ماجراجو به نظرم داداش با این تعاریفی که ارمین کرد ازت و چیزی که من دیدم یه پارادوکس عجیبی دچارش شدم
اخه اون حرکات خشن ورزش های رزمی
به کارهای لطیفی مثل اهنگ گوش دادن اونم با هنذفری نمی خوره خدایی
(شوخی) نمیدونم چرا ولی من هرچی فک میکنم اونایی که مهارت رزمی قوی دارن نمیتوم تصور کنم کارهای لطیفی انجام بدن مثلا نقاشی بکشن
حس میکنم تا مدادو میگیرن تو دستشون مداد میشکنه
شوخی میکنم ماجراجو جان یه وقت ناراحت نشی
ارمین نمیخوای یه اهنگ با پیانو مارو مهمون کنی؟ ارمین من فک میکنم یه چیز تو مایه های سامان محتشم باشی
( حالا اگه یه کار نکردم ارمین توبه کنه بگه مجید پست بزاره
)
مهدوی داداش قطعا همین طوره ارزشی پاکی ما هیچ موقع از بین نمیره پیش خدا یه جایی می خوندم که انگاری جبرئیل خطاب به پیامبر گفته بود ای پیامبر خدا افراد مومن را از عذاب کارهای بد بترسان و افراد بی ایمان را وعده های بهشت بهشون بده حالا دقیق متنشو یادم نیست ولی چیزی که مهمه اینکه باشکست خودموننبازیم و با پیروزی به خودمون مغرور نشیم مهم روندی هست که ما زندگی مون را بر اساسش میسازیم مگه نه به نظر من همین عذاب وجدانی که بعد شکست میگیریم خودش سمه واسه ترک از یه جایی به بعد کلا نقش تقویت کننده و باز دارنده دارن عذاب وجدان ها و تشویق کردن ها بستگی به خودمون داره که چجوری باهاش کنار بیایم به نظرم همین موضوعی هم که خیلی ها نسبت به خ. دنبال ترکش نمیرن نشات گرفته از همین طرز برخورد ما با با اون تقویت کننده ها و بازدارنده هاس که چقدر برامون مهم باشه
(1399 مهر 20، 15:34)جصادقین نوشته است: [ -> ]سلام
برادران
Alireza-82-17 و
توکلت علی الله اعضای جدید گروه طوفان هستند
بهشون خوش آمد عرض می کنیم
با آرزوی موفقیت و سربلندی
مدیریت گروه های ترک
سلام به همه ی هم گروهی های عزیزم.
ممنون از خوشامد گوییتون.
اول از همه یه اعلام وضعیت بکنم:
توکلت علی الله/ 18 مهر 99 / 2 روز خوب
نمیدونم کی ممکنه دوباره نفسم که سالها عادتش دادم به این لذت کثیف زودگذر بیدار بشه و بخواد دوباره افسار منو بدست بگیره و سعی کنه یه بار دیگه منو ذلیل و خوار کنه تا جایی که از یک حیوون پست تر بشم، نمیدونم کی میاد ولی مطمئنم میاد، ولی وقتی اومد شما رو گواه میگیرم که از شرش به خداوندی پناه میبرم که همه ی من و شما و اون نفس رو خلق کرده و به درون سینه ها آگاه هست و میدونه که در درون سینه ی من چی میگذره و میدونه که من دیگه از ارتکاب به این گناه خسته شدم و بند بند وجود من شوق بازگشت به سوی خدای توبه پذیر و مهربان رو داره. ای خدای مهربانِ من، دیگه نمیخوام حتی یک بار دستان زیبایی رو که تو برام خلق کردی آلوده به این گناه کنم
سلام شرمنده یه چند وقت نبودم درگیری داشتم با خودم باید رفع میشد کلی کارارو امتحان کردم رد کردم تایید کردم رسیدم به برنامه جامع و ثابت برا زندگیم فهمیدم چه کارایی باید بکنم چه کارهایی نکنم .... در کل شرمنده یه چند وقت نبودم سعی میکنم بیشتر سر بزنم .... مسابقه گروهی هم فعلا شرکت نمیکنم میخوام به به ماه پاکی که رسوندم بعد چون از اونجا به بعد خیلی راحت تره برام
16 مهر / 5 روز پاک / Aedan
بهنام خدا
