کانون

(1399 آذر 2، 19:56)mohammadrg نوشته است: [ -> ]

(1399 آذر 2، 18:52)آرمین نوشته است: [ -> ]سوالات من:

۱) در تمام این دو ماه آرامش نداشتی؟ یا الان فقط ۵ روزه که آرامش نداری؟

۲) نقطه شروع این درگیری ذهنی از کجا بود؟ چه اتفاق و چه چیزی استارتش رو زد؟

۳) جدای از درگیری ذهنی و وسوسه‌‌ی ذهنی، آیا از نظر جسمی هم تحت فشار هستی؟

۴) معمولا در مواقعی که آرامش نداری، چه چیزی بهت آرامش میده؟

۵) حس می‌کنم داره همون روندی تکرار میشه که پارسال تکرار شده:

(1399 شهريور 3، 17:22)mohammadrg نوشته است: [ -> ] راستش من قبلا یعنی پارسال تقریبا ترک کرده بودم و تونستم که هفتاد روز خودمو پاک نگه دارم، ولی در آخر اون هفتاد روز خیلی به من فشار اومد و دوباره به روزای بد گذشته برگشتم

سوال پنجم اینه که شرایط الانت رو چقدر مشابه شرایط پارسالت می‌بینی؟

۶) تو این پنج روز چه کارها انجام دادی که به آرامش برسی؟

۷) تو این پنج روز به چه اندازه سراغ چیزهایی رفتی که نباید می‌رفتی؟

اتفاقا بعد از اینکه این پیامو فرستادم دیگه حالم خوب شد و الان عالیه عالی ام
حالا جواب سوالاتتون:
۱)فقط همین پنج روز و چهل روز پیشم یکی دو روز درگیر بودم
۲)داشتم یه پست تو اینستا میدیدم،از اینا که به خزوخیلای مجازی ری اکت میکنن،توش به یه دختری ام که با بدن نمایی فالور جمع کرده بودو مسخره میکرد و منم این فکر رفت رو مخم که برم عکسا و پیج همین یارو رو ببینم
۳)مشکل اصلیم درگیری جسمی بود و اینکه به شدت احساس سرما میکردم و لرز داشتم
۴)دوش آب داغ، سه چهار بارم امتحانش کردم، عالی جواب گرفتم، شایدم اصن همین منو تا الان نگه داشت
۵) فقط از لحاظ تعداد روز و تاریخ که جفتش تو پاییز بود جفتش تا دوماه و نیمو اومدم، ولی از لحاظ کلی خیلی فرق داره 
۶)رفتم زیر دوش آب داغ و حالم بهتر شد(البته این خیلی حال میده ولی خیلیش خوب نیست چون آدمو اقیم میکنه) 
۷)خیلی وسوسه شدم که برم تو سایتای پورن ولی نرفتم، با این حال یه سری شیطنتای ریزی داشتم که مجبور شدم روزشمار پورنوگرافی و چشممو صفر کنم

خدا رو شکر که وضعیت عالی شده اما محمد حواست باشه که ممکنه این وضعیت پایدار نباشه.
پس مراقب‌ها و خط قرمزها خیلی قاطع و جدی باید ادامه‌دار باشه. 

۱) پس تلاش‌هات در راستای رسیدن به هدفت که آرامش بوده، بی‌حاصل نبوده. بهت تبریک میگم که تا اینجا موفق عمل کردی و به هدفت رسیدی. وقتی در یک نگاه بلندمدت بهش نگاه کنیم‌ می‌بینیم که نمی‌ارزه به خاطر چند روز اذیت شدن، کل هدف‌مون رو نادیده بگیریم و خودمون رو غرق زشتی‌ها و سیاهی‌ها کنیم. تحمل می‌کنیم تا بگذره. تا موفیتی که حاصل شده، ادامه‌دار باشه.

۲) پس وسوسه‌ها از آسمون نیومده. از یه جا ریشه گرفته. دفعات بعد هم ممکنه تو اینستا چنین مواردی ببینی. درسته؟ می‌خوای اینستا رو ادامه بدی؟ این دفعه به خیر گذشت. دفعات بعد هم به خیر می‌گذره؟

۳) معمولا همین‌جوریش هم دست و پات یخ هست؟ یا اینکه به خاطر وسوسه‌ها این طور شدی؟ اگر به خاطر وسوسه‌ها بوده که ببین چقدر اون داستان تو رو تحت تاثیر قرار داده که به چنین وضعیتی رسیدی.

