کانون

سلاام به همگی 

من قلبا" از این انرژی و انگیزه های نابتون خوشحال میشم... 
آرزو میکنم همه تون به تک تک آرزوهاتون برسید 

امروز خیلی زود بیدار نشدم ولی کمی ورزش کردم.
تا اینجاش خوب بود ولی تا ساعت ۳ بعدازظهر داشتم یوتیوب رو متر میکردم، البته موضوعاتی که دیدم خیلی پراکنده نبود و سعی کردم یه موضوع رو بگیرم و چندتایی ببینم، ولی اون چنتا شد ۲۳، ۲۴ تااا 
موضوعش numerology یا علم اعداد بود که خیلی جذاب بود...
بعد از ناهار یه ادیت مقاله یک ساعته برای یه دوست انجام دادم و ناهار خوردم و یه چرتی زدم..
وقتی بیدار شدم حال داشتم که کارهای دیگه انجام بدم که ارزش بیشتری داشته باشه ولی باز رفتم سراغ ادامه موضوع قبلی..

فک کنم به یوتیوب هم معتادم 
باید یه فکری برای این هم بکنم..
دوستان راهی پیشنهااد بدهییید 

راجب کنترلم بگم که بعد از اینکه خستگیم دررفت، یه کوچولو حس کردم که میل دارم ولی به روی خودم نیاوردم و بی محلی کردم و ازش گذشتم..

از اینکه میخوام از فردا با برنامه پیش برم خیلی خوشحالم 

در کل از این آخر هفته م راضی نبودم، گرچه سبز بودم ولی خیلی هدفمند نبوود..

سلام
اومدم سر بزنم بهتون 

من به مشکلم پی بردم
من به گوگل معتاد شدم 
هروقت که میام 
میرم سرچ الکی میکنم 
واسه همین این چند وقت نیومدم
کلا گوگل رو میبندم
و خ اروشکر تاثیر داشته 
خودمو با برنامه های دیگه مشغول میکنم
الان درحال ساخت یک مستند هستم
شیطان درآخرالزمان
داخل آپارات گذاشتم 
اینطوری خیلی مشغول میشم
و خسته هم میشم
خیلی براتون دلم تنگ شده بود
فقط چیکار کنم دیگه
الان سی چهل درصد اومده پایین وسواس سرچم
تصمیم گرفتم که تاعید به غیبت برم که کاملا از بین بره
بچه ها پاکی من فوق العاده داره میگذره 
یه موقعی فک نکنین من چون دائم میشکنم میرم غیبت
فقط میخام به ثبات برسم که سرچ نکنم تا الان خیلی پیشرفت کردم
خب دیگه شما رو به خدای بزرگ میسپارم
در پناه حق یا علی

سلاااااااام

صبح اول هفته شما بخیییر


میگم جدیداً گروه ما همه شب چیزایی مینویسن که صبح وقتی بیام کیف کنم


آبی جان جان!
ممنون بابت حرفا و توضیحاتی که دادی
کاملاً باهات موافقم
بحث یه لحظه غفلته
دقیقاً عین محاصره میمونه
دشمنت دنبال فقط یه دریچه ست تا فرار کنه؛ فقط یه منفذ میتونه کل این محاصره رو بشکنه
ما هم این محاصره رو با کنترل نگاه و ذهن و نماز و دعا و تلاش سعی میکنیم تنگ تر کنیم ولی امان از اون لحظه غلفت؛ برای همین این خودش یه دلیل میتونه باشه؛ من یکی از مهمترین دلایلم برای نشستن اینه که نمیخوام روزای دهه اول پاکی رو تجربه کنم!
اینقدر برام سخت بود، سرمو نان استاپ آروم آروم به دیوار میکوبیدم و سرگیجه گرفته بودم که فقط نشکنم
اون موقع خوابم رو داشتم تنظیم میکردم ولی اون شب تا نماز صبح بیدار بودم و واقعاً دیگه اینو نمیتونم نگم؛ اشکم در اومد
اینقدر فشار بود که داشتم له میشدم ولی بازم اون لحظه خدا التفات کرد و دوتا از بچه‌ها آنلاین شدن و توی اورژانس پست رو دیدن
میخوام بگم که اون یه لحظه غفلت رو میتونیم یه کم به تأخیر بندازیم
الآن تو گروه باران قرار گذاشتن که هر کسی اورژانسی شد باید بیاد توی گروه پست بزنه و تا سه تا سه تا پست به عنوان جواب از همگروهیاش دريافت نکرده نباید بشکنه
واقعاً خیلی سخته اما جواب میده

