کانون

نسخه‌ی کامل: گروه ۴ آقایان: طوفان (غیر فعال) (حامی: آرمین - سرپرست: هادی، SR71، مهدوی)
شما در حال مشاهده‌ی نسخه‌ی متنی این صفحه می‌باشید. مشاهده‌ی نسخه‌ی کامل با قالب بندی مناسب.
سلام به آقایون داداشام 303
شب ها که من نیستم حداقل صبح ها باشم 53258zu2qvp1d9v

نقل قول: هادی صحبت‌هات در مورد اوقات اورژانسی بی‌نظیر بود و به‌شدت موافقم.
این خودمون هستیم که آژیرهای زرد رو تبدیل به آژیرهای قرمز می‌کنیم.
بعد هم می‌بینیم وضعیت به‌قدری قرمزه که خ.ا بر ما حاکم شده.  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif] 

اصلا از قدیم گفتن پیشگیری بهتر از درمانه. 
چی کار کنیم ذهن‌مون درگیر نشه؟
نه اینکه یه جوری پیش بریم که روزی ۵۰ بار ذهن‌مون درگیر بشه و بعد بگیم چی کار کنیم که این روزی ۵۰ بار از وسوسه‌های شیطانی خلاصی پیدا کنیم؟
ممنونم داداش 302

به نظرم نتایجی که تو زندگی مان کسب میکنیم از فرمول زیر پیروی میکنه

رویداد+واکنش= نتیجه

نحوه واکنش ما به رویداد هایی که تو زندگیمان رخ میده نتیجه اتفاقاتمان را مشخص میکنه

در مورد پاکی
برای ما که میخواییم پاک بشیم  وسوسه میاد کنارش آژیر زرد به ما میگه اگه به این وسوسه پروبال بدی آخرش میشه خ.ا
ولی ما جلوش رو نمیگیریم به چند دلیل
یا تو ترک جدی نیستیم و هنوز شیرینی لحظه ای خ.ا در جانمان هست
یا میگیم همش همین یک باره دیگه تکرار نمیکنم که بار ها از همین یک بارها به خودمون گفتیم
یا میگیم من قوی تر از این حرف هام که بخوام با این وسوسه ها لغزش کنم
ولی خب شهوت قوی تر از این حرفاس و بالاخره دست رو نقطه ضعف ما میذاره و شکستمون میده غرور باعث لغزش میشه و آزیر قرمز فعال میشه و کار از کار میگذره

ولی بهترین کار این بود که تو معادله رویداد+واکنش =نتیجه //واکنش مون نسبت به رویداد(وسوسه) تغییر میدادیم تا نتیجه پاکی باشه نه لغزش
همون طور  که شما هم گفتین پیشگیری بهتر از درمانه
نقل قول: احتمالا منظور این هست که مدام بدبختی و بیچارگی و ضعف و مشکلات‌مون رو گردن دیگران نندازیم.

یا حتی می‌خوایم بندازیم؟ باشه بندازیم. ولی لااقل مسئولیت از الان به بعد زندگی‌مون رو خودمون برعهده بگیریم.

پدرت برات وقت نذاشت، عقده‌ای شدی؟
مادرت درست تربیت نکرد، بداخلاق شدی؟
معلم خوب نداشتی، چیزهای لازم زندگی رو یاد نگرفتی؟
راهنمای درست و حسابی تو زندگیت نداشتی، به گناهان مختلف افتادی؟
باشه. قبول.
لااقل از الان به بعد زندگیت، خودت خودت رو عهده‌دار شو.

دیگه تا سن ۷۰ سالگی هی نرو پیش هر کی می‌شینی بگو پدرم ۱۲ سالم که بود به من توجه نمی‌کرد.
خب دیگه نمی‌کرد دیگه. اشتباه می‌کرد. 
حالا چی؟ می‌خوای بری خودکشی کنی؟
تا آخر عمر می‌خوای این درد رو با خودت حمل کنی؟  [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

خودمون خودمون رو برعهده بگیریم و زندگی‌مون رو پیش ببریم.  [تصویر:  6.gif]


