهیابی کنیم تا به نتیجه برسیم.
وگرنه من و تو هر روز بیایم در مورد یه سری کلیگوییها صحبت کنیم هیچ موقع به هیچ جایی نمیرسیم.
موضوع عذاب وجدان یک شبه حل میشه؟
قطعا نه. شاید یک سال هم زمان ببره.
اما باید تو مسیر باشیم. باید لیست وجداندردهامون رو شفاف و روشن داشته باشیم. هر موقع موقعیت جدید پیش اومد سریع یادمون بیفته این کار تو لیست سیاه عذاب وجدان قید شده. این کار مخرب هست و باعث میشه پروندهمون سنگینتر بشه. پس باید ازش دوری کنیم. هنوز بابت لیست قبلی کلی ناراحتی داریم، درسته بیایم یه کاری کنیم بازم پرونده سنگینتر بشه؟
موضوع عذاب وجدان حل میشه؟
قطعا حل میشه. مگه میشه یه موضوعی این قدر جدی دغذغه ما بشه. براش لیست درست کنیم. هفتهها بهش فکر کنیم. هفتهها در موردش ریشهیابی کنیم و مشورت کنیم و مطلب بخونیم، بعد هیچ تغییری نکنه؟
قطعا شش ماه دیگه که لیست عذاب وجدانمون رو نگاه کنیم میبینیم نصف لیستمون خط خورده. اصلا اون مواردی که قید کردیم دیگه جایی تو زندگیمون ندارن. از شش کیلومتریشون هم رد نمیشیم چه برسه که بخوایم انجامشون بدیم.
با حل شدن یه موضوع عذاب وجدان تمام مشکلات من حل میشه؟
قطعا نه. اما با حل شدن این موضوع قطعا سایر جنبهها هم بهبود پیدا میکنه.
وقتی عذاب وجدان نداشته باشی معلومه که آرامش بیشتری داری. معلومه که حس بهتری نسبت به خودت داری. معلومه که خودت رو بیشتر دوست خواهی داشت. معلومه که فکرت آسودهتر میشه. معلومه که شبها با احساس بهتری سرت رو روی بالش میذاری.
و
قرار هم نیست تا آخر عمر به این موضوع بپردازی. بعد از حل شدن این مشکل میری سراغ موضوع بااولویت دیگهای که بیشتر اذیتت میکنه. اون رو ریشهیابی میکنی و راه حل براش پیدا میکنی.
نقل قول: همه چی بهتر میشه آرمین...
حتما همین طوره آبی جان.
کسی که تغییر رو
بخواد حتما بهش میرسه. حتی اگه بالای کوه اورست باشه.