۴) خیلی هم عالی. نظرت چیه موارد دیگه‌ای هم برای آرامش گرفتن اضافه کنی؟ مثل مدیتیشن؟ مثل ارتباط با خدا و صحبت با اون؟ مثل گوش دادن به پادکست‌هایی که تو رو به آرامش برسونه؟ (مثلا علیرضا شیری یه سری فایل گوش نیوش داره که حال من رو خوب می‌کنه. صدها پادکست صوتی از صدها انسان دیگه هست که گوش‌دادنش آرامش‌دهنده هست و خوشایند انسان)

۵) از لحاظ تعداد روز یکی هست اما از لحاظ تجربه با پارسالت خیلی فرق کردی. درسته؟ پس یه آدم باتجربه، باید عملکردش هم به اندازه‌ی تجربه‌اش باشه. یاد خودت بنداز که پارسال لغزش کردی و آخرش چی شد. به نظرت فایده داره؟ قشنگ نیم ساعت وقت بذار خودت رو یک دل کن برای ادامه مسیر. تو برای ادامه مسیر به یه روحیه جنگنده جدید نیاز داری. یه عهد دوباره و محکم. 

۶) خدا رو شکر که مفیده اما کافی نیست. اگر کافی بود که تو این چند روز وضعیت ادامه‌دار نمیشد. پس به فکر موارد دیگه هم برای رسیدن به آرامش باش. موازی با دوش آب گرم.

۷) این همون چیزی هست که وسوسه رو ادامه‌دار کرده. وقتی قاطع جلوش نایستیم و شیطنت کنیم، شیطان هم یه قدم جلو میذاره میگه این قاطع نیست و میشه اغفالش کرد. دفعه بعد قاطع عمل کن و به محض دیدن چیزی ناخواسته، ازشون بگذر. اون وقت می‌بینی که وسوسه نهایت یک ساعت باهات هست و دیگه میره پی کارش. کار به چهار پنج روز هم نمی‌کشه. 

محمد جان داداش عزیزم خیلی مراقب خودت باش. تو امید طوفانی.   
و بدون شک لیاقتت هم خیلی بیش از این‌هاست. 

(1399 آذر 2، 19:36)ماجراجو نوشته است: [ -> ]گزارش امروز 
سومین روز پاک فک کنم دومین باشه ولی مهم نی یه روز
خب از صبح وسوسه نداشتم 
ولی نیم ساعت پیش با یه صحنه روبه رو شدم
که اورژانسی شدم
اومدم کانون
افرا کمکم کرد و رفتم دو صفحه قران خوندم 
بعدش یه فیلم در مورد قیامت دیدم
الان خوبم
خدایا شکرت که نشکستم 
یعنی دارم تعجب میکنم اولین باره اینجوری سریع نجات پیدا کردم
خدایا هزار مرتبه شکرت
.
.
.
انشالله که هممون موفق میشیم
در پناه حق باشید
یاعلی

سعید جان خیلی خیلی تبریک بابت پاکی امروزت که با چنگ و دندون هم که شده حفظش کردی. ماشالله. 
خوشحالم حواست به برنامه‌های اورژانسیت هست و داری بهشون عمل می‌کنی. 

متوجه منظورت از توبه نشدم.
فقط می‌خواستم بگم کسی که گناه کرده، توبه‌اش رو نباید به تاخیر بندازه. باید در اولین فرصت توبه کنه و تصمیم جدی به عدم برگشت به گناه بگیره. وگرنه راه نفوذ شیطان و وسوسه‌ها رو باز گذاشته.

