نقل قول: اگر میشه کمی بیشتر بگو دقیقا تجزیه و تحلیل چه چیزی؟
عرفان جان حرفهات رو خیلی پسندیدم،
و کاملا حقیقت دارن
فکر کنم یکم منظورم رو بد رسوندم...
اخیراً نمیتونم مرز بین منطق و احساسات رو تعیین کنم،
مثلاً ۳ روز فرصت میگیرم برای فکر کردن و توی این ۳ روز اصلا نمیتونم منطقی تصمیم بگیرم...
۸۰ درصد احساس - ۲۰ درصد منطق
+ ( علاوه بر این دو ) یه درصد بالایی از بلندپروازی بیجا!؟
و بعد یک مدت میگم ای وای.... چرا اینطور شد؟
نمیدونم به تنبلی برمیگرده. به حس و حال این روزهام؟
یا شایدم فقط باید یکم مرز بین منطق - احساس - بلندپروازی، رو تشخیص بدم
خلاصه بگم:
نمیتونم درست تصمیم بگیرم!
نقل قول: این وضعیت چیزی شبیه به «بیتفاوتی» نسبت به زندگی هست.
تو این بیتفاوتی رسیدن به لغزش کمترین اتفاق ممکن هست.
خیلی مراقبت خودت باش.
درسته. نه تنها لغزش، که فکرهایی مثل خاتمه به زندگی هم در صدر جدول هستن
و همین من رو آزار میده. اون چند شب پیش... از درد روحی به خودم میپیچیدم و فقط خدا خدا میکردم که خوابم ببره...
این وضعیت عادی نیست و از وقتی که داروهام قطع شدن غیرعادی تر هم شده ( بهتر هست بگم تموم شدن... چند وقته نوبت نگرفتم و درمانم نیمه کاره رها شد به حال خودش )
نقل قول: این روزها یه مقدار به طبیعت برو. جایی که فضای سبز هست. درختان و گیاهان و گلها.
انجام شد
نقل قول: شروع کن به انجام دادن کارهایی که قبلا ازشون لذت میبردی. مثل نقاشی و کشیدن چهره.
به این فکر نکن که الان حسش نیست. اون لذته دوباره میاد.
با خودم فکر کردم یک برنامهی ۳۰ روزه براش بچینم...
و نتیجهی کار هر روز رو اینجا به اشتراک بزارم... همچنان در حد فکر هست...
نمیدونم عملی بشه یا نه...
نقل قول: آقا آرمین ؟؟؟ ما رو با آقای آبی معرفی کردین ؟
بله آقا بنیامین. به کانون پاکی ها خوش اومدید
خیلی خوشحالم که یک دوست جدید توی جمع طوفانیها داریم
امیدوارم روزهای خیلی خوبی در پیش داشته باشیم... و بهترین نتیجهها رو بگیریم
نقل قول: سلام دوستان
سامان 79/ 13 خرداد / 2 روز خوب
امروز یه خطای کوچیک کردم که به شکست منجر نشد خداروشکر
خرید کردم. درس خوندم.
یکم تو نماز خوندن سستی میکنم نمیدونم چطوری خودمو عادت بدم.
مثلا مسواک زدن برام عادت شده. میدونم که باید مسواک بزنم تا بتونم بخوابم خودمو بکشمم نمیتونم اما نماز اصلا برام اینطوری نیست. راهی میتونید پیشنهاد کنید؟
سلام علی جان
اول از اینکه ایول
مقاومت شما و تمام دوستان باعث میشه ماها هم قوی تر بشیم
امیدوارم من هم بتونم به خوبی شما وسوسهها رو مدیریت کنم
در مورد نماز من همچنان دارم سعی میکنم به حالت عادی برگردم.
داداش آرمین حدود هفته پیش این تلنگر رو بهم زد
نقل قول: راهکار که زیاد هست.
یکیش فکر کردن هست.
مثلا به خودمون فکر کنیم. به تک تک اندامهامون.
به جایی که در اون زندگی میکنیم. کشور. کهکشان راه شیری.
یا بریم طبیعت از نزدیک به گیاهان و گلها نگاه کنیم و ارتباط بگیریم.
اینها باعث میشه به عظمت خدا پی ببریم و دوست داشته باشیم به خدا نزدیک شیم. باهاش گفتگو کنیم.
خوشحال میشم بقیهی دوستان هم به این گفتوگو بپیوندن تا به یک نتیجهی کلی برسیم
پینوشت:
موقع بهروز کردن پست قبلی یادم رفت بگم
امروز هم یک نه قاطعانه دیگه گفتم
فقط باید یکم نه گفتنم رو توی زمینههای احساسی قوی کنم...
مثلا دوستهای چندین و چند سالهام و...