برای ترک پ... منم باهات موافقم چون تا وقتی که پ... توی ذهنمونه؛ احتمال لغزش بالاست
یه بار عرفان یه چیز خوبی گفت
گفت که: شده بشکنی ولی پ... نبین!
این خیلی حرفه
وقتی که فیلم مستهجن میبینی مغزت اونا رو توی اولویت قرار میده چون خیلی سریع باعث ترشح دوپامین میشه(این پست هومان رو ببینید)
و مغز اون تصاویر رو همیشه جلو چشات میاره همیشه

من راستش ایده ای برای جلوگیری از نرفتن سراغ این فیلم‌ها و تصاویر ندارم چون خودم راهی رو پیش نبردم؛ فقط نمیخوام برم(جونم در لبم رسید تا به اینجا رسیدم که خودم نخوام برم  ) 


آبی جان به نظرم جایگزین پیدا کن براش
اگه فیلمایی هست که بهشون علاقه داری، برو سراغشون تا جای پ... رو بگیرن آروم آروم
من راستش بیشتر انیمه میبینم که اونم وان پیس و ناروتو رو توصیه میکنم چون خیلی خیلی خیلی طولانین(وان پیس البته خیلی ازش هنوز به صورت مانگا هستش و انیمه اش ساخته نشده؛ آخه اگه بخوان همه اش رو بسازن چند هزار قسمت میشه)
ولی قشنگ تا سه ماه رو برات اشغال میکنه هر کدومشون
جایگزین کردن خیلی مهمه
برای تنهایی هم گفتی نقاشی رو نمیرسی؛ کارای داوطلبانه انجام دادن میتونه کمک کنه!!!
اینو من امتحانش کردم خیلی جواب میده
ولی باید وقتش رو داشته باشی تا انجام بدی
برای اون مثال اعتیادی که گفتی؛ منم بعدش گفتم که بودم و دیدم چطور جون می‌کند برای رسیدن به 20 روز و دقیقاً منظورم همونی بود که نقل قول کردی
از خود این یه هدف میشه درآورد؛ اینکه نمیخوام به کابوس 20 روز اول مبتلا بشم  



ریبوت جان کم کَمک گزارشات روزانه ات داره مفصل تر میشه
این عالیه
کارایی که انجام دادی فوق‌العاده بود به جز یوتیوب
آقا فکر کنم همدردیم
من تا چند وقت پیش که هنوز بعضی وقتا قندشکن رو نصب میکردم و یه سری به یوتیوب میزدم چنان وقتم گرفته می‌شد که نگو
از فیلمای اون دوتا آقای سیاهپوستی که از هیچی خونه میساختن و با جالب‌ترین وسایل خود ساخته گربه ماهی میگرفتن؛ تا طرز ساعت حوض آب وسط پذیرایی و تبدیل کردن اتاق به یه تفرجگاه سه بعدی!!!  تا انیمه های با قسمت های زیاد و طولانی(این یکی واقعاً سخته ترکش ولی بیشتر از یک ماهه نرفتم سراغشون چون قندشکن لازمن و قندشکن برای من حکم لغزش رو داره  )

ولی آروم آروم ترکشون کردم
واقعاً وقت میگیرن
مصرف اينترنت رو هم اگه حساب کنی کلی هزینه باید بابت این تلف کردن وقت بدی؛ یه معامله دو سر باخته