سعید این روزا تایم استفاده از اینترنتت رو کنترل می‌کنی؟

(1399 آذر 2، 19:47)mehdi0 نوشته است: [ -> ]سلام دوباره بچها نمیدونم زدن این حرف خوبه یانه ولی خب میگم 

چند وقته  وسوسه میشم برم صیغه روزانه کنم   اصلا عجیب افتاده توی  وجودم 

داره قلقلکم میده  فکره خوبیه یا بد نمیدونم     اگر کسی تجربه داره به منم بگه  

مهدی جان فکر کن مثلا امروز هم رفتی و انجامش دادی.
فردا رو می‌خوای چی کار کنی؟ پس فردا چی؟
و
می‌دونی که این از اون چیزا هست که یک بار که انجام بدی باز هم می‌خوای تکرارش کنی و دیگه ولت نمی‌کنه.
و این در حالی هست که بعیده به راحتی در دسترس باشه و امکان‌پذیر.
و
ته تهش تخلیاتت می‌رسه به گناه خ.ا.

این‌که کلا یک بار هم انجامش ندی، خیلی خیلی خیلی راحت‌تر از این هست که یک بار انجامش بدی و بعد تخلیات ناشی از انجام دوباره‌ی اون رو داشته باشی و به گناه بیفتی.


این نظر من هست. 

گزارش امروز:

امروز هم دورکاری یه سری کار دیگه انجام دادم و حسابی با اکسل سر و کله زدم.
مهدوی جان پرسیده بودی در مورد استعلاجی. من حالم خوبه و توانایی کار کردن دارم. این‌که از شرایطم سوء استفاده کنم و بگیرم بخوابم به نظرم خدا رو خوش نمیاد. من فقط اداره نرفتم که به بقیه منتقل نکنم. همین. امروز هم یکی زنگ زد و کاری داشت. آخر سر که کارش رو انجام دادم، گفت فلانی اداره هست؟ گفتم نمی‌دونم من دورکارم. گفت: عهههههه. ببخشید. شرمنده‌ام. من نمی‌دونستم دورکاری مزاحمت شدم. گفتم: مگه آدم دورکار نباید کار کنه؟  دورکار هم کار می‌کنه ولی از دور کار می‌کنه.  گفت: آخه همه اون‌ها که دورکارن میرن عشق و حال. تازه به بنده خدا نگفتم من کرونا هم گرفتم. وگرنه می‌اومد حضوری عذرخواهی می‌کرد.   

خب دیگه براتون بگم که
امروز قرآنم رو خوندم. نهج البلاغه همین طور. باورها و اهداف پاکیم رو مرور کردم. تمرینات ورزشی و مدیتیشن انجام شد. (مهدوی خدا نکشتت با تجربه‌ی مدیتیشنت.  ) با خانواده یک فیلم دیدیم و مقداری هم کانون بودم.

هدیه پاکی روزانه‌ام رو به خودم دادم
و
هدیه پاکی دو هفتگیم که پنه آلفردو بود باید چهارشنبه به خودم می‌دادم که شروع دل‌دردها شد. امروز سفارش دادم و الان رسید به دستم. گفتم پیامم رو برای شما بنویسیم و برم نوش جان کنم.   جای شما خالی. کاش پیشم بودید و با هم می‌خوردیم.   البته نمی‌دونم دوست داشته باشید. 

خدا رو شکر که یک روز پاک دیگه هم سپری شد. 

(1399 آذر 2، 20:45)آرمین نوشته است: [ -> ]سعید جان خیلی خیلی تبریک بابت پاکی امروزت که با چنگ و دندون هم که شده حفظش کردی. ماشالله. 
خوشحالم حواست به برنامه‌های اورژانسیت هست و داری بهشون عمل می‌کنی. 

متوجه منظورت از توبه نشدم.
فقط می‌خواستم بگم کسی که گناه کرده، توبه‌اش رو نباید به تاخیر بندازه. باید در اولین فرصت توبه کنه و تصمیم جدی به عدم برگشت به گناه بگیره. وگرنه راه نفوذ شیطان و وسوسه‌ها رو باز گذاشته.

سعید این روزا تایم استفاده از اینترنتت رو کنترل می‌کنی؟

ممنونم داداش گلم
منظورم اینه که هنوز سه روز از پاکیم گذشته و هنوز نمیخام توبه کنم چون اطمینان ندارم به خودم اگه شکستم چی 
منظورم اینه بعد از گذشت چند وقت دیگه به خودم اطمینان دارم و اینکه مثل روزای اول فشار بهم نمیاد 
بنظرت درسته 
یا همین الان باید توبه کرد ؟
راستش کنترل اینترنتم ضعیف شد 
که الان یادم انداختی
از فردا رو اونم کنترل خواهم داشت
ممنونم
شب بخیر

گزارش امروز ...

