کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام.
در حالت پشیمونی بعد از گناهم.
کلا حس نا امیدی خیلی زیادی دارم یه مدته.
بی اراده، سست، داغون
کلا هر چی ویژگی بد و مشکل هست الان تو من جمع شده.
از نظر من موفقیت هم مثل شکست سریالیه.
اگر اولین شکست رو بخوری. احتمال شکست خوردن های بعدی هست.
مثلا کسی که معتاد به مواد مخدر باشه
احتمال اینکه همسر و بچه و اموال و تمام زندگیشو از دست بده بسیار زیاده. (شکست اول کل رو تشکیل میده و اجزا که شکست های بعدی هستند کل رو تشکیل میدن)
این یعنی دومینوی شکست رو شروع کرده. سخته از این وضع بیرون اومدن. توقف داره ولی خیلی سخته.
وقتی یه تیمی گل میخوره.. احتمال اینکه گل دوم رو بخوره بسیار زیاده. بخاطر روحیه پایین.. اگر 3 تا بخوره. احتمال گلای بیشتر ، بیشتر از قبل میشه. 
این مثال ها رو زدم تا جمله ای که گفتم رو باز کنم
و برعکسش هم هست. دومینوی موفقیت رو استارت زدن هم همینه.
اگر کالج هاروارد پذیرش شی.. خب میتونی بهترین درامد بهترین امکانات و بهترین زندگی رو داشته باشی.. این همون دو مینوییه که میگم.
حالا دقیقا من الان اون دومینوی شکست و بدیختی رو استارت زدم.
متاسفانه زندگی به شدت بی رحمه..
زمانی که تو شکست میخوری دستتو نمیگیره.
هر چقدر هم که قوی باشی میخواد تو رو به زانو دربیاره تا به شکستت اعتراف کنی. دلش میخواد تو رو زمین بزنه. اصلا مهم نیست که چقدر توی بدبختی فرو رفته باشی. زندگی همیشه یه مشکل دیگه میتونه برات بوجود بیاره. 
جنگیدن باهاش سخته..
الان دقیقا من شکست خورده و زمین خورده ام
در 99 درصد برنامه هایی که داشتم تا الان شکست خوردم. چه تو ترک. چه کار چه زندگی..
و نمیدونم چرا تمایلی به درست کردن دیگه ندارم.
یعنی اصلا ولش کردم 
به خودم میگم که تو باید درستش کنی و..
مثل همین ترک
تا چند دقیقه پیش که میخواستم گناه کنم. به خودم میگفتم نه نکن نکن نکن نکن.. تو تصمیم گرفتی اینکارو نکنی اما بازم انجامش دادم. خیلی حالت مزخرفیه.
نمیدونم چطوری دیگه باید ترک کنم..
حس میکنم ترک کردن همون موفقیتس که دومینوی منو استارت میزنه. اما نمیتونم. اگه اینجام یه مدت نمیام چون باید هر روز بنویسم شکست.. 0 روز پاک
روحیه بچه هام خراب میشه. روحیه خودمم خراب میشه. اعتراف به شکست همیشه برای من سخت بوده.
از اون ادمام که دوست دارم ببرم. تو مسابقه فقط یه اول شدن فکر میکنم. اما الان از اخر اولم
و اعتراف به این خیلی سخته.
با گوشی یه تومار تایپ کردم.
ببخشید اینا فقط صرفا نظرشخصی بود..
شبتون بخیر
(1399 مهر 13، 3:05)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام.
در حالت پشیمونی بعد از گناهم.
کلا حس نا امیدی خیلی زیادی دارم یه مدته.
بی اراده، سست، داغون
کلا هر چی ویژگی بد و مشکل هست الان تو من جمع شده.
از نظر من موفقیت هم مثل شکست سریالیه.
اگر اولین شکست رو بخوری. احتمال شکست خوردن های بعدی هست.
مثلا کسی که معتاد به مواد مخدر باشه
احتمال اینکه همسر و بچه و اموال و تمام زندگیشو از دست بده بسیار زیاده. (شکست اول کل رو تشکیل میده و اجزا که شکست های بعدی هستند کل رو تشکیل میدن)
این یعنی دومینوی شکست رو شروع کرده. سخته از این وضع بیرون اومدن. توقف داره ولی خیلی سخته.
وقتی یه تیمی گل میخوره.. احتمال اینکه گل دوم رو بخوره بسیار زیاده. بخاطر روحیه پایین.. اگر 3 تا بخوره. احتمال گلای بیشتر ، بیشتر از قبل میشه. 
این مثال ها رو زدم تا جمله ای که گفتم رو باز کنم
و برعکسش هم هست. دومینوی موفقیت رو استارت زدن هم همینه.
اگر کالج هاروارد پذیرش شی.. خب میتونی بهترین درامد بهترین امکانات و بهترین زندگی رو داشته باشی.. این همون دو مینوییه که میگم.
حالا دقیقا من الان اون دومینوی شکست و بدیختی رو استارت زدم.
متاسفانه زندگی به شدت بی رحمه..
زمانی که تو شکست میخوری دستتو نمیگیره.
هر چقدر هم که قوی باشی میخواد تو رو به زانو دربیاره تا به شکستت اعتراف کنی. دلش میخواد تو رو زمین بزنه. اصلا مهم نیست که چقدر توی بدبختی فرو رفته باشی. زندگی همیشه یه مشکل دیگه میتونه برات بوجود بیاره. 
جنگیدن باهاش سخته..
الان دقیقا من شکست خورده و زمین خورده ام
در 99 درصد برنامه هایی که داشتم تا الان شکست خوردم. چه تو ترک. چه کار چه زندگی..
و نمیدونم چرا تمایلی به درست کردن دیگه ندارم.
یعنی اصلا ولش کردم 
به خودم میگم که تو باید درستش کنی و..
مثل همین ترک
تا چند دقیقه پیش که میخواستم گناه کنم. به خودم میگفتم نه نکن نکن نکن نکن.. تو تصمیم گرفتی اینکارو نکنی اما بازم انجامش دادم. خیلی حالت مزخرفیه.