اعلام وضعیت ها
لیست بهروز شده 99/07/21
آرمین ............................................................. در حال جهاد
هادی / 24 اسفند 99 / 214 روز خوب ................................... در انتظار ستاره هفتم
majid78 ا/ 9 مهر 99 / 7 روز خوب ................................... در انتظار ستاره چهارم
zeusا / 15 مهر 99 / 5 روز خوب .................................... در انتظار ستاره سوم
بنیامین / 13 خرداد 99 / 94 روز خوب ................................. در انتظار ستاره سوم
مهدوی/ 20 مهر 99 / 1 روز خوب ..................................... در انتظار ستاره دوم
عرفان./ 21 شهریور 99 / 30 روز خوب ............................... در انتظار ستاره اول
Aedanا / 16 مهر 99 / 5 روز خوب................................ در انتظار 30 روزخوب
Saman79 ا/ ؟؟ 99 / بسم الله قهرمان ................................ در انتظار 20 روز خوب
آبی /11 مهر 99/ بسم الله قهرمان .................................... در انتظار 20 روز خوب
mohammadrg ا / 29 شهریور 99/ 22 روز خوب .................... در انتظار 20 روز خوب
Hajsadeghا / ؟؟ /؟؟ .............................................. در انتظار 10 روز خوب
ماجراجو / 12 مهر 99 / ؟؟ ......................................... در انتظار 10 روز خوب
توکلت علی الله/ 18 مهر 99 / 2 روز خوب ............................ در انتظار 10 روز خوب
reza.hhا / ؟؟ /؟؟ ................................................ در انتظار 10 روز خوب
Alireza-82-17ا / ؟؟ / ؟؟ ....................................... در انتظار 10 روز خوب
(1399 مهر 21، 0:28)توکلت علی الله نوشته است: [ -> ]سلام به همه ی هم گروهی های عزیزم.
ممنون از خوشامد گوییتون.
اول از همه یه اعلام وضعیت بکنم:
توکلت علی الله/ 18 مهر 99 / 2 روز خوب
نمیدونم کی ممکنه دوباره نفسم که سالها عادتش دادم به این لذت کثیف زودگذر بیدار بشه و بخواد دوباره افسار منو بدست بگیره و سعی کنه یه بار دیگه منو ذلیل و خوار کنه تا جایی که از یک حیوون پست تر بشم، نمیدونم کی میاد ولی مطمئنم میاد، ولی وقتی اومد شما رو گواه میگیرم که از شرش به خداوندی پناه میبرم که همه ی من و شما و اون نفس رو خلق کرده و به درون سینه ها آگاه هست و میدونه که در درون سینه ی من چی میگذره و میدونه که من دیگه از ارتکاب به این گناه خسته شدم و بند بند وجود من شوق بازگشت به سوی خدای توبه پذیر و مهربان رو داره. ای خدای مهربانِ من، دیگه نمیخوام حتی یک بار دستان زیبایی رو که تو برام خلق کردی آلوده به این گناه کنم
سلام برادر عزیز
خوشحالیم که دوست خوبی چون تو به جمع ما اضافه شده.
کسی که این قدر شور و اشتیاق پاکی داره حتما به خواستهی دلش میرسه.
از خودت برامون تعریف کن که قبلا چه تلاشهای برای ترک این گناه کردی؟ چقدر موفق بودی؟
صرف ثبت نام تو این سایت تمام کار نیست و باید نقاط ضعفمون رو برطرف کنیم و راههای گناه رو به روی خودمون ببندیم. برای اینها چه برنامهای داری؟
ضمنا بگو ما چی صدات کنیم؟ توکل؟
سلام به همه داداشهای عزیزم
خوب باشید.
