موری الان فکر کنم چندین باره که تو پست های شب لغزش داشتی به خاطر گوشی. آدم که نباید از یه لونه چند بار گزیده بشه.
اگه واقعا پست شب بدون گوشی نمیشه پس قبل از کار کردن با گوشی برای خودت برنامه بریز. فیلم. گیم. کانون. کتاب خوانی. با گوشی هزار تا کار میشه کرد. میتونی حتی فیلم آموزشی ببینی تو زمینه ای که دوست داری.
برای قبل از خوابت هم میفهمم چی میگی. چون تجربه اش کردم. تو این جور مواقع من میام کانون تا خوابم بگیره و بعد میرم بخوابم. تو هم راهش رو پیدا کن. تو جا موندن خیلی خطرناکه.
خیلی خوب شد ریشه یابی کردی.
(1399 آبان 2، 16:14)آبـی نوشته است: [ -> ]سینا جان خوش آمدی برادر
امیدوارم کلی روز خوب در انتظارت باشه
اعلام وضعیت یهویی:
از 9 صبح تا الان تنهام...
کم کم دارم احساس خطر میکنم...
اومدم اینجا بنویسم که کمی از این احساس خطر کم بشه...
تا الان داشتم آرشیو اطلاعاتم رو مرتب میکردم... فکر کنم بعدش برم سراغ کارهای شبه-تعمیراتی...
و خب کلی کار نا تموم دارم که این حس عجیب تمومناشدنی اجازهی انجامشون رو صادر نمیکنه...
بعد از 10 دقیقه شروع چنان کسل و خسته میشم که حد و مرز نداره...
سلام ابی جان
اگه کمک خواستی خبرمون کن حتما
(1399 آبان 2، 16:05)صادقین نوشته است: [ -> ]سلام
دوست خوبمون داداش
ssinaa2345 عضو جدید گروه طوفان هستند
بهشون خوش آمد عرض می کنیم
با آرزوی موفقیت و سربلندی
مدیریت گروه های ترک
سینا جان خوش اومدی.
(1399 آبان 2، 16:14)آبـی نوشته است: [ -> ]اعلام وضعیت یهویی:
از 9 صبح تا الان تنهام...
کم کم دارم احساس خطر میکنم...
اومدم اینجا بنویسم که کمی از این احساس خطر کم بشه...
تا الان داشتم آرشیو اطلاعاتم رو مرتب میکردم... فکر کنم بعدش برم سراغ کارهای شبه-تعمیراتی...
و خب کلی کار نا تموم دارم که این حس عجیب تمومناشدنی اجازهی انجامشون رو صادر نمیکنه...
بعد از 10 دقیقه شروع چنان کسل و خسته میشم که حد و مرز نداره...
آبی جان چه خوب که اومدی اینجا. اینجا امنه و هر وقت حس کردی باز داره خطری میشه بیا بهمون سر بزن.
چند تا کار گفتی. اگر این کارها خسته و عصبیت نمیکنه همونها رو ادامه بده. کارهای جدی رو بذار بعد که حوصله اش رو داشتی.
منم مثل خودتم.
دیروز برای اینکه خودم رو مجبور کنم فایل آموزشی بخونم یه بسته پسته خوردم. دیدم جواب نمیده توت خشک خوردم. دیدم جواب نمیده یه بسته تخمه آفتابگردون.
سابقه نداشت من 10 صبح تخمه بشکنم.
بعد هم رفتم سراغ شیرینی و شکلات. با این چیزا خیر سرم نشستم 10 صفحه خوندم.
سعی کن برای خودت فضا رو دوست داشتنی کنی. مثل موسیقی های زیبایی که داری.
راستی نظرت چیزیه هر روز ورزش هوازی و بپربپر داشته باشی؟
(1399 آبان 2، 16:05)صادقین نوشته است: [ -> ]سلام
دوست خوبمون داداش
ssinaa2345 عضو جدید گروه طوفان هستند
بهشون خوش آمد عرض می کنیم
با آرزوی موفقیت و سربلندی
مدیریت گروه های ترک
سلام سینا جان خوش اومدی به کانون
و علی الخصوص به گروه طوفان
منتظرت هستیم از خودت برامون بگو
سلام
امروز هم یک روز سخت دیگه بود.