نمیدونم چطوری دیگه باید ترک کنم..
حس میکنم ترک کردن همون موفقیتس که دومینوی منو استارت میزنه. اما نمیتونم. اگه اینجام یه مدت نمیام چون باید هر روز بنویسم شکست.. 0 روز پاک
روحیه بچه هام خراب میشه. روحیه خودمم خراب میشه. اعتراف به شکست همیشه برای من سخت بوده.
از اون ادمام که دوست دارم ببرم. تو مسابقه فقط یه اول شدن فکر میکنم. اما الان از اخر اولم
و اعتراف به این خیلی سخته.
با گوشی یه تومار تایپ کردم.
ببخشید اینا فقط صرفا نظرشخصی بود..
شبتون بخیر
سامان جان همیشه توی زندگی شکست هست باختن هست برعکسشم هست بردن هم هست اصلا اونی که بگه زندگی همش برد یا همش شکست به نظرم داره اشتباه میکنه درسته یه اتفاق خوب میتونه زمینه ساز یه اتفاق خوب باشه و برعکس ولی فراموش نکن داریم توی دنیای احتمالات زندگی میکنیم هر چیزی ممکنه نمونه که خودت مثال زدی را میگم فوتبال توی فوتبال تموم بازیکنا تا دقیقه اخر میجنگن میدونی چرا؟ چون امید به بردن دارن مثلا همین بازی دیشب پرسپولیس اولش گل خورد ناامید شد؟ نه بلند شد ادامه داد و مساوی کرد بعد تازه توی پنالتی برد
ببین منم مشکل خودتا دارما یعنی خیلی ها مشکل اینو دارن که یاباید100محض باشن یا اصلا نباشن ولی خوب اشتباهه واقعا اگه قرار بود همه 100باشیم که اصلا نمیومدم رو کره خاکی در بست میرفتیم به عرش بهترین جای بهشت 
توی زندگی کاری که فک میکنی درسته را بکن کاری به نتیجه نداشته باش کار درست خود استارت اون دو مینوهه را میزنه اگرم دیدی نزد بدون یه جایی مشکل داره کارت بگرد پیداش کن و حلش کن همه اینجا دنبال حل کردن اون چیزین که دومینوشونو شروع کنه پس کاری به نتیجه نداشته باش دنیا دنیای علت و معلول هاست هر کاری بکنی به یه چیز مشخص میرسی اصلا خجالت نکش یا فکر نکن کسی اینجا از این که شکستی  سرزنشت میکنه نه اصلا، همه اینجا میخوان کمک کنن مشکلتو حل کنی 
پس با خیال راحت برگرد اگرم شکستی بگو شکستم ولی سعی کن مشکلو حل کنی تا اون دو مینویی که دوست داری برات رقم بخوره
(1399 مهر 13، 3:05)Saman79 نوشته است: [ -> ]سلام.
در حالت پشیمونی بعد از گناهم.
کلا حس نا امیدی خیلی زیادی دارم یه مدته.
بی اراده، سست، داغون
کلا هر چی ویژگی بد و مشکل هست الان تو من جمع شده.
از نظر من موفقیت هم مثل شکست سریالیه.
اگر اولین شکست رو بخوری. احتمال شکست خوردن های بعدی هست.
مثلا کسی که معتاد به مواد مخدر باشه
احتمال اینکه همسر و بچه و اموال و تمام زندگیشو از دست بده بسیار زیاده. (شکست اول کل رو تشکیل میده و اجزا که شکست های بعدی هستند کل رو تشکیل میدن)
این یعنی دومینوی شکست رو شروع کرده. سخته از این وضع بیرون اومدن. توقف داره ولی خیلی سخته.
وقتی یه تیمی گل میخوره.. احتمال اینکه گل دوم رو بخوره بسیار زیاده. بخاطر روحیه پایین.. اگر 3 تا بخوره. احتمال گلای بیشتر ، بیشتر از قبل میشه. 
این مثال ها رو زدم تا جمله ای که گفتم رو باز کنم
و برعکسش هم هست. دومینوی موفقیت رو استارت زدن هم همینه.
اگر کالج هاروارد پذیرش شی.. خب میتونی بهترین درامد بهترین امکانات و بهترین زندگی رو داشته باشی.. این همون دو مینوییه که میگم.
حالا دقیقا من الان اون دومینوی شکست و بدیختی رو استارت زدم.
متاسفانه زندگی به شدت بی رحمه..
زمانی که تو شکست میخوری دستتو نمیگیره.
هر چقدر هم که قوی باشی میخواد تو رو به زانو دربیاره تا به شکستت اعتراف کنی. دلش میخواد تو رو زمین بزنه. اصلا مهم نیست که چقدر توی بدبختی فرو رفته باشی. زندگی همیشه یه مشکل دیگه میتونه برات بوجود بیاره. 
جنگیدن باهاش سخته..
الان دقیقا من شکست خورده و زمین خورده ام
در 99 درصد برنامه هایی که داشتم تا الان شکست خوردم. چه تو ترک. چه کار چه زندگی..
و نمیدونم چرا تمایلی به درست کردن دیگه ندارم.
یعنی اصلا ولش کردم 
به خودم میگم که تو باید درستش کنی و..
مثل همین ترک
تا چند دقیقه پیش که میخواستم گناه کنم. به خودم میگفتم نه نکن نکن نکن نکن.. تو تصمیم گرفتی اینکارو نکنی اما بازم انجامش دادم. خیلی حالت مزخرفیه.
نمیدونم چطوری دیگه باید ترک کنم..
حس میکنم ترک کردن همون موفقیتس که دومینوی منو استارت میزنه. اما نمیتونم. اگه اینجام یه مدت نمیام چون باید هر روز بنویسم شکست.. 0 روز پاک
روحیه بچه هام خراب میشه. روحیه خودمم خراب میشه. اعتراف به شکست همیشه برای من سخت بوده.
از اون ادمام که دوست دارم ببرم. تو مسابقه فقط یه اول شدن فکر میکنم. اما الان از اخر اولم
و اعتراف به این خیلی سخته.
با گوشی یه تومار تایپ کردم.
ببخشید اینا فقط صرفا نظرشخصی بود..
شبتون بخیر

