(1399 آبان 11، 20:43)Armin1 نوشته است: [ -> ] من که با هر لغزش قشنگ دو روزم میره ..
خب ببین داداش واقعا حیف نیست این عمری که تو داری؟
حیف بدن سالمت نیست که بخوای این جوری در راه هیچ و پوچ بذاریش؟
آخرش که چی؟
فکر کن هزار تا فیلم مستهجن دیدی. هزار بار خ.ا هم کردی؟
آخرش اینها چیزی برات داره؟
اینها چیزهایی هست که باید خوب بهشون فکر کنی.
هر روز صبح که بیدار میشی بهشون فکر کنی تا روزت رو متفاوت آغاز کنی.
امروز اینها یادته.
باید کاری کنی که همیشه یادت بمونه.
تکرار و تکرار و تکرار.
نقل قول: حق با شماست .. اصلا باید مدل زندگی رو عوض کرد، که بشه پاک موند و اون تغییر زندگی قشنگه .. نه صرف پاک بودن
دقیقا. یک سبک زندگی جدید ما لازم داریم.
این کاریه که ما تو کانون انجام میدیم.
(1399 آبان 11، 20:34)هادی نوشته است: [ -> ]نقل قول: میشه اسم کتابشو بگید بهمون؟
بله حتما
من اثر مرکب رو خوندم و به طور دقیق دارم اونچه که گفته رو پیاده سازی میکنم
هادی جان حتما بیشتر برامون بنویس از خودت و از این کتاب.
در طی هفته هر موقع که امکانش رو داری.
حتما بهمون کمک میکنه.
(1399 آبان 11، 20:38)آبـی نوشته است: [ -> ] وقتی آدم لذت واقعی پاکی رو بچشه...
فکر نکنم به لذتهای آنی و گذرا راضی بشه...
این رو توی پاکیهای بلندمدت قبلیم تجربه کردم...
و مطمئنم باز هم اتفاق میوفته. نه تنها من... بلکه همهمون... تک تک دوستانی که دارن ترک میکنن...
آبی جان خیلی امشب صحبتهات زیبا بود. من نقل قول نزدم بعضی رو. ببخشید.
باید با طلا نوشتشون. ممنون.
یه لذت عمیق و ماندگار رو اصلا نمیشه با یه لذت آنی و گذرا مقایسه کرد.
شخصیت یه انسانی که مدام دنبال هرزه نگار هست خیلی خیلی فرق داره با یه انسانی که چشمش پاکه و ذهنش پاکه.
این رو کی میتونه بفهمه؟
کسی که تجربهاش کرده.
اینها دو تا آدم مختلف هستن که قابل قیاس نیستن.
خیلی از بچههای همین گروه این رو تجربه کردن.
آقا دم همتون گرم،
خیلی با معرفتید واقعا
مرسی بابت انرژی و راهنمایی هاتون ، خصوصا آرمین عزیز (خودمو نمیگم
)
(1399 آبان 11، 20:57)آبـی نوشته است: [ -> ] چرا هیچی نگفتید. یادم رفت شام رو بکشم. بفرمایید دوستان. نوش جان
آبی این قدر گرم گفتگو شدیم که فراموش شد.
آدم همصحبت خوب که پیدا کنه همه چی یادش میره.
تایم گردهمایی هم تموم شد.
دست گلت درد نکنه.
به به چه جذاب و گیرا هم هستن.
اون پایینیها شبیه جوجه هستن.
بالاییها چی هستن؟
(1399 آبان 11، 20:58)Armin1 نوشته است: [ -> ]آقا دم همتون گرم،
خیلی با معرفتید واقعا
مرسی بابت انرژی و راهنمایی هاتون ، خصوصا آرمین عزیز (خودمو نمیگم )
فدای تو داداش عزیز.
امیدوارم برامون خبرهای خوب بیاری هر روز از خودت.
لطفا
مثـــــــــــبت فکر کن.
اگه این نباشه نمیشه.
گذشتهها رو بیخیال. زندگیت رو بساز جوری که دوست داری.