ما هم خیلی خوشحالیم که روزای پاکتو داری یکی پشت سر دیگر میچینی
ریبوت که حالش خوب باشه ما هم حالمون عالی میشه

ماجراجو عزیز 
راستش رو بخوایی  
چی بگم؟ 


بین ما حرفی نمونده 
نه من تو رو میشناسم نه تو منو 
خودت میبری و میدوزی و هر جور دلت میخواد رفتار میکنی!
خودت میری بدون هیچ اطلاع سابقی  
یادداشت ها رو میبندی حتی نمیشه پیام گذاشت 
حداقل صبر کن با هم همفکری کنیم 
من میدونم چه اتفاقی افتاده که یه هویی رفتی
میدونم میخوایی گوگل رو ترک کنی
اما مگه همینجوریه؟! 
دلم میخواد همینجوری بگیرم با تبرم ورقه ورقه ات کنم 
باید بیایی
گوگل رو یه کاریش میکنیم 
اون مستند رو دیدم خیلی خوب بود 


ولی همچنان مواضع خودمو نسبت به کاری که کردی دارم 
تو پروفایلت هم دیگه یادداشت نمیذارم(به جز مواقع ضروری)
تا خودت با پای خودت بیایی تو پروفایل از دلم دربیاری 
شیرینی هم یادت نره 
ناپلئونی بیار 


ولی جدای از همه این ها
زودتر بیا 
خیلی بده اینجوری بری 
این راهش نیست 
و در آخر؛ خوشحال شدم که اومدی و اعلام کردی که داری چیکار میکنی 

سلام بچه‌ها

از دیروز تا الآن وضعیت سختی رو دارم تجربه میکنم
انگار این بار به باورهام هجوم اومده و توی دوراهی افتادم که آیا واقعاً میخوام ترک کنم؟!
اگه الآن لغزش نکنم، خب من الآن روز 34 هستم
یعنی قراره چند بار این روز 34 رو تجربه کنم؟!
من هنوز دارم اوایل دهه سوم عمرم رو طی میکنم
هنوز کلی راه نرفته دارم و در طول این سال ها باید پاک بمونم
اما واقعاً چقدر میتونم تحمل کنم؟!
از دیروز تا الآن نان استاپ تو حالت وسوسه ام!
لامصب هنوز به هیچی فکر نکردم، هیچی ندیدم، هیچ چیزی وجود نداره؛ اما همچنان بدنم داره واکنش نشون میده
آخه چرا باید بدنم این شکلی تو حالت لرز باشه؟!(وسوسه که میشم بدنم شروع به لرزش میکنه)
همش دارم سعی میکنم خودمو قانع کنم که چیزی نیست فقط سردم شده، یا خسته ام یا ضعف دارم
اما واقعاً اینطوری نیست
من خیلی واضح میبینم وسوسه دارم
نمیخوام لغزش کنم
به اندازه کافی زمین خوردم ولی شاید باورتون نشه اما اون زمین خوردن و شکستنا انگار منطقی داره جلوه پیدا میکنه
من فردا امتحان دارم و باید تمرکز کنم ولی بدجور داره بهم سخت میگذره

من نمیشکنم
لغزش دیگه نباید جایی توی زندگی من داشته باشه
ولی مغزم داره سکته میکنه
من چند روزه که خیالپردازی رو متوقف کردم
دیشب خیالپردازی کردم اما نه درباره چیز بد
صرفاً یه داستان از زندگی یه آدم بود
اما بازم بدنم لرزید
نمیدونم شاید بهم بخندید و فکر کنید دیوونه شدم
اما واقعاً من دارم این وضعیت رو سپری میکنم


باورهای ترک و اهرم رنج و لذت رو خوندم
خیلی منطقی بودن دلایلم
ولی بعد از خوندنشون انگار توی ناخودآگاهم یه اما ی بزرگ میاد

این اما خیلی قویه و فوق‌العاده هم وسوسه انگیز
من بعد از اما نمیدونم چی هست
ولی اون اما از دیروز تا الآن داره با چکمه های تیغ دارش بهم فشار میاره که تسلیم شم