سامان جان برای ترک از روشی خاصی استفاده میکنی یا همینطوری شروع به ترک کردی؟
(1399 مهر 13، 3:23)ماجراجو نوشته است: [ -> ]و یه چیزم بگم اگه شرایطش جلوتون باشه مثلا فیس بوک یا فیلتر شکن شک نکنید که وسوسه خواهید شد شک نکنید و کارتون به.... میرسه
پس راز موفقیت از نظر من داشتن هدف وخواستن ،نابود کردن شرایط و عوامل اگه اینارو داشته باشید حتما موفق خواهید شد 

هزار درصد با این حرفت موافقم درود بر تو 303
(1399 مهر 13، 8:41)majid78 نوشته است: [ -> ]ببین منم مشکل خودتا دارما یعنی خیلی ها مشکل اینو دارن که یاباید100محض باشن یا اصلا نباشن ولی خوب اشتباهه واقعا اگه قرار بود همه 100باشیم که اصلا نمیومدم رو کره خاکی در بست میرفتیم به عرش بهترین جای بهشت 
در مورد همین قضیه چند روز پیش بچه ها تو کانون یه پست گذاشته بودن به اسم ’مشکلات یک کمال گرا’ بهش مراجعه کنید، دوستان مطالب با ارزشی نوشتن
سلام دوستان 49-2
عرفان/21شهریور/23روز پاک
گزارش دیروز یادم رفت بگم 4chsmu1 
دیروز6بلندشدم و تا7کارای جزئی مثل ورزش اینا انجام دادم
7تا12 هم درس که مگو چیست درس Gigglesmile 
12تا16 استراحت  و16تا18 کلاس آنلاین
18تا20 کارداشتم .21تا22 مطالعه.و 23خوابیدم 4chsmu1