(1399 آبان 11، 20:57)آبـی نوشته است: [ -> ] اثر مرکب یکی از اون کتابهاییه که خیلی وقته تو لیست خوندنمه...
کاش بتونم قبل از اینکه خیلی دیر بشه بخونمش...
یک دنیا ممنون از هادی عزیز
منم همین طور.
پ.ن: بازم که پستت رو ویرایش کردی.
خب بچهها اگه صحبت پایانی هست بفرمایید
و اگه نه که خداحافظی کنیم.
(1399 آبان 11، 21:03)آبـی نوشته است: [ -> ] فیلهی مرغ به همراه پنیر پیتزا و مخلفات ( دی: )
به به چقدر خواستنیه.
دست گلت درد نکنه.
امشب همش تو آشپزخونه بودی.
(1399 آبان 11، 20:50)آرمین نوشته است: [ -> ] (1399 آبان 11، 20:34)هادی نوشته است: [ -> ]نقل قول: میشه اسم کتابشو بگید بهمون؟
بله حتما
من اثر مرکب رو خوندم و به طور دقیق دارم اونچه که گفته رو پیاده سازی میکنم
هادی جان حتما بیشتر برامون بنویس از خودت و از این کتاب.
در طی هفته هر موقع که امکانش رو داری.
حتما بهمون کمک میکنه.
چشم آرمین داداش
حتما مینویسم از روزهایی که با این کتاب پیش میرم
یه بحث خیلی مهمش که خیلی تاثیر گذار بود بحث تکانش بود
میگفت که همه افراد موفق بعد از اینکه کلی سختی کشیدن کلی تمرین کردن نیروی تکانش تو زندگیشون فعال شده که از اون به بعدش رو نیروی تکانش میبره جلو و همین باعث موفقیتشونه
یه قطار رو در نظر بگیرین که وقتی میخواد حرکت کنه کلی انرژی صرف میکنه تا چرخ هاش به حرکت در بیاد و اون سرعت اولیه رو بدست بیاره وقتی به حرکت افتاد دیگه یه نیروی خیلی کم به قطار سرعت میده و اونو روی ریل جلو میبره
و همینطور بعد از آن که قطار سرعت گرفت(نیروی تکانش وارد زندگی شد)خیلی سخت میشه اونو متوقف کرد(خیلی سخت میشه موفق نشد)
نکته پایانی بگم که
ما هممون باید تو همه جنبه های زندگی کلی تلاش کنیم تا قطارمون حرکت کنه بعد اون خیلی راحت موفق میشیم تکانش کار خودشو میکنه
(1399 آبان 11، 21:07)هادی نوشته است: [ -> ]چشم آرمین داداش
حتما مینویسم از روزهایی که با این کتاب پیش میرم
یه بحث خیلی مهمش که خیلی تاثیر گذار بود بحث تکانش بود
میگفت که همه افراد موفق بعد از اینکه کلی سختی کشیدن کلی تمرین کردن نیروی تکانش تو زندگیشون فعال شده که از اون به بعدش رو نیروی تکانش میبره جلو و همین باعث موفقیتشونه
یه قطار رو در نظر بگیرین که وقتی میخواد حرکت کنه کلی انرژی صرف میکنه تا چرخ هاش به حرکت در بیاد و اون سرعت اولیه رو بدست بیاره وقتی به حرکت افتاد دیگه یه نیروی خیلی کم به قطار سرعت میده و اونو روی ریل جلو میبره
و همینطور بعد از آن که قطار سرعت گرفت(نیروی تکانش وارد زندگی شد)خیلی سخت میشه اونو متوقف کرد(خیلی سخت میشه موفق نشد)
نکته پایانی بگم که
ما هممون باید تو همه جنبه های زندگی کلی تلاش کنیم تا قطارمون حرکت کنه بعد اون خیلی راحت موفق میشیم تکانش کار خودشو میکنه
چقدر عالیه بحثهاش. من که عاشقشم شدم با همین تیکه.