در حوزه پاکی:
مسئولیت پاکی‌مون رو برعهده بگیریم.
این منم که به اندازه کافی برای پاک شدن جدی نیستم.
این منم که وقتی ناراحتم، می‌تونم برم بیرون قدم بزنم یه موزیک آرامش‌بخش گوش بدم، اما این کار رو نمی‌کنم. به جاش میرم خ.ا می کنم.
این منم که هنوز هم بعد از سال‌های سال، حاضر نیستم از پورن دست بکشم و لذت‌های لحظه‌ای دم‌دستی برام جالب‌تر از لذت‌های عمیق بلندمدته.
.
.
.
وقتی مسئولیت برعهده بگیریم، مثل مرد دنبال مشکل می‌گردیم و مشکل رو حل می‌کنیم.
این آدم بی‌مسئولیته که همین جوری رو هوا ادامه میده. جوری که انگار هیچ وقت قرار نیست به هیچ جایی برسه. آخرش هم میگه به من چه. تقصیر من نبود که.
ممنونم از داداش آرمین که اینقدر خوب شرح دادن Thankyou

در ادامه صحبت های داداش آرمین چندتا نکته بگم تا فرایند اصل 1 تکمیل بشه

1- یادمون نره ما نمیتونیم یک کس دیگر را استخدام کنیم تا به جای ما نرمش کند ( ما نمیتوانیم یک کس دیگر را استخدام کنیم تا به جای ما پاک بمونه)
ما باید خودمون اقدام کنیم تا نتیجه دلخواهمان را بگیریم
2- ما تنها به دنیا اومدیم و تنها از این دنیا میریم و این خود ما هست که مسئول کیفیت کل زندگی ما در هر مرحله هست و هرچیزی که تجربه میکنیم حاصل واکنش های ما به مسائل اطراف ماست
3- باید کلیه بهانه های خودمون رو رها کنیم
به من آموزش داده نشده //من اطرافیانم به اینکار درگیر بودن پس منم درگیر شدم//خانواده به من توجه نمیکنن پس منم تو تنهایی به خ.ا پناه بردم//من تو جایی نامناسب زندگی میکنم//من دیگه عادت کردم نمیتونم ترک کنم //
اینا همشون بهانه است تا دلیل عدم پاک بودنمون رو بندازیم گردن یکی دیگه درحالی که خودمون خواستیم که انجامش دادیم کسی نیومده انجام بده بجای ما
4- ما باید دست از سرزنش کردن خود برداریم و نتیجه را قبول کنیم که در گذشته این خود ما بود که آن اقدامات را کرد که الان تو این نقطه از زندگی داریم این شرایط رو تجربه میکنیم این ما بودیم که خودمون رو درگیر پ.و.ر.ن  و چیزهای نامناسب کرد که الان اینطوری قدرت بدنیمون کم بشه
5-ما باید دست از شکایت کردن برداریم
اوضاعی که ما درباره اش شکایت میکنیم موقعیت هایی هستند که ما میتوانیم تغییر بدهیم ولی ما انتخاب کرده ایم که تغییر ندیم
ما به اطرافیانمان شکایت میکنیم چون کم خطر تر است و ریسک کمتری از تغییر وضعیت به دست خودمان دارد
ما باید دست از شکایت کردن برداریم و با ریسک کردن زندگی دلخواهمان را پدید بیاوریم
باید یاد بگیریم به جای شکایت کردن تقاضاهایی بکنیم و اقداماتی رو انجام بدیم که باعث کسب نتیجه دلخواه ما شود

و در آخر

سه تا سوال مهم که باید از خودمون بپرسیم

1-من چگونه باعث می شوم یا اجازه میدهم این اتفاق برای من بیفتد؟چه کاری کنم که موثر واقع شود؟
2-چه کاری انجام میدهم که موثر واقع نمی شود؟انجام چه کاری را باید کمتر کنم؟
3-چه کاری انجام نمی دهم که باید امتحان کنم ببینم آیا برایم موثر است؟


دوستان لطفا شما هم نظرتون رو بگین
(1399 مرداد 2، 6:13)آرمین نوشته است: [ -> ]
موضوع گفتگوی هفته اول:
علت و چرایی مراجعه به سایت‌های پورن

من غذا می‌خورم. چون احساس گرسنگی می‌کنم. 
با نخوردن غذا، احساس ضعف می‌کنم.
با خوردن غذا، نیاز من به مواد غذایی پاسخ داده میشه.
جدای از اینکه خود غذا هم خوشمزه هست و خوردن غذا برام لذت‌بخشه.
وقتی غذا می‌خورم قوت می‌گیرم و انرژی رو احساس می‌کنم.
لذا هر موقع احساس گرسنگی می‌کنم، باز هم به سراغ غذا میرم.
من از خوردن غذا نتیجه گرفتم و به این روال ادامه میدم.