[تصویر:  28157177_2016976221877504_1406292551794688_n.jpg]
(1399 مهر 13، 3:05)Saman79 نوشته است: [ -> ]نمیدونم چطوری دیگه باید ترک کنم..
حس میکنم ترک کردن همون موفقیتس که دومینوی منو استارت میزنه. اما نمیتونم. اگه اینجام یه مدت نمیام چون باید هر روز بنویسم شکست.. 0 روز پاک
روحیه بچه هام خراب میشه. روحیه خودمم خراب میشه. اعتراف به شکست همیشه برای من سخت بوده.
از اون ادمام که دوست دارم ببرم. تو مسابقه فقط یه اول شدن فکر میکنم. اما الان از اخر اولم
و اعتراف به این خیلی سخته.

سلام سامان جان
توی یه سری از مطالب باهات موافقم چون خودم هم یه آدم کمالگرایی هستم ولی به نظرم باید یه کاری بکنی...


یه برنامه بچین و توی اون برنامه، مدت ترک رو بخش بندی کن
یعنی یه تایمی مثلاً سه روز تعیین کن؛ بعد از اون یه بازه یک هفته ای و همینجوری برو بالاتر 

این از این

ولی مهم انگیزه ست
برادر من! پس ما اینجا چیکاره ایم؟
مگه مرام نامه گروه ها رو یادت رفته؟
ما همه اینجا جمع شدیم که به هم کمک کنیم؛ صرف نظر از اینکه چه مشکلاتی داری هممون پای کاریم   کمکت میکنیم...