همه بدبختیای زندگیمو داره عین صحنه آهسته میاره جلو چشام


شده امروز بزنم خودمو بکشم ولی نمیشکنم


ببخشید اگه حرفای بدی دارم میزنم ولی مجبورم بنویسم


عهدنامه مجدد پاکی!
قول میدم امروز پاک بمونم و لغزش نکنم
قول

(1399 دي 13، 16:34)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام بچه‌ها

از دیروز تا الآن وضعیت سختی رو دارم تجربه میکنم
انگار این بار به باورهام هجوم اومده و توی دوراهی افتادم که آیا واقعاً میخوام ترک کنم؟!
اگه الآن لغزش نکنم، خب من الآن روز 34 هستم
یعنی قراره چند بار این روز 34 رو تجربه کنم؟!
من هنوز دارم اوایل دهه سوم عمرم رو طی میکنم
هنوز کلی راه نرفته دارم و در طول این سال ها باید پاک بمونم
اما واقعاً چقدر میتونم تحمل کنم؟!
از دیروز تا الآن نان استاپ تو حالت وسوسه ام!
لامصب هنوز به هیچی فکر نکردم، هیچی ندیدم، هیچ چیزی وجود نداره؛ اما همچنان بدنم داره واکنش نشون میده
آخه چرا باید بدنم این شکلی تو حالت لرز باشه؟!(وسوسه که میشم بدنم شروع به لرزش میکنه)
همش دارم سعی میکنم خودمو قانع کنم که چیزی نیست فقط سردم شده، یا خسته ام یا ضعف دارم
اما واقعاً اینطوری نیست
من خیلی واضح میبینم وسوسه دارم
نمیخوام لغزش کنم
به اندازه کافی زمین خوردم ولی شاید باورتون نشه اما اون زمین خوردن و شکستنا انگار منطقی داره جلوه پیدا میکنه
من فردا امتحان دارم و باید تمرکز کنم ولی بدجور داره بهم سخت میگذره

من نمیشکنم
لغزش دیگه نباید جایی توی زندگی من داشته باشه
ولی مغزم داره سکته میکنه
من چند روزه که خیالپردازی رو متوقف کردم
دیشب خیالپردازی کردم اما نه درباره چیز بد
صرفاً یه داستان از زندگی یه آدم بود
اما بازم بدنم لرزید
نمیدونم شاید بهم بخندید و فکر کنید دیوونه شدم
اما واقعاً من دارم این وضعیت رو سپری میکنم


باورهای ترک و اهرم رنج و لذت رو خوندم
خیلی منطقی بودن دلایلم
ولی بعد از خوندنشون انگار توی ناخودآگاهم یه اما ی بزرگ میاد

این اما خیلی قویه و فوق‌العاده هم وسوسه انگیز
من بعد از اما نمیدونم چی هست
ولی اون اما از دیروز تا الآن داره با چکمه های تیغ دارش بهم فشار میاره که تسلیم شم

همه بدبختیای زندگیمو داره عین صحنه آهسته میاره جلو چشام


شده امروز بزنم خودمو بکشم ولی نمیشکنم


ببخشید اگه حرفای بدی دارم میزنم ولی مجبورم بنویسم


عهدنامه مجدد پاکی!
قول میدم امروز پاک بمونم و لغزش نکنم
قول

آفرین بر تو مهدوی جان 
به همت و اراده ت ایمان داریم ما.