اما سایت‌های پورن و فیلم‌های پورن چی؟
چی میشه که ما به سایت‌های پورن مراجعه می‌کنیم؟
چه چیزی باعث میشه که ما چنین کششی نسبت به فیلم‌های پورن داشته باشیم؟
چه نیازی از ما رو رفع می‌کنن؟
اون فیلم‌ها چه چیزی دارن که ما از اون‌ها خوش‌مون بیاد؟
چی باعث این وابستگی میشه؟

تو هفته‌ی اول می‌خوایم عارضه‌یابی کنیم و ببینیم مشکل از کجا شروع میشه.

راستی
نظرات‌ و تجربیات‌مون رو لازم نیست به یک باره بگیم.
اصلا بهتره که به یک باره نگیم.
هر روز دو جمله که به نظرمون اومد بیایم و اینجا بنویسیم.

49-2 49-2 49-2 
سلام داداش آرمین
گروه ما قراره تو کانون طوفان بپا کنه 
سونامی طوفانی ها در راهه Khansariha (89) 

ممنون از شما و تیم مدیریت کانون که برنامه های خوبی برای بهبود وضعیت اعضای کانون تدارک میبینین Thankyou 

انشاالله ما بیشترین امتیاز رو میگیریم از این مسابقه Khansariha (69)


فیلم های پورن فکر کنم مکملی هستن برای خ.ا بیشتر
شاید ما تو خیال پردازی هامون تا یه حدی وسوسه و تحریک بشیم بعد با خ.ا به این وسوسه پایان بدیم
ولی فیلم های پورن باعث میشن تنوع بدن به خیال پردازی هامون و لذت بیشتری بدن به خ.ا و باعث بشه خودمون رو تو اون صحنه ها تصور کنیم و بیشتر و بیشتر تو منجلابش فرو بریم
همونطور که گفتن چشم دروازه ذهنه
ما وقتی میبینیم بیشتر تو ذهنمون اثر میکنه اون اعمال و صدا ها مارو بیشتر تحریک میکنه و باعث میشن بیشتر خ.ا کنیم و حتی تو کوچه و خیابون و همه جا هرکسی رو میبینیم اونو تو لحظه تصور کنیم و خ.ا پشت خ.ا بشه و فکر کنم یکی از مهتمترین عوامل خ.ا و سریالی شدن همین فیلم پورنه
(1399 مرداد 2، 14:47)آبـی نوشته است: [ -> ]65 امروز دورهمی نداریم؟ 809197ps94ijjhwg

سلام
آبی جان معلومه که داریم.  317

فقط من برم نمازم رو بخونم و برگردم. 
عذرخواهی می‌کنم.  53
سوال:
به نظرتون به یه آدم ناامید باید چطور کمک کرد که بتونه از بحران‌هایی که یکی دو تا هم نیست عبور کنه؟

منظور من یه آدم خیلی خیلی ناامید هست. نه از این ناامیدهای معمولی. 53258zu2qvp1d9v

ممنون میشم کمک کنید.  49-2
من برگشتم.  49-2

آبی جان ببخشید بابت تاخیر.
بین شما و خدا، خدا رو انتخاب کردم.
اگر نمی‌خوندم، قضا میشد.