مهدوی جان اصلا غصه نخور که تا ۹۰ سالگی کلی فرصت هست.
منی که میبینی از هر انگشتم یه هنر میریزه از سن ۲۳ سالگی شروع کردم یکی یکی رفتم جلو. مثلا من خیلی هنرمندم.
اما جدی از یه هنر شروع کن و آهسته و پیوسته پیش برو. مطمئنم به خیلی از چیزهایی که دوست داری میرسی.
مجید جان من یه دونه انگشت کوچیکه سامان هم نمیشم.
راستی دیدید انگشتهاش حالت نرمال نداره؟ اما با همین انگشتهای غیرنرمال چطور مینوازه؟
کسی که بخواد کاری رو انجام بده راهش رو پیدا میکنه و کسی هم که نخواد بهانههاش رو. منم تو زندگیم فکر کنم خیلی وقتها بهانه آوردم.
ضمنا مجید من همین چند وقت پیش از هنرم رونمایی کردم. تا زمانی که تو از هنرهات رونمایی نکنی، من دیگه چیزی رو نمیکنم.
منتظریم.
Aedan جان در غیبت صغرا جات بسی خالی بود.
برادر یه گلی شیرینی چیزی میگرفتی اومدی گروه. همین طور دست خالی؟ اصلا نمیگی بچهها گشنه و تشنهان؟
گویا این مدت حسابی رو خودت کار کردی و برنامه ریختی و به نتایجی رسیدی. ماشالله به تو.
اگه دوست داشتی ماحصل آنچه که بهش دست یافتی رو برای ما هم بگو.
محمد جان حالت چطوره امروز داداش؟ دیروز که میدونم سخت گذشت بهت.
ماجراجو من هم یک سوال ازت دارم. وقتی متوجه میشی تو فایت طرف مقابلت ضعیفتر از تویه، آیا تا جایی که جا داره میگیری میزنیش؟
یا اینکه بهش رحم میکنی و پهلوانانه باهاش مدارا میکنی؟
آرمین یک روز پاک دیگه رو سپری کرد.
امروز جزء معدود روزهایی بود که اسپاسم بدنی نداشتم و در ناحیه گردن و شانه گرفتگی احساس نکردم.
یک صفحه تفسیر قرآن خوندم و مقداری موسیقی گوش دادم.
الان هم دارم میرم کلاس. گفتم تا نرفتم کلاس بیام گروه و پستهام رو بزنم.
مواظب خودتون باشید تا فردا.
گزارش امروز
امروز تقریبا بیشترشو داشتم درس میخوندم صبح که کلاس داشتم 8تا9.30
بعدش هم تا 11 استراحت کردم و بعدش دوباره شروع کردم به مطالعه زبان خدا خیرش بده نویسنده کتابو یکی نیس بگه چه خبره مرد مومن 80تا کلمه تو یه درس اخه
خلاصه بعدشم رفتم یکی از درس های دیگمو خوندم الانم که خدمت شمام
البته توی تایم های استراحت توی گروه های درسی می تابیدم امروز خداراشکر به برنامه هام رسیدم مدیریت فضای مجازیم خوب بود راضیبودم فردا انشالله بتونم بهتر باشم باید یکم بیشتر دقت کنم توی درس خوندن خیلی محررک دور و برم هست باید ازشون دوری کنم مثلا همین موبایل که پیشمه وسوسم میکنه که برم تو گروها ببینم چه خبره باید موقع درس خوندن بزارمش یه جا که نبینمش
سلام دوستان
گزارش امروزم...