حالا میمونه توصیه من به عنوان یه کمالگرا به تو:

ببین من توی این مدت اینو درک کردم که لحظه نتیجه فقط یه لحظه ست!
اما چیزی که ما باهاش زندگی میکنیم فرآیند و راه رسیدن به نتیجه ست

حس میکنم تو هم مثل من(تا چند وقت پیش) اینجوری هستی که خودتو به آب و آتیش میزنی و به هر قیمتی شده میخوایی به نتیجه دلخواهت برسی! ولی باور کن این راهش نیست چون ساده ترین اثر بدش اینه که تو داری خاطراتت رو نابود میکنی

من یه عمر از این گله میکردم که چرا گذشته خوبی ندارم و همش از گذشته فراریم تا اینکه به خودم اومدم و دیدم من دارم زمان حال که اتفاقاً گذشته ی آینده من هست! رو نابود میکنم!!!

دقیقاً همین مورد هم درباره ترک صدق میکنه
همه ما برای یه هدف داریم میجنگیم؛ و یه روزی میرسه که به این هدف برسیم ولی مهم اینه که مسیر رو چطوری طی کردیم

تو سعی کن مسیر ترک رو برای خودت زیبا کنی، بیا هر روز اینجا سر بزن، گپ بزن، شوخی کن و باور کن ما هممون دوست داریم توی رسیدن به هدفت کمکت کنیم...

ببین من قبلاً چند بار سعی کردم ترک کنم، ولی همش به خاطر نبود انگیزه و ترس از تصور اینکه تا یه مدت طولانی باید بدون تخلیه ج ن س ی بمونم منو به شکست وامیداشت... دیگه به جایی رسیدم که خجالت میکشیدم، میگفتم هر بار میخوام توبه کنم بدتر میشه و انگار دارم خدا رو مسخره میکنم! پس تا بدتر نشده بذار تو بدبختی خودم فرو برم

ولی الآن که دارم بهش فکر میکنم میبینم خودم داشتم با این حرفا خودمو بدبخت تر میکردم

خیلی طولانی شد ولی لازم دونستم بگم و باور کن کلی حرف دیگه ای هست که هر کدوممون میتونه برات بگه... تو هم کلی حرف برای گفتن داری؛ پس بیا و اینجا حرفت رو بزن

منتظر طلوعتیم رفیق 302
(1399 مهر 12، 23:29)آرمین نوشته است: [ -> ]مهدوی جان شما چطوری؟ همه چی خوب پیش میره؟  Khansariha (18)

سلام بر آرمین عزیزم

جویای احوالتم رفیق
ممنون که هوای ما رو داری

من خوبم
خبرای خوبی هم تو راهه ولی چون هنوز مطمئن نیستم یه چند روز صبر میکنم بعد میگم 4chsmu1 

اوضاع پاکی هم عالیه

مهدوی/13مرداد/62 روز خوب Confetti 
سلام به بر و بچ طوفانی 
این رو همیشه یادتون باشه که ما طوفانی هستیم و باید طوفان به پا کنیم.  Khansariha (69) 

سامان۷۹
قرار نیست ما تو همه جنبه‌های زندگی‌مون عالی باشیم.
حتی در اون جنبه‌هایی که عالی هستیم هم قرار نیست از همون اول عالی باشیم.
کسی که روز اول می‌خواد تایپ کنه، پیرش در میاد. انگشتاش درد می‌گیره. اشتباه می‌کنه. سرعتش کمه. اما باید ادامه بده و ادامه بده تا در این زمینه موفق بشه.
ترک خودارضایی هم همین طوره. انتظار درخشش به یک باره خیلی انتظار بی‌جایی هست و این انتظار کمال‌گرایانه ما رو نابود می‌کنه. تا حدی که متاسفانه خیلی از بچه‌ها بدون توجه به این موضوعی که اشاره کردم برای همیشه بی‌خیال ترک خودارضایی میشن.   Hanghead 
بیا و بمون. در کنار هم پله پله درستش می‌کنیم. از همین اول عالی نیستیم اما یک روز میاد که عالی میشیم.  Khansariha (69) 