سلام به همه دوستای عزیزم 
امروز اصلا وسسوسه نشدم خیلی عالی بود 
صبحانه خوردم وقت برای ورزش نداشتم 
یک سری به کانون زدم بعد
مستقیم رفتم بیرون سرکار تا ظهر بعدش نهار 
بعد4 ساعت کار اینترنتی,, نزاشتم تنها بمونم پیش بقیه رفتم
رفتم پیا ده روی و شامم خوردم
نتونستم امروز مطالعه یا زبان بخونم ولی مشغول بودم حسابی 
و اصلا وسوسه نشدم که خیلی خوب بود
الانم میخوام 7تا فعالیتم رو مرور کنم ,, هرشب مرور میکنم 

که توی ذهنم هک بشه و یوقت غافل نشم
محمد 28آبان 4 روز خوب
 شب همگی به خیر و خوشی

(1399 آذر 2، 21:09)ماجراجو نوشته است: [ -> ]ممنونم داداش گلم
منظورم اینه که هنوز سه روز از پاکیم گذشته و هنوز نمیخام توبه کنم چون اطمینان ندارم به خودم اگه شکستم چی 
منظورم اینه بعد از گذشت چند وقت دیگه به خودم اطمینان دارم و اینکه مثل روزای اول فشار بهم نمیاد 
بنظرت درسته 
یا همین الان باید توبه کرد ؟
راستش کنترل اینترنتم ضعیف شد 
که الان یادم انداختی
از فردا رو اونم کنترل خواهم داشت
ممنونم
شب بخیر

چه اطمینان داری و چه اطمینان نداری وقت توبه الان هست.
توبه یعنی تصمیم قطعی برگشت از گناه و روی آوردن به سمت خدا.

بدون تصمیم قطعی آدم رو هواست. نمیشه پاک موند.

زبونم لال اگه دوباره لغزش داشتی، باز هم باید دوباره سریع توبه کنی و از خدا طلب بخشش کنی.

این‌که میگن توبه‌هاتون رو نشکنید و پای توبه‌تون بمونید به این معنی نیست که کلا توبه نکنید که یه موقع نشکونیدش.

و
داداش عزیز خوشحال شدم که گفتی از فردا می‌خوای مدیریت بهتری روی اینترنت داشته باشی. 

موفق باشی.
شب بخیر. 

(1399 آذر 2، 21:20)mohammad201563 نوشته است: [ -> ]گزارش امروز ...

سلام به همه دوستای عزیزم 
امروز اصلا وسسوسه نشدم خیلی عالی بود 
صبحانه خوردم وقت برای ورزش نداشتم 
یک سری به کانون زدم بعد
مستقیم رفتم بیرون سرکار تا ظهر بعدش نهار 
بعد4 ساعت کار اینترنتی,, نزاشتم تنها بمونم پیش بقیه رفتم
رفتم پیا ده روی و شامم خوردم
نتونستم امروز مطالعه یا زبان بخونم ولی مشغول بودم حسابی 
و اصلا وسوسه نشدم که خیلی خوب بود
الانم میخوام 7تا فعالیتم رو مرور کنم ,, هرشب مرور میکنم 

که توی ذهنم هک بشه و یوقت غافل نشم
محمد 28آبان 4 روز خوب
 شب همگی به خیر و خوشی

سلام به دیگر محمد عزیزمون
محمدهامون الان دو تا شدن. الان چه جوری باید تو صدا کردن‌ها تمییزتون بدیم؟    این یکی از چالش‌های من هست.   

۴ روز پاکیت رو بهت تبریک میگم داداش بااراده‌ام.    حسابی داری خوش می‌درخشی.
گویا کار و بار خوب پیش رفته خدا رو شکر. به امید خدا که سایر موارد مثل کتاب و زبان هم روزهای بعد به خوبی انجام میشه.

وقتی تو مدام ۷ فعالیتت رو مرور می‌کنی، وسوسه چه جوری بیاد سراغت؟ معلومه نمیاد. 
خیلی کار خوبی می‌کنی که حواست به اون ۷ فعالیت هست. 