برنامه چیده بودم صبح بیدار شم ولی چون دیر خوابیدم نشد
دست خودم که نبود؛ مهمون تا ساعت 2:30 شب بود
ساعت یازده بیدار شدم و رفتم دنبال یه کار اداری سریع
بعد ناهار یه کم کتاب خوندم و یه سخنرانی کوچیکی رو گوش دادم
بعد شام دوباره رفتم دنبال دارو بگردم
که بازم پیدا نشد
الآنم برگشتم خونه؛ خونواده رفتن خونه اقوام و فعلاً تنهام
یه صفحه قرآن خوندم
کار دیگه ای نکردم
ولی خداییش گزارش روزانه نوشتن خیلی خوبه؛ قشنگ کل روز رو جلو آدم میاره میتونه برا خودش و وقت و انرژیش حساب کتابی داشته باشه
شاید کمکی کرد تا بتونم هر روز گزارشات روزانه ام رو بنویسم و تبدیل به یه عادت بشه
خیلی از بچههایی که هر شب گزارش آون روز رو تو دفتر خاطرات مینویسن میگن خیلی خوبه ولی من تا حالا امتحانش نکرده بودم
باحاله
(1399 مهر 21، 19:05)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام به همه داداشهای عزیزم
خوب
مهدوی جان اصلا غصه نخور که تا ۹۰ سالگی کلی فرصت هست. منی که میبینی از هر انگشتم یه هنر میریزه از سن ۲۳ سالگی شروع کردم یکی یکی رفتم جلو. مثلا من خیلی هنرمندم. اما جدی از یه هنر شروع کن و آهسته و پیوسته پیش برو. مطمئنم به خیلی از چیزهایی که دوست داری میرسی.
درسته آرمین جان؛ من یکی از اهدافم همینه... دوست دارم هنر های موسیقی و خطاطی رو یاد بگیرم که انشاءالله خطاطی رو زودتر یاد بگیرم چون توی این یکی خونواده خیلی تشویقم کردن(بیشتر از علاقه به خاطر خلاصی از خط بده
بینهایت بدخطم )
یه دونه ورزش هم باید انتخاب کنم که بتونم دنبالش کنم ولی از اونجایی که فوقالعاده تنبلم خیلی دیر میجنبم
تصمیم دارم بعد از تسلط کامل به انگلیسی برم سراغ یه زبان دیگه چون هم توی این زمینه ها استعداد دارم هم علاقه
توکل بر خدا
ممنون
سلام بچه ها
نمیدونم چکار کنم هر کاری می کنم به شکست میخوره تو چهار هفته پیش 7 بار لغزش داشتم ورزش تقریبا هر روز میکنم ولی یه روز که استراحت میکنم ... درسمم میخونم تقریباً روزی سه چهار ساعت نمازامم اول وقته فقط چهار دفعه اول بخاطر دیدن صحنه پ.و.ر.ن بود ولی سه بار دیگه جستجو چیزای مرتبط .... دیگه هر روز میام انشاالله هر وقت میام انرژی میگیرم .... برام دعا کنید ....
۲۱ مهر / ۱ روز / Aedan
میخواستم تو مسابقه شرکت نکنم ولی شرکت می کنم
در مورد اون رفیقی که گفته بود سر درد همراه گرفتگی گردن و شونه داشت ... شرمنده اسمشو پیدا نکردم .... به خاطر اسپاسم عضلات گردنی من خودم دوبار اینجور شدم به خاطر ورزش سنگین
دوستان یه سوالی چند وقته ذهنمو درگیر کرده به نظرتون قدم چند میشه ... پدرم 178 مادرم 162 من 169 سنم 16 سال
روهم 10 هم عمو و دایی دارم که 5 تا بلند 5 تا کوتاه خیلی دهنمو درگیر میکنه این قضیه .... دقت که میکنم بیشتر لغزش هام سر همین قضیه بوده ... کسی نظری داره
... راستی صفحه رشد زانو عکس گرفتم باز بود تقریبا ۴ ماه پیش عکس گرفتم
خیلی ذهنم درگیره ...