مهدوی جان
خدا رو شکر بابت اوضاع عالیت.
شیرینی این خبر خوبی که گفتی رو کِی بخوریم؟  317  به پای هم پیر شید انشالله. (این تنها چیزیه که به ذهنم اومد  4chsmu1

عرفان جان
مرسی که گزارشت رو برامون نوشتی. بازم بنویس. ما هم باید همین کار رو کنیم. ماشالله به پاکیت.  2uge4p4
ماجراجو جان
شرایط وقوع اتفاق بد رو که از بین بردی ای ول به تو. Khansariha (69)
برنامه لحظات اورژانسیت رو هم نوشتی بازم ای ول به تو. Khansariha (69)
هدف داری و انگیزه هم داری پس بازم ای ول به تو. Khansariha (69)
یه روند پلکانی ۱۰ روز ۱۰ روز هم تو ذهنت داری که عالیه و ای ول به تو. Khansariha (69)
دیگه من چی بگم که تو این قدر ای ول داری.  Khansariha (69) 

محمد جان
دو هفته پاکیت مبارک باشه داداش عزیزم.  317 به زودی جشن پاکی برات می‌گیریم و باافتخار در اون شرکت می‌کنیم.  6 
بابت سربازی هم داداشم استرس نداشته باش. نهایتش اینه که میری سربازی و قشنگ مرد میشی.  Khansariha (89) 

مجید جان
مرسی از تجربه‌ی خوبت برامون.  49-2 
طبع من سرد و خشک هست و من هم همیشه سعی می‌کنم تا جایی که می‌تونم سردیجات کمتر بخورم. 
مثلا ماست کمتر می‌خورم. یا شب‌ها سالاد نمی‌خورم که همه‌اش خیار و گوجه و کاهو و آب لیمو و ... که سردی هست. 
یا اگه بخورم همراه باهاش چیزی می‌خورم که متعادل بشه. 
کلا تعادل تو همه چی خوبه.  53258zu2qvp1d9v
راستی صحبت‌های گردهمایی رو چرا کسی جمع‌بندی نکرد؟ مگه من نگفته بودم؟ Swear1 
اشکال نداره این بار می‌بخشم‌تون و خودم جمع‌بندی می‌کنم در ادامه.  4chsmu1 

سوال کردم که:

(1399 مهر 10، 21:08)آرمین نوشته است: [ -> ]خب بچه‌ها بیاین بگین تو همین مسابقاتی که برگزار می‌کنیم چی کار کنیم که موفق‌تر ظاهر بشیم؟
سری بعد جام رو بالای سر ببریم.  Khansariha (46)


و شما در پاسخ نوشتید که:

(1399 مهر 10، 21:10)mohammadrg نوشته است: [ -> ]باید پیشگیری کنیم

(1399 مهر 10، 21:11)عرفان. نوشته است: [ -> ]مطالعات و تجربه های ترک کردن و شکست هامون طی این دوره مطرح کنیم
بعد تحلیل کنیم تا کم رنگ تر بشه


(1399 مهر 10، 21:13)علی‌رضا نوشته است: [ -> ]احساس نزدیکی بیشتری داشته باشیم ، اینجوری بهتر میتونیم واسه هم مفید باشیم و به هم کمک کنیم.

(1399 مهر 10، 21:14)عرفان. نوشته است: [ -> ]راستش بررسی دقیییییق هر روز 
از ساعت خواب تا تعداد نگاه و فکر های خوب و بد

(1399 مهر 10، 21:17)مهدوی نوشته است: [ -> ]به نظرم باید هر کدوممون یه پلن یک هفته ای داشته باشیم که هر روز باید موارد اون روز رو ثبت کنیم

بعد بیاییم یه گزارش روزانه اینجا تو کانون بدیم که چیکار کردیم
جدای از درونگرا بودن وی خجالت کشیدن یا احساس تنهایی باید همه بلا استثناء مشکلاتشون که باعث پس رفتشون تو مسیر پاکی میشه رو بگن تا با یه هم اندیشی گروهی حل بشن