من همیشه به‌نظرم انسان‌هایی که بین خدا و بقیه آدم‌ها، خدا رو انتخاب می‌کنن انسان‌های قابل اطمینان‌تری هستن.
اونی که به‌خاطر تو، خدا رو کنار بذاره، تو رو هم خیلی راحت می‌تونه کنار بذاره. 53258zu2qvp1d9v

حالا من که از این انسان‌ها نیستم.
ولی می‌تونم اداش رو درارم.   4chsmu1
آبی تو حالت خوبه؟  Khansariha (18)
فکر کنم بدون هیچ قضاوت اولیه‌ای، باید سعی کنیم خودمون رو جای اونها بزاریم...
شاید "دنیا رو نگاه کردن" از دید اون اشخاص برامون سخت باشه یا حتی نشدنی، اما کمک می‌کنه بهتر حالشون رو درک کنیم...

داشتم دنبال مطلبی می‌گشتم و پیداش کردم... ( بالاخره  49-2 )


بخش نظراتش ایده‌های گوناگونی در مورد این مسئله بیان می‌کنه.

65 البته در اینکه یکمی طولانی هست هم شکی نیست 4chsmu1





نقل قول: آبی جان ببخشید بابت تاخیر.
بین شما و خدا، خدا رو انتخاب کردم.
اگر نمی‌خوندم، قضا میشد.

من همیشه به‌نظرم انسان‌هایی که بین خدا و بقیه آدم‌ها، خدا رو انتخاب می‌کنن انسان‌های قابل اطمینان‌تری هستن.
اونی که به‌خاطر تو، خدا رو کنار بذاره، تو رو هم خیلی راحت می‌تونه کنار بذاره. [تصویر:  53258zu2qvp1d9v.gif]

حالا من که از این انسان‌ها نیستم.
ولی می‌تونم اداش رو درارم.   [تصویر:  4chsmu1.gif]

Swear1 ادا در آوردن چیه Hanghead حقیقت هست خوب 302 ( منظورم اینه وقتی به چیزی از دل و جون عمل میشه برچسب "تظاهر کردن" زدن بهش خیلی نامردیه Khansariha (63)  )
53258zu2qvp1d9v اعترااااف می‌کنم دیدگاه خیلی جالبیه... دلگرمی خیلی خاصی بهم داد 302

 


نقل قول: آبی تو حالت خوبه؟  [تصویر:  5.gif]

302 ممنونم آرمین جان... کم و بیش...
و امیدوارم این خوب بودن از نوع مصنوعی نباشه...
طوری که خودم رو گول بزنم... ( مثلا : آره من خوبم ولی خب نه خوب نیستم )
وای آبی جان.
چه مطلب خوبی. با نظرات.
مرسی از لطفت.

ممنون میشم اگه خودت هم ایده‌ای به نظرت می‌رسه با توجه به تجربه‌ای که داری بهم بگی.  Khansariha (18)


و
من عاشق این عکسم:

[تصویر:  x4lnw5sr74zf.png]


مرسی برامون گذاشتیش.  302
(1399 مرداد 2، 19:25)آبـی نوشته است: [ -> ]
نقل قول: آبی تو حالت خوبه؟  [تصویر:  5.gif]

302 ممنونم آرمین جان... کم و بیش...
و امیدوارم این خوب بودن از نوع مصنوعی نباشه...
طوری که خودم رو گول بزنم... ( مثلا : آره من خوبم ولی خب نه خوب نیستم )

کم و بیش یعنی ۵۰ ۵۰ ؟
من شنیدم داری به سمت ۱۰۰ حرکت می‌کنی. خبرهاییه.  4chsmu1
تلویزیون خبر 20:30 همین چند دقیقه پیش گفت.  4chsmu1
4chsmu1  یک عدد اعتراف می‌کنم
هر وقت این عکس رو می‌بینم بلافاصله به یاد خودت می‌افتم 49-2 
( یادم نیست اولین بار توی کدوم تاپیک در موردش صحبت کرده بودی، فکر کنم رهروان بود - حافظه‌ام بعضی وقت‌ها یاری نمیکنه 2  )