هر چیزی اولش سخته. کلی انرژی میخواد. کلی تمرکز. کلی اعصاب خردی حتی. کلی تلاش و زحمت.
اما وقتی پیش بریم همه چی عوض میشه.
همین چند وقت پیش داشتم تو گروه مثال رانندگی کردن رو میزدم که اولش چقدر سخته و بعد چقدر یه کار عادی برامون حساب میشه که حتی بهش فکر هم نمیکنیم.
الان هم تو مثال قطار رو زدی.
هادی جان ازت ممنونم.
(1399 آبان 11، 21:11)آرمین نوشته است: [ -> ]چقدر عالیه بحثهاش. من که عاشقشم شدم با همین تیکه.
هر چیزی اولش سخته. کلی انرژی میخواد. کلی تمرکز. کلی اعصاب خردی حتی. کلی تلاش و زحمت.
اما وقتی پیش بریم همه چی عوض میشه.
همین چند وقت پیش داشتم تو گروه مثال رانندگی کردن رو میزدم که اولش چقدر سخته و بعد چقدر یه کار عادی برامون حساب میشه که حتی بهش فکر هم نمیکنیم.
الان هم تو مثال قطار رو زدی.
هادی جان ازت ممنونم.
شما خودتون داداش مصداق تلاش زیاد و سخت کوشی و موفقیت هستین برامون
امیدوارم همیشه زیبا بدرخشین
ممنونم از همه حرف های خیلی آموزنده داداش آرمین و ممنونم از همه دوستان که بودند و برادر آبی که کلی زحمت کشیدند برای غذاهای خیلی خوشمزه
ا
آبی جان ممنون که اومدی. چقدر زحمت کشیدی امشب. چقدر پذیرایی. دست مریزاد. نمک گیرمون کردی برادر.
از صحبتهای فوقالعادهات ممنون.
۲۰ روزگیت رو بهت تبریک میگم و برات کلی آرزوهای خوب دارم.
آرمین1 جان انشالله منتظریم یه تغییر اساسی تو زندگیت به وجود بیاری و با نگاهی متقاوت روزهای متفاوت رقم بزنی.
کسی که تغییر رو بخواد حتما بهش میرسه. سختیش رو فقط باید حاضر باشه بچشه.
مهدوی جان از پذیراییهات ممنونم. به امید خدا که نظم تو زندگیت جای بگیره و با حالی عالیتر ببینیمت.
این روزا حسابی برای گروه زحمت میکشی. خیلی عشق و خیلی گلی. خدا حفظت کنه.
مجید جان برادر خوبم اصلا قرار نیست تو لغزشهات بمونی. این باور اشتباه رو از خودت دور کن. ازت انتظار دارم مثل روزهای قبل جدی باشی و هر روز به گروه سر بزنی و گزارش از خودت بنویسی. خوشحال شدم از دیدنت در اولین گردهمایی.
هادی جان انتظار نداشتم ببینمت امشب. مرسی که اومدی و شادمون کردی. ممنون از صبحتهای زیبات. از تکانشی که گفتی. همیشه عالی باشی برادر خوب.
ماجراجو جان کجا رفتی عزیز دل؟ مراقب خودت باش و به قوانینی که گذاشتی عمل کن تا نتیجه بگیری. موفق باشی داداش جان.
جای محمد و عرفان و سامان و موری هم خالی بود.
خیلی ممنونم از همگی که به گردهمایی اومدید.
براتون شب خوشی رو آرزو میکنم.
نقل قول: هادی جان انتظار نداشتم ببینمت امشب. مرسی که اومدی و شادمون کردی. ممنون از صبحتهای زیبات. از تکانشی که گفتی. همیشه عالی باشی برادر خوب.
ببخشید که دفعه های قبلی که گفته بودم میام بدقول شدم و نیومدم
امروز تایمر گذاشته بودم که حتما بیام و خوشحالم که کارها اونطور پیش رفت که بتونم در کنار شما عزیزان باشم
یه دورهمی خیلی عالی و مفید بود