شوخی که نیست
ما گروه طوفانیم

(1399 مهر 10، 21:20)عرفان. نوشته است: [ -> ]
نقل قول: می‌تونیم هر روز قرار بذاریم که ارزیابی روزانه‌مون رو اینجا بنویسیم.  
من از شنبه اینجا یا یک لیست قشنگ گزارش روز هام  شرح میدم chase
نقل قول: مجید جان
مرسی از تجربه‌ی خوبت برامون.  [تصویر:  49-2.gif] 
طبع من سرد و خشک هست و من هم همیشه سعی می‌کنم تا جایی که می‌تونم سردیجات کمتر بخورم. 
مثلا ماست کمتر می‌خورم. یا شب‌ها سالاد نمی‌خورم که همه‌اش خیار و گوجه و کاهو و آب لیمو و ... که سردی هست. 
یا اگه بخورم همراه باهاش چیزی می‌خورم که متعادل بشه. 
کلا تو تعادل تو همه چی خوبه.  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
من پیشنهادم اینه سیاه دانه هم یه تستی بزنی طبع خیلی گرمی داره برای خیلی از مریضی ها هم توصیه شده البته ممکنه یکم تلخ به نظر بیاد میشه نیم کوب کرد البته اگه نیم کوب کردی 6ماه بیشتر نباید بمونه چون طبق چیزی که شنیدم تبدیل به سم میشه اگرم حس کردی دهنت تلخ شد بعد اینکه استفاده کردی سیاه دانه را یکم عسل اب بزن نوش جان کن
(1399 مهر 13، 21:06)majid78 نوشته است: [ -> ]
نقل قول: مجید جان
مرسی از تجربه‌ی خوبت برامون.  [تصویر:  49-2.gif] 
طبع من سرد و خشک هست و من هم همیشه سعی می‌کنم تا جایی که می‌تونم سردیجات کمتر بخورم. 
مثلا ماست کمتر می‌خورم. یا شب‌ها سالاد نمی‌خورم که همه‌اش خیار و گوجه و کاهو و آب لیمو و ... که سردی هست. 
یا اگه بخورم همراه باهاش چیزی می‌خورم که متعادل بشه. 
کلا تو تعادل تو همه چی خوبه.  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]
من پیشنهادم اینه سیاه دانه هم یه تستی بزنی طبع خیلی گرمی داره برای خیلی از مریضی ها هم توصیه شده البته ممکنه یکم تلخ به نظر بیاد میشه نیم کوب کرد البته اگه نیم کوب کردی 6ماه بیشتر نباید بمونه چون طبق چیزی که شنیدم تبدیل به سم میشه اگرم حس کردی دهنت تلخ شد بعد اینکه استفاده کردی سیاه دانه را یکم عسل اب بزن نوش جان کن
فقط زیاد نخوری ها Gigglesmile  کلا هر بار که خواستی بخوری یه قاشق چای خوری من که یه باز بیشتر توی روز نمیتونم استفاده کنم قشنگ گرمم میکنه
مواردی که بالاتر گفته بودید به‌صورت لیست‌وار میشه این:
  • از شرایط وقوع لغزش پیشگیری کنیم. (لازمه‌اش شناخت موارد محرک‌مون هست)
  • بررسی علت لغزش‌های قبلی و تحلیل اون‌ها. (تا از یه سوراخ دو بار گزیده نشیم)
  • به همدیگه نزدیک بشیم تا برای هم مفید‌تر باشیم. (وقتی رفیق بشیم بهتر می‌تونیم به هم کمک کنیم تا مثل آدم‌های غریبه کنار هم باشیم)
  • پلن و برنامه‌ی یک هفته‌ای برای خودمون بریزیم. (و در طول هفته یادمون باشه پلن‌مون چی بوده و روزانه پیگیرش باشیم)
  • ارزیابی دقیق روزانه داشته باشیم. (آخر هر روز خودمون رو حساب کتاب کنیم تا از وضعیت‌مون باخبر بشیم و بتونیم تغییرات لازم رو در روزهای بعد اعمال کنیم)