داروهام رو خوردم.
صبح بعد از نماز صبح دعای عهدم رو خوندم.
زنگ زدن بهم که دکتر اومده. سریع لباس پوشیدم رفتم. خودم رو رسوندم گفتم دکتر من یک ماه پیش وقت داشتم. هر هفته به هفته بعد موکول شد. آخرش هم هیچی. با کمی خواهش و تمنا برای سهشنبه برام نوبت گذاشت.
از فعالیتهای دیگهام بخوام بگم مقداری حرکات کششی انجام دادم. نمازهام رو کامل نخوندم هنوز. مغرب و عشا باقی مونده.
دوش و اصلاح و آماده شدن برای فردا رو انجام دادم.
یک قسمت سریال دیدم با خانواده.
کانون بودم.
میوهجات خوردم. انار و هلو انجیری و شلیل و انگور. خرمالو هم برداشته بودم ولی دیگه جا نداشتم. گذاشتم سر جاش.
الان هم دارم شربت نسترن میخورم.
دیگه همینها.
آرمین یک روز پااااااااااااااااااک دیگه رو گذروند.
نقل قول: ورزش بپربپری خیلی آدم رو خسته میکنه و فکر کنم قاتل این افکار مسموم باشه
فکر کنم تنها پیش نیازش یک سری آلبوم ضبط زنده باشه
دقیقا آبی جان.
با این افکار نباید بشینی مکالمه کنی و بزن بزن راه بندازی در درون خودت.
راهش عوض کردن فضا هست. بهترینش هم فعالیتهای محرک هست که فضا رو عوض میکنه.
کافیه یه ذره آهنگهای اکتیو بذاری گوشت. بعد میبینی خودت به حالت بپربپر در میای.
سلام بچه ها
من پست هاتون وقت نکردم بخونم سرفرصت میخونم
گزارش امروز
یک آخرهفته پاک و ایستگاه جدید
عرفان/21شهریور/42روز پاک
یه ریز موج های وسوسه توی وجودم بود که با s71 رگبارش کردم
با رعایت پروتکل ها بیرون شهر رفتم
درس هم تا الان نخوندم ولی الان میرم میخونم
(1399 آبان 2، 21:51)Saman79 نوشته است: [ -> ]لغزش.........
سامان چی شده؟
میتونی درباره اش صحبت کنی؟
اگه مشکلی هست چرا با ما در میون نمیذاری؟
بیا و خودتو تخلیه کن
ُسلام بچه ها خوبید؟
گزارش امروز
امروزیکم وسوسه داشتم
برنامه ها انجام شد
بچه ها تا حالا شده با وحود انجام برنامه روزانه حس کسل بودن داشته باشید؟ نتونید از روزتون لذت ببرید؟
خیلی حس بدیه
(1399 آبان 2، 22:49)majid78 نوشته است: [ -> ]ُسلام بچه ها خوبید؟
گزارش امروز
امروزیکم وسوسه داشتم
برنامه ها انجام شد
بچه ها تا حالا شده با وحود انجام برنامه روزانه حس کسل بودن داشته باشید؟ نتونید از روزتون لذت ببرید؟
خیلی حس بدیه
آره واقعاً حس بدیه
همه کارا رو انجام دادی و همه چیز طبق برنامه بوده حتی تایم استراحتت؛ ولی بازم حس میکنی یه چیزی کمه، انگار هنوز اون روز کامل نشده، انتظار میکشی ولی بی نتیجه ست
توی این مواقع حتی خواب هم به چشمت نمیاد؛ ولی شاید گوش دادن با یه آهنگی یا کشیدن یه نقاشی یا نوشتن یه متنی بتونه این پوچی رو برای یا مدت تسکین کنه
برو عکسای قدیمی تو آلبوم رو ببین خیلی کار باحالیه
یه کاردستی درست کن؛ شاید فکر کنی خیلی بچه گانه ست ولی واقعاً تأثیر داره
اصلاً میدونی چیه؟
بیا اینجا کلی حرف بزنیم؛ حداقل یکی دو نفر دیگه هم به ما بپیوندن دیگه عالی میشه؛ یه گردهمایی غیر رسمی