محمد اون سری گفتی همه چیز از یه دست‌ورزی شروع شد. حواست این سری به این موضوع هست؟
راهکاری که قبلا براش نوشتی:

(1399 آبان 25، 1:32)mohammad201563 نوشته است: [ -> ]7- دست ورزی و  تجسم 
 
اقدام : به موقع برم سرویس تخلیه ادرار که دست ورزی نکنم
مکانم رو عوض کنم یا یکم قدم بزنم با نفس عمیق 

اگر فکر می‌کنی این راهکار جواب نمیده باید به دنبال موارد دیگه باشی. یک اشتباه یکسان رو نباید چند بار تکرار کرد.

مراقب خودت باش. 

(1399 آذر 2، 21:34)آرمین نوشته است: [ -> ]

(1399 آذر 2، 21:20)mohammad201563 نوشته است: [ -> ]گزارش امروز ...

سلام به همه دوستای عزیزم 
امروز اصلا وسسوسه نشدم خیلی عالی بود 
صبحانه خوردم وقت برای ورزش نداشتم 
یک سری به کانون زدم بعد
مستقیم رفتم بیرون سرکار تا ظهر بعدش نهار 
بعد4 ساعت کار اینترنتی,, نزاشتم تنها بمونم پیش بقیه رفتم
رفتم پیا ده روی و شامم خوردم
نتونستم امروز مطالعه یا زبان بخونم ولی مشغول بودم حسابی 
و اصلا وسوسه نشدم که خیلی خوب بود
الانم میخوام 7تا فعالیتم رو مرور کنم ,, هرشب مرور میکنم 

که توی ذهنم هک بشه و یوقت غافل نشم
محمد 28آبان 4 روز خوب
 شب همگی به خیر و خوشی

سلام به دیگر محمد عزیزمون
محمدهامون الان دو تا شدن. الان چه جوری باید تو صدا کردن‌ها تمییزتون بدیم؟    این یکی از چالش‌های من هست.   

۴ روز پاکیت رو بهت تبریک میگم داداش بااراده‌ام.    حسابی داری خوش می‌درخشی.
گویا کار و بار خوب پیش رفته خدا رو شکر. به امید خدا که سایر موارد مثل کتاب و زبان هم روزهای بعد به خوبی انجام میشه.

وقتی تو مدام ۷ فعالیتت رو مرور می‌کنی، وسوسه چه جوری بیاد سراغت؟ معلومه نمیاد. 
خیلی کار خوبی می‌کنی که حواست به اون ۷ فعالیت هست. 

محمد اون سری گفتی همه چیز از یه دست‌ورزی شروع شد. حواست این سری به این موضوع هست؟
راهکاری که قبلا براش نوشتی:

(1399 آبان 25، 1:32)mohammad201563 نوشته است: [ -> ]7- دست ورزی و  تجسم 
 
اقدام : به موقع برم سرویس تخلیه ادرار که دست ورزی نکنم
مکانم رو عوض کنم یا یکم قدم بزنم با نفس عمیق 

اگر فکر می‌کنی این راهکار جواب نمیده باید به دنبال موارد دیگه باشی. یک اشتباه یکسان رو نباید چند بار تکرار کرد.

مراقب خودت باش. 

سلام آرمین جان ممنونم از همراهیت.. نمیدونم والا محمدم دیکه فامیلیمو دوسش ندارم هرجور راحتی صدام کن ☺️ واینکه درسته حواسم به اون موضوع هست خیالت راحت،، اون سری دستورزی و تنهایی و خیلی عوامل بود که تنهایی مهمترینش بود این چندروز پاک که تا جایی شد نزاشتم تنها بشم و اینکه 
که سرمو تا جای که تونستم مشغول کار کردم در مکان عمومی و کارهای اینترنتی هام رو با لب‌تاپ 
خونه پدرمادم انجام میدم که تنها نمونم.. بازم ممنونم از همدلی و همراهیت 

[quote pid='514677' dateline='1606065555']

مهدی جان فکر کن مثلا امروز هم رفتی و انجامش دادی.
فردا رو می‌خوای چی کار کنی؟ پس فردا چی؟
و
می‌دونی که این از اون چیزا هست که یک بار که انجام بدی باز هم می‌خوای تکرارش کنی و دیگه ولت نمی‌کنه.
و این در حالی هست که بعیده به راحتی در دسترس باشه و امکان‌پذیر.
و
ته تهش تخلیاتت می‌رسه به گناه خ.ا.