و تجربه‌ی خودم...
بهتره شنونده باشیم... حتی اگه نتونستیم درک کنیم طرف مقابل رو، به این معنی نیست چیزهایی که داره ازشون صحبت می‌کنه معتبر نیست یا من درآوردی هست...
46 شده خیلی وقت‌ها در مورد مشکل‌های این چنینی با خونواده یا حتی به صورت ناشناس توی فضای مجازی صحبت کنم...
اما تنها پاسخ‌هایی که شنیدم جز توهین و.... نبوده...
برای همین می‌گم قضاوت نکنیم... من از صمیم دل به دنبال راه حل مشکلاتم بودم... دوست داشتم کسی حداقل یک ایده‌ی کوچولو بده... اگه نتونست هم بگه متاسفم... کمکی بیش از این از دستم ساخته نیست... نه اینکه با چند تا حرف و کلمه‌ی خیلی ناجور بیشتر من رو دلسرد کنه...
یا حتی طوری القا کنه که تو الان یه آدم اضافی هستی روی زمین... مرگت میتونه بهترین هدفت باشه...
مثلا از یک موضوع تکراری صحبت می‌کنم...
شده بارها در مورد افسردگی با خونواده صحبت کنم و بگم شدیدا به کمک نیاز دارم... شاید وضعیتم به جایی بکشه که از پس خودم نتونم بر بیام یا حتی دست به کار احمقانه‌ای بزنم...
اما تنها پاسخی که شنیدم این بوده:
"اینها همه‌اش تلقینه. تو هیچیت نیست"
Hanghead بار آخر گفتم راه حل چیه؟ من باید چیکار کنم؟ چرا به جای نشون دادن یک مسیر، تمام پل‌های پشت سرم رو هم خراب می‌کنید؟


این همه صحبت برای دو تا نتیجه‌گیری:
۱- شنونده‌ی خوب باشیم... ( حتی اگه شنیدن صحبت‌های طرف مقابل برامون سخته Hanghead  )
۲- قضاوتی در کار نداشته باشیم...

( اگه اشتباه نکنم مردم آفریقای جنوبی مفهومی دارن به اسم اوبونتو ( با سیستم عاملش اشتباه گرفته نشه ) که نظر مشابهی داره... )
( نسخه فارسی لینک بالا )


نقل قول: کم و بیش یعنی ۵۰ ۵۰ ؟
من شنیدم داری به سمت ۱۰۰ حرکت می‌کنی. خبرهاییه.  [تصویر:  4chsmu1.gif]
تلویزیون خبر 20:30 همین چند دقیقه پیش گفت.  [تصویر:  4chsmu1.gif]

4chsmu1  Khansariha (13)
65 یک نقطه‌ای هست که آدم نمیدونه دقیقا احوالش چطور هست... فکر کنم چندین ماهه توی این نقطه گیر افتادم...
مثلا مدتی هست نمیدونم حال خوب توی چی معنی میشه... انجام دادن کارهای خوب؟ یا راضی بودن از خودمون؟ یا شایدم شناختن خودمون؟
اما در کل فکر کنم خوب باشم در این لحظه Gigglesmile امروز با خودم در جنگ نبودم تا به این لحظه Confetti 

( آخرش این سردرگمی من رو دق میده... )


65 یکم تجربه جا انداختم Gigglesmile 

اونطور که فهمیدم:
روانشناس‌ها همیشه نظر بیمارشون رو در خصوص شرایط فعلی میپرسن...
یعنی همیشه سعی می‌کنن نظر بیمار رو تاثیر بدن...

مثلا من میگفتم توی شرایط بدی گیر کردم...
بهم میگفت یکم فکر کن... چیکار میتونی انجام بدی تا از این وضعیت بیرون بیای؟
به نظرت الان چی حالت رو بهتر می‌کنه؟

اکثر اوقات اون شخص میدونه باید چیکار کنه ( جز موارد خیلی خاص!؟ منظورم اینه وقتی که همه چیز رو امتحان کرده و واقعا به نتیجه‌ای نرسیده... )
اما حس می‌کنه از پسش بر نمیاد... یا کوچیک تر از این حرف هاست که بخواد اصلا سراغش بره ( کمبود اعتماد به نفس و مشکلات این چنینی )
برای همین پرونده رو به روی خودش میبنده و میگه: اوکی! من تسلیم شدم. دیگه نمیدونم باید چیکار کنم... در صورتی که راه درست رو تمام و کمال میدونه اما بخاطر این حس‌های مختلف طوری القا می‌کنه که هیچ ایده‌ای نداره...
ما میتونیم اون حس اعتماد به نفس و سایر حفره‌های شخصیتیش رو تقویت کنیم... و بهش اطمینان بدیم از پسش بر میاد...
(1399 مرداد 2، 19:45)آبـی نوشته است: [ -> ]4chsmu1  یک عدد اعتراف می‌کنم
هر وقت این عکس رو می‌بینم بلافاصله به یاد خودت می‌افتم 49-2 
( یادم نیست اولین بار توی کدوم تاپیک در موردش صحبت کرده بودی، فکر کنم رهروان بود - حافظه‌ام بعضی وقت‌ها یاری نمیکنه 2  )

