(1399 مهر 23، 17:15)mohammadrg نوشته است: [ -> ]بچه ها یه چند روزیه اصن حالم خوب نیست،نه فقط به خاطر شهوت(اونم هست) ولی یه چند روزیه که اصن اونطوری که میخوام نیست وحال انجام هیچکدوم از کارامو ندارم و به خاطر همین گزارشم از کارای روزانه رو نمینویسمو و خیلی بی حال و بی جون شدم، مثلا با خودم میگم از فلان ساعت فلان کار رو انجام میدم ولی وقت انجام اون کار میشه میگم پنج دقیقه دیگه و همینطوری پنج دیقه پنج دیقه میگذره و کلا اون کار رو انجام نمیدم و همینطوری کل کارام میمونه و حس بدی از این کار میگیرم
سلام محمد جانم
ممنون که برامون نوشتی از خودت و ما رو با حال خودت سهیم کردی. همین که بدونیم چرا گزارشهات رو نمینویسی خیلی خوبه. چون نگرانت میشیم.
داداشم گفته بودی ممکنه یه بیماری و سرماخوردگی و اینها باشه.
اگر این طوره، که باید بذاری دورهاش طی بشه. دیگه حرص هم نخور. تقصیر تو نیست که. پیش میاد بیماری.
اما اگر نیست من یه پیشنهاد دادم.
شروع کن به انجام دادن کاری که تو رو سر ذوق میاره. حالت رو خوب میکنه.
ما اول باید حالمون رو خوب کنیم و بعد که حالمون خوب شد، شروع کنیم و کارهای جدیمون رو انجام بدیم.
وقتی من از کارم عقبم ممکنه این فکر اشتباه به ذهنم بیاد که حالا برم پیادهروی کنم حالم خوب بشه؟ برم گیم بزنم؟ برم کلیپ بسازم؟ برم خوشنویسی؟ برم پیانو بزنم؟ نه. ولش کن. من باید کار جدی انجام بدم.
بعد میدونی چی میشه؟
کار جدی رو هم انجام نمیدم. چون حالم نیست. فقط وقتم رو تلف میکنم.
خب بهتر نبود یه دو روز
به خودم میرسیدم حالم رو خوب میکردم و بعد با قدرت ادامه میدادم؟
چیزی تو زندگیت هست به شدت حس خوب بهت بده و دوستش داشته باشی؟
نقل قول: بدتر از اون اینه که وقتی ذهنم به خاطر انجام ندادن کارا درگیر میشه این وسوسه سراغم میاد که بخاطر این بی حال شدم که حدود بیست و پنج روزه که پاک موندم و شاید باید خودارضایی کنم که حالم بهتر بشه، ولی این فقط یه فکره و واقعیت نیست
اینها وسوسههای شیطانه. همون طور که خودت هم گفتی.
از یه جا میخواد بهت ضربه بزنه. الان بهانهاش اینه. پس فردا یه چیز دیگه. خودت بهتر میدونی آخر و عاقبت خ.ا چیه.
(1399 مهر 23، 17:19)mohammadrg نوشته است: [ -> ]و یه چیز دیگه اینکه کتابخونه های عمومی تعطیل شده؟
من از اول هفته که گفتن کتابخونه ها رو تعطیل کردن دیگه نرفتم و بخاطر همین چون قبلا اونجا میرفتم که درس بخونم،دیگه نرفتمو بخاطر همین صبحا دیر از خواب بلند میشم واین یکی از مشکلاتیه که ذهنمو درگیر کرده
الان بشین یه برنامه مشتی بریز برای امشب و فردات.
که شب چه موقع آماده خواب شی و فردا چه موقع بیدار شی.
برای اول صبحت هم یه برنامه دوستداشتنی بریز.
برایان تریسی و قورباغه اول صبح رو هم فراموش کن. یک ساعت و نیم اول صبحت فقط و فقط کارهایی انجام بده که حالت رو به شدت خوب میکنه. چیزهایی که روزت رو میسازه.
پ.ن: بیحالی و بیحوصلگی دلایل مختلف میتونه داشته باشه.
مثل فشار بیش از حد برنامه و خستگی روحی - مثل کمالگرایی - مثل سردرگمی بین اهداف و برنامههای مختلف - نداشتن برنامههای انرژیبخش در طول روز و هفته
یکم دقیقتر شیم به خودمون و یکم هم زمان بدیم میشه پیداش کرد.