این‌که کلا یک بار هم انجامش ندی، خیلی خیلی خیلی راحت‌تر از این هست که یک بار انجامش بدی و بعد تخلیات ناشی از انجام دوباره‌ی اون رو داشته باشی و به گناه بیفتی.


این نظر من هست. 
[/quote]
من به مرحله ای رسیدم که واقعا حتی  خ ا دیگه روی من اثر نداره 

از نظر روانی کم اوردم  اصلا   تمام وجودم کم اورده نه این که فشار خ ا داشته باشما نه 

ولی بار روانی  شدیدی دارم  واقعا هم  نمیدونم چیکار کنم   تا الان به این شدت بار روی من نبوده

(1399 آذر 2، 19:12)آرمین نوشته است: [ -> ]سلام مهدوی جان
عزیز دل تو راه که داشتم می‌اومدم برسم به طوفان، ابلیس رو دیدم جزغاله شده بود. چی کارش کردی؟   
ماشاءالله به تو و این مقاومت و پایداری که داری.   

سوالات من از تو:

۱) این وسوسه‌ای که داری صرفا ذهنی هست یا فشار جسمی روت هست؟

۲) این روزها چقدر غذاهای گرم، ادویه‌جات تند و مواردی که شهوت رو تحریک می‌کنن خوردی؟

۳) الان ۵ روز هست که پاکی. انتظار نداری که ذهن و جسمت مثل کسی باشه که ۵۰ روز پاکه. درسته؟ به این هم باور داری که رسیدن دوباره به ۵۰ روز پاکی و تجربه‌ی اون فضا، لازمه‌اش گذر کردن از این روزهاست؟

۴) این روزها خلوتی داری که تو آرامش بشینی و با خدا حرف بزنی؟ مثلا چند دقیقه قبل یا بعد از نماز یه ارتباط با خدا بگیری که به دلت بشینه و حس کنی مثلا دو دقیقه به عالم بالا وصل شدی؟

1. هم فشار ذهنی هم جسمی البته بیشتر ذهنیه

2. من غذا هایی که تند باشن رو نمیخورم چون فلفل و سایر مواد تند برام خوب نیستن، بهشون حساسیت دارم ولی متاسفانه توی سه روز یه کم دارم پرخوری میکنم که باید دوباره برگردم سر مدار رژیم غذایی که دکتر بهم داده

3. طبیعیه که فشار این روزا خیلی بیشتر از روز های آینده ست(میگم آینده چون امید دارم که روزام بیشتر بشه  )
ولی باید خوب این روزا رو ضبط و منظم کنم تا به تعداد بیشتر روزا برسم

4. توی این چند روز نمازام حسابی به راهه به جز امروز که نماز ظهر و هنوز هم نماز مغرب رو عشا رو نخوندم
باید حواسم باشه

راجع به اون خلوتی که گفتی راستش من خیلی با این فضا ها آشنا نیستم
در واقع یه بار خواستم این کار رو بکنم ولی زبونم بند اومده بود نمیدونستم چی بگم
من توی سن 15 تا 20 سالگی خیلی از خدا دور بودم و حتی فکر میکردم خدا ازم بیزاره
برای همین ارتباط گرفتن الآن یه مقدار برام سخته
الآن خیلی بهتر از قبلم، خیلی چیز ها رو درباره خدا میدونم ولی نمیتونم ارتباط بگیرم

در واقع بلد نیست
نماز و قرآن که میخونم انگار این نماز و قرائت قرآن خیلی بی حس هستن
برای همین همیشه مشکل تداوم دارم و مدام نمازام یا منظم نیستن یا کلاً نماز نمیخونم
البته گاهی اوقات حسابی دلم لک میزنه و شروع میکنم به منظم نماز خوندن
من یه رابطه ای رو کشف کردم! مواقعی که یه کتاب با مضمون تقرب به خدا یا یه همچین ماجراهایی رو میخونم خیلی روم اثر داره و حسابی مؤمن میشم! ولی بعد یه مدت دوباره این نماز خوندن و حس و حال عبادت آروم آروم کمرنگ میشه تا وقتی که محو میشه
در واقع اولش از نخوندن یه دونه نماز شروع میشه و طی چند روز آروم آروم بقیه نماز ها هم تک به تک حذف میشن
هفته پیش مطالعه کتاب تولد در لس‌آنجلس رو تموم کردم و الآن همون روند نخوندن یه دونه یا دوتا نماز شروع شده