حالا ما چی کار کنیم؟

1- هر کدوم‌مون یک تحلیل خوب همین اول کاری انجام بدیم از لغزش‌های قبلی‌مون و شرایط وسوسه‌انگیزی که قبلا داشتیم.
آیا اون شرایط هنوز ممکنه رخ بده؟ اگر بله، میشه کاری کرد که دیگه رخ نده؟ اگر نه، چه کار باید بکنیم که اون شرایط رو بتونیم مدیریت کنیم؟
موانع پاکی‌مون رو شناسایی کنیم تا بدونیم مشکل کجاست. بدونیم حواس‌مون به چی باید باشه.  128fs318181
نتیجه این تحلیل رو تو گروه بذاریم. 

2- هر شب تو گروه حاضر شیم و گزارش روزانه‌مون رو بنویسیم.
الف) هم اعلام پاکی می‌کنیم که انرژی بگیریم.  317 
ب) هم از وقایع روزانه‌ای که داشتیم تعریف می‌کنیم و همدیگه رو در جریان میذاریم که روزهامون به چه شکل می‌‌گذره.
ج) اگر لیست روزانه برای خودمون درست کردیم از کارهایی که باید انجام بدیم اشاره می‌کنیم که از لیست کدوم‌ها انجام شده و کدوم‌ها نشده.


3- به همدیگه انرژی مثبت بدیم تا قوت قلب بگیریم از همدیگه و بتونیم به تلاش‌هامون ادامه بدیم.
حداقل حداقلش سپاس زدن زیر پست‌های همدیگه هست. با سپاس زدن به همدیگه نشون میدیم که وضعیت همدیگه رو دنبال می‌کنیم و ما همه با هم هستیم.  Khansariha (69)

4- ارتباط نزدیک بین خودمون به وجود بیاریم.
وقتی با همدیگه کار گروهی انجام بدیم و به موارد بالا پایبند باشیم، مگه میشه ارتباط نزدیک به وجود نیاد؟ با همدیگه کلی رفیق‌تر میشیم و کلی هم صفا می‌کنیم.  Khansariha (96)


خب کی پایه‌ است؟ بلند اعلام حضور کنید که من بشنوم. clapping
(1399 مهر 13، 21:09)majid78 نوشته است: [ -> ]
(1399 مهر 13، 21:06)majid78 نوشته است: [ -> ]
نقل قول: مجید جان
مرسی از تجربه‌ی خوبت برامون.  [تصویر:  49-2.gif] 
طبع من سرد و خشک هست و من هم همیشه سعی می‌کنم تا جایی که می‌تونم سردیجات کمتر بخورم. 
مثلا ماست کمتر می‌خورم. یا شب‌ها سالاد نمی‌خورم که همه‌اش خیار و گوجه و کاهو و آب لیمو و ... که سردی هست. 
یا اگه بخورم همراه باهاش چیزی می‌خورم که متعادل بشه. 
کلا تو تعادل تو همه چی خوبه.  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]


من پیشنهادم اینه سیاه دانه هم یه تستی بزنی طبع خیلی گرمی داره برای خیلی از مریضی ها هم توصیه شده البته ممکنه یکم تلخ به نظر بیاد میشه نیم کوب کرد البته اگه نیم کوب کردی 6ماه بیشتر نباید بمونه چون طبق چیزی که شنیدم تبدیل به سم میشه اگرم حس کردی دهنت تلخ شد بعد اینکه استفاده کردی سیاه دانه را یکم عسل اب بزن نوش جان کن
فقط زیاد نخوری ها Gigglesmile  کلا هر بار که خواستی بخوری یه قاشق چای خوری من که یه باز بیشتر توی روز نمیتونم استفاده کنم قشنگ گرمم میکنه


اتفاقا یک دوره‌ای هم خوردم. صبح‌ها با عسل می‌خوردم.
باز هم می‌خورم. حتما مفید هست.  49-2
ممنون مجید جان.  Khansariha (18)