علیرضا علت اینکه امروز چشمکی میومدم تو گروه اینه که داشتم جزوه مینوشتم
هنوز دانشگاه شروع نشده همه اساتید کلی فایل بارگزاری کردن
البته من این ترم تصمیم گرفتم سر به سرشون نذارم آخه ترمای پیش وبال جونشون بودم
خودشون هم به هم توصیه میکنن که خدا نکنه مهدوی به طورتون بخوره
ولی این ترم یه کم آروم تر میشم و مثل قدیم زخمیشون نمیکنم
باشد که به راه راست هدایتشون کنم!!!
علیرضا؟
جدیداً شاعر شدی؟
حرفای قشنگ قشنگ میزنی آدم دلش غنج میره
نه دیگه راستی راستی معلوم شد جناب یونگ گروه تویی
اون جمله پایانی رو هم که گفتی خیلی به دلم نشست
لایک داری!!!
جان رفیق
من قشنگ قشنگ حرف میزنم؟
وای بسی خوشحالم کردی
بیا این گلا خدمت تو
میفهمیدم پسر فوق العاده ای هستی ، ولی حالا که اینو بهم گفتی دیگه هیچ شکی درش نیست
باید بگم که تو ام خیلی پسر خوب و خوش قلب و مهربون و پاک و بی ریایی هستی
اون جمله ی آخرم جمله ی خودت بود فقط من یکم تغییرش دادم همین
مخلص شماییم
اصلاً از قدیم گفتن:
یار آنست که وقتی روی ماهش دیدی/ خنده بر لب مینشیند، چشم شیدا میشود(الکی، هیشکی زمان قدیم اینو نگفته؛ از من درآوردیه
)
خلاصه که دوستتون داریم با عشق
(1399 شهريور 27، 16:01)آبـی نوشته است: [ -> ]
دیشب قبل خواب مودم رو خاموش کردم،
فکر کنم موثر واقع شد و از این به بعد هر شب مودم رو خاموش کنم...
راستی، شما چطور انگیزه میگیرید؟
این اواخر خوشحال کردن بقیه خیلی خوب برام جواب میداد... اما از یکجایی به بعد عادی شد و نمیدونم چرا...
هنوز جمعه نشده، اما از همین اول کار حس تنهایی داره بهم غلبه میکنه...
آبی / ۲۱ شهریور / ۶ روز متوسط
خداروشکر آبی جان که موثر واقع شد کارت
راستش من از این که کارای خوب و مفید انجام بدم و اونارو توی تاپیک" امروز چه کار مفیدی انجام دادی " بزارم ، انگیزه میگیرم...
حس تنهایی چرا ؟ پس ما چی هستیم
هر وقت حس تنهایی داشتی بیا پیشمون داداش
سلام
عرفان/هفته اول/ سبز
انشاالله مابقی هم سبز خواهد بود
سلام
مهدوی/هفته اول/زرد!!!!
شرمنده تک تکتونم...
(1399 شهريور 28، 14:11)مهدوی نوشته است: [ -> ]سلام
مهدوی/هفته اول/زرد!!!!
شرمنده تک تکتونم...
عیب نداره رفیق ، ایول که نا امید نمیشی و میخوای ادامه بدی
علیرضا / ۱۸ آذر / ۲۸۲ روز خوب