واقعاً برام سخته؛ تا کی من باید فقط کتاب های با مضمون مذهبی بخونم تا نمازم به پا باشه؟
اینجور نمازی که به خاطر خوندن یه کتاب باشه هم حتی ممکنه قبول نشه
خیلی وقته با این مشکل دارم دست و پنجه نرم میکنم و هیچ راه یا فرمولی پیدا نکردم که ثابت نگهم داره، آخه تو زندگی هم این شکلیم، یه کاری رو شروع میکنم بعد یه مدت حسش میره و کم کم اون کار حذف میشه


من برم نماز هایی که امروز نخوندم رو بخونم
خدا به من رحم کنه

(1399 آذر 2، 18:41)mehdi0 نوشته است: [ -> ]سلام علیکم  حال احوال  
.
.
.
یه اهنگ خوبم میزارم که شاد باشید حال کنید  دانلود



mHDI0ا/ 2 آذر / 2 روز خوب

سلااااام


ببین کی اینجاست

حاجی آهنگه وقتی پلی شد اولش فکر کردم آهنگ پاپی جنیفر لوپزه
آخه موزیک انگار همون بود


دو روز پاکیت مبارررککک
دس خوش

(1399 آذر 2، 21:57)mohammad201563 نوشته است: [ -> ]سلام آرمین جان ممنونم از همراهیت.. نمیدونم والا محمدم دیکه فامیلیمو دوسش ندارم هرجور راحتی صدام کن ☺️ واینکه درسته حواسم به اون موضوع هست خیالت راحت،، اون سری دستورزی و تنهایی و خیلی عوامل بود که تنهایی مهمترینش بود این چندروز پاک که تا جایی شد نزاشتم تنها بشم و اینکه 
که سرمو تا جای که تونستم مشغول کار کردم در مکان عمومی و کارهای اینترنتی هام رو با لب‌تاپ 
خونه پدرمادم انجام میدم که تنها نمونم.. بازم ممنونم از همدلی و همراهیت 

محمد جان فامیلیت رو نمی‌خواد بگی.   اگه بگی اسمت میره تو لیست سیاه کانون.  اینجا باید ناشناسی افراد حفظ بشه.
من صدا می‌کنم محمد۲۰. اون یکی محمدمون رو صدا می‌کنم محمد آر.   

خوشحالم که حواست هست. هم به این موضوع و هم سایر موارد.
آره. کار جایی سخت میشه که چندین و چند عامل با همدیگه برای ما مشکل ایجاد کنن. عموما یه عامل به تنهایی ما رو زمین نمی‌زنه. 

فدای تو داداش عزیز. من هم از همراهیت لذت می‌برم و خوشحالم که پیش‌مونی. 

(1399 آذر 2، 22:04)mehdi0 نوشته است: [ -> ]من به مرحله ای رسیدم که واقعا حتی  خ ا دیگه روی من اثر نداره 

از نظر روانی کم اوردم  اصلا   تمام وجودم کم اورده نه این که فشار خ ا داشته باشما نه 

ولی بار روانی  شدیدی دارم  واقعا هم  نمیدونم چیکار کنم   تا الان به این شدت بار روی من نبوده

مهدی جان تو روزهای قبل خیلی درگیر خ.ا یا فیلم‌ها و عکس‌های بد بودی؟
اگر این طور بوده که عجیب نیست این بار روانی شدید.
یه چند روز و چند هفته‌ای زمان می‌بره اما حتما درست میشه.   

این چند وقته مدام کانون باش. حالا نه فعلا گروه جاهای مختلف کانون تا کمتر اذیت بشی.

بعد هم این روزها چه فعالیت‌های دیگه‌ای داری به جز کار که مشغولش هستی؟ چه کارها می‌کنی؟ برامون تعریف کن. 

2 تمرین هدف‌های پاکی و باورهای پاکی خیلی تمرین‌های خوبی هستن که بار روانی ما رو از سمت خ.ا به سمت پاکی تغییر جهت بدن.