ممنون بابت اعتراف.  4chsmu1
آره تو تاپیک اعلام وضعیت روزانه بود.


نقل قول: و تجربه‌ی خودم...
.
.
.
این همه صحبت برای دو تا نتیجه‌گیری:
۱- شنونده‌ی خوب باشیم... ( حتی اگه شنیدن صحبت‌های طرف مقابل برامون سخته [تصویر:  hanghead.gif]  )
۲- قضاوتی در کار نداشته باشیم...


ممنون از تجربه‌ات.
می‌دونی چیه؟ بعضی آدم‌ها واقعا برای آدم ارزشمند هستن. مثل خیلی از بچه‌های کانون برای من.
آدم نمی‌تونه به‌راحتی ازشون عبور کنه.
دوست دارم بهشون کمک کنم. اما بعد به قول تو بدتر می‌زنم نابود می‌کنم طرف رو. 22

اون لینکی که فرستادی رو باید حتما بخونم.


نقل قول: ( اگه اشتباه نکنم مردم آفریقای جنوبی مفهومی دارن به اسم اوبونتو ( با سیستم عاملش اشتباه گرفته نشه ) که نظر مشابهی داره... )
شه ژالب.  4chsmu1
سلام ببخشید دیر اومدم بیرون تازه رسیدم 

چخبر چی به چیه ؟ کی به کیه ؟ آرمین جان و آبی جان  49-2
آبی داداش تو گردهمایی هیچ وقت پستت رو ویرایش نکن.
چون احتمالش زیاده که طرف مقابل نبینه و نخونه.  4chsmu1 

نقل قول: [تصویر:  4chsmu1.gif]  [تصویر:  khansariha%20(13).gif]
[تصویر:  65.gif] یک نقطه‌ای هست که آدم نمیدونه دقیقا احوالش چطور هست... فکر کنم چندین ماهه توی این نقطه گیر افتادم...
مثلا مدتی هست نمیدونم حال خوب توی چی معنی میشه... انجام دادن کارهای خوب؟ یا راضی بودن از خودمون؟ یا شایدم شناختن خودمون؟
اما در کل فکر کنم خوب باشم در این لحظه [تصویر:  gigglesmile.gif] امروز با خودم در جنگ نبودم تا به این لحظه [تصویر:  confetti.gif] 

( آخرش این سردرگمی من رو دق میده... )

حال خوب همه‌ی این‌هایی هست که میگی.

یه وقتی راضی بودنه هست.
یه وقتی به شدت مشغول بودن با کارهای خوب.
یه وقتی شناخت خودمون.
یه وقتی انجام چند تا کار تفریحی و علاقه‌ای که هیچ کمکی در راستای اهداف‌ بلندمدت‌مون نمی‌کنه.
یه وقتی قدم زدن زیر بارون و خیس شدن.

این‌که در این لحظه حالت خوبه من رو خوشحال می‌کنه.  2uge4p4
بهترین حال‌های دنیا واسه تو.  317
(1399 مرداد 2، 19:56)بنیامین نوشته است: [ -> ]سلام ببخشید دیر اومدم بیرون تازه رسیدم 

چخبر چی به چیه ؟ کی به کیه ؟ آرمین جان و آبی جان  49-2

سلام
ببین کی اومده؟  1744337bve7cd1t81   317 

بنیامین جان حالت خوبه؟
از خودت برامون یه گزارش در کن.  4chsmu1 

ما داشتیم می‌گفتیم چطور به آدم‌های ناامید کنیم. بعد هم از حال خوب می‌گفتیم.