سلام 
بچه ها
چه ها
ه ها
ها
ا

آقا من دو سه هفتست که حالم حیلی بده
ولی نمیدونم مسئلم کجاست،
ی راهنمایی برسونید

سلام و درود بر همرهان پاکی
دست مریزاد و آفرین بر همت و ارادتون
آدم کیف میکنه از این همه امید و غیرت

امروز ۱۳ دیماه روز خوبی بود. تونستم روز اول مسابقه عادت رو شروع کنم، حالاا پرفکت نبود ولی تونستم به کارایی که میخواستم حتما" انجام بدم رسیدگی کردم...
از کنترل فکرم بگم که مشکلی نداشتم عالی بود...
چندبار غم هام سراغم اومدن خواستن روزمو خراب کنن ولی بهشون گفتم من الان وقت ندارم برید بعدا" بیاید

بعد از کار توی ماشین چندتا آهنگ خیلی خوب گوش دادم و کلی لذت بردمی

مخصوصا" اینجا که شاعر فرمود:




پی ریبوت/ ۲۹ آذرماه ۹۹/ ۱۵ روز پاکی از pmo

سلاااااااام



آقا منو خجالت زده کردید 
هم توی یادداشت ها هم اینجا


شما بینظیرید


نگران نباشید
من همچنان پاکم و پاک خواهم بود


اوضاع که تعریف نداره
ولی من نمیخوام لغزش کنم
شوخی که نیست؟!
بحث پاکی و طهارت منه


من همچنان مقاومت میکنم
چه امروز تموم بشه چه فردا چه یک هفته دیگه
اول و آخرش تموم میشه این وضعیت
و تا اون موقع من پاک میمونم تا روی وسوسه رو کم کنم


ممنون آبی جان
ممنون ریبوت جان
ممنون مهدی جان
ممنون علیرضا98 جان


ممنون از همتون

(1399 دي 13، 20:16)PReboot نوشته است: [ -> ]سلام و درود بر همرهان پاکی
دست مریزاد و آفرین بر همت و ارادتون
آدم کیف میکنه از این همه امید و غیرت

امروز ۱۳ دیماه روز خوبی بود. تونستم روز اول مسابقه عادت رو شروع کنم، حالاا پرفکت نبود ولی تونستم به کارایی که میخواستم حتما" انجام بدم رسیدگی کردم...
از کنترل فکرم بگم که مشکلی نداشتم عالی بود...
چندبار غم هام سراغم اومدن خواستن روزمو خراب کنن ولی بهشون گفتم من الان وقت ندارم برید بعدا" بیاید

بعد از کار توی ماشین چندتا آهنگ خیلی خوب گوش دادم و کلی لذت بردمی

مخصوصا" اینجا که شاعر فرمود:

" شازده خانوم قابل باشم

باید بگم به شعر من

خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی"

پی ریبوت/ ۲۹ آذرماه ۹۹/ ۱۵ روز پاکی از pmo

و چچچچهههه میکنه این تکاور راه پاکی


ایول به تو ایول
اراده و همت و امید و غیرت رو که شما وجودت لبریزه ازشون


غم ها رو باید اینجوری جارو کرد
این جارو برقی از خانم پاک قرض گرفتم بیام غمامونو معدوم کنم


شازده خانوم قابل باشم
باید بگم به شعر من
خوش آمدی خوش آمدی خوش آمدی


این عالی بود


تو فوق‌العاده ای 

(1399 دي 13، 19:49)mohammadrg نوشته است: [ -> ]آقا من دو سه هفتست که حالم حیلی بده
ولی نمیدونم مسئلم کجاست،
ی راهنمایی برسونید

ممکنه از غذاهایی که میخوری باشه. یه نگاهی کن ببین از ادویه جات تند و اون دسته مواد غذایی که طبع گرم دارند چه قدر مصرف میکنی؟ برای من واقعا" این اثرات کاملا" مشهوده! وقتی چندبار فست فود بخورم یا غذاهای چرب و پر گوشت میخورم میلم زیاد میشه!

(1399 دي 13، 19:49)mohammadrg نوشته است: [ -> ]آقا من دو سه هفتست که حالم حیلی بده
ولی نمیدونم مسئلم کجاست،
ی راهنمایی برسونید

سلاااام


یه توضیحی میدی؟
میخوایم ریشه ای درستش کنیم

سلام امروز خیلی خوب بود 
با معلم فیزیک رفیق شدم ...  اگه خدا بخواد مستمرم رو صفر نمیده

